ارسطو آموزگاری برای چندین قرن!
ارسطو آموزگاری برای چندین قرن!
اگر قرار بود فیلسوف و عالمی را نام ببریم که اندیشههایش در طولانیترین مدت، مورد پذیرش عموم واقع شد، بی تردید نام ارسطو بر زبان جاری میشود.کلیات آموزههای ارسطو برای قرنها مورد پذیرش افکار عوام و خواص بود. البته این مدت طولانی نشان دهندهٔ درستی و صحت آموزه های وی نیست، شاید برعکس اکثر آموزههای وی امروزه دیگر ارزشی ندارد یا به بیان دقیقتر تنها ارزش تاریخی دارد، اما به هرحال ارسطو از مهمترین و مشهورترین چهرههای عرصهٔ اندیشه در تمام اعصار است.
ارسطو در سال 384 پیش از میلاد متولد و در سال 322 پ.م درگذشت.دربارهٔ ویژگیها و شخصیت او شناخت چندانی نداریم. ارسطو از خانوادهای توانگر سربرآورد، سخنوری نیکو بود، در درسگفتارهایش واضح و شفاف سخن میگفت و در گفتگو قانع کننده ظاهر میشداو تا جایی پیشرفتکه مدتی آموزگار اسکندر هم شد. وی بذلهگوییِ گزندهای داشت و برخی منتقدان ارسطو او را خودشیفته و مغرور میدانند، هرچند وصیت نامه ای که از او مانده، چندان با این ادعا سازگار نیست. فعالیتها و زندگینامهٔ وی نشان میدهد که تمام عمر در پی حقیقت و در مسیر کسب معرفت و افزایش دانش بشر گام برداشته است و معتقد بود ”تمام انسانها بطور ذاتی دوستدار دانشاند”.(met.1)
عقلانی زیستن
ارسطو مدعی بود که هر کدام از ما همان عقل خودمان هستیم.(یا به تعبیر مولانا: ای برادر تو همان اندیشهای ما بقی تو استخوان و ریشهای.)بنابراین زندگی ما زمانی انسانی خواهد بود که معطوف به عقل و عقلانیت باشد. ارسطو در یکی از آثار اولیه اش پروترپتیکوس یا ترغیب به فلسفه، اعلام می کند که ”فراگیری حکمت امری دلپذیر است؛ همه آدمیان با فلسفه احساس آشنایی می کنند و دوست دارند امور دیگری را کنار نهاده و وقت خود را با آن بگذرانند”.
واژه فلسفه از نظر تبارشناختی بر عشق به معرفت دلالت دارد. در آثار ارسطو، فیلسوف فرهیختهای گوشه نشین نیست بلکه فردی است که «به تأمل در امور انسانی و الاهی» می پردازد. در یکی از آخرین آثارش، اخلاق نیکوماخوس، می گوید که سعادت به زندگی مبتنی بر فعالیت عقلانی بستگی دارد. نباید به کسانی گوش بدهیم که ما را تشویق می کنند که به انسان از آن رو که انسان است و امور فانی از آن رو که فانی اند بیندیشیم؛ برعکس؛ ما باید هر قدر که ممکن است خود را جاودانه سازیم و هر کار که می توانیم انجام دهیم تا با عالی ترین عنصر وجودمان زندگی کنیم، زیرا علیرغم ظاهر کلی و کوچکش، در قدرت و ارزش از هر چیز دیگری بزرگتر است.
یکی از اهداف مناسب آدمی جاودانسازی خویش است؛ مثل خدایان، زیرا در این صورت است که انسان به کاملترین وجه انسان و به طور کامل خودش میشود. این خودشکوفایی او را به عمل بر اساس همان میل به معرفت ملزم میکند؛ میلی که به عنوان یک انسان به طور طبیعی از آن برخوردار است. راهکار ارسطو برای رسیدن به «سعادت» شاید دشوار و در کاربرد محدود در نظر آید، و به يقين در نسبت دادن میل آتشین خود به معرفت به عموم نوع بشر خوشبین بود. اما خود او نیز به همین نحو زیست: او به ما اندرز میدهد آنگونه زندگی کنیم که خود او میکوشید زندگی کند.
آثار
ارسطو تعداد زیادی کتاب نوشت که گرد آمده و منتشر شده آنها به سبک امروزی شاید بالغ بر پنجاه جلد چاپی قابل توجه بشود. اسامی کتب ارسطو به جز اخلاق نیکوماخوس و متافیزیک که مشهورترین آثار او هستند، از این قرار است:
درباره عدالت
درباره شعر
درباره سعادت
درباره نفس
درباره لذت
درباره علوم
درباره انواع و اجناس
قیاس ها
تعريفها
درس گفتارهایی درباره نظریه سیاسی (در هشت کتاب)
فن خطابه
درباره فیثاغوریان
درباره حیوانات، (در نه کتاب)
تشریح (در هفت کتاب)
درباره گیاهان
درباره حرکت
درباره ستاره شناسی
مسائل هومری (در شش کتاب)
درباره مغناطیس
قهرمانان المپیک
ضرب المثل ها
درباره رود نیل
درباره هنرها
درباره اخلاق و سیاست و قانون
درباره تاریخ قوانین و تاریخ فکر
درباره روانشناسی و فیزیولوژی
درباره تاریخ طبیعی
جانورشناسی
گیاه شناسی؛ درباره شیمی
ستاره شناسی
مکانیک
ریاضیات
درباره فلسفه علم
درباره ماهیت حرکت و مکان و زمان
درباره متافیزیک و نظريه معرفت.
هر حوزه ای از دانش را که برگزینید ارسطو در آن کوشیده و هر زمینه از کوشش انسان را که بر گیرید ارسطو درباره آن سخن گفته است. از همه این نوشته ها به تقریب یک پنجم باقی مانده است. اما بخش های موجود نمونههایی از بیشتر مطالعات او را دربردارد، و اگرچه بخش عمده آثار زندگی اش از دست رفته، هنوز میتوان شناخت نسبتاً کاملی از فعالیتهای او کسب کرد.
جهانبینی
ارسطو در تمام شاخههای دانش بشر فعالیتهایی داشت. از سیاست تا جانورشناسی، از اخلاق تا کیهان شناسی (به معنای باستانی و نه امروزین). او را میتوان پایهگذار « منطق » دانست و از این رو تاثیر بسزایی بر معرفت بشر گذاشت. او همچنین در زیست شناسی تلاشهایی با روشی نزدیک به علم تجربی امروز به تحقیقات گستردهای مشغول شد، اما خطاهای او در تمام عرصهها امروزه بر ما روشن است.
برای مثال او زمین را مرکز عالم تصور میکرد. او با برای اجرام آسمانی از مدل افلاک استفاده کرد (مثلاً فلک خورشید، فلک ثوابت و…) و الگویی از جهان را برای هم روزگار خود ترسیم کرد. ارسطو چهار عنصر بنیادی کیهان را آب، آتش، خاک و هوا میدانست بهعلاوهٔ عنصر پنجمی به نام اثیر که معتقد بود اجرام آسمانی از آن ساخته شدهاند.
ارسطو برخلاف استاد خود یعنی افلاطون، فرضیه مُثُل (Idea) را نپذیرفت.ارسطو بسیاری از مسائل فیزیک، متافیزیک، زیستشناسی، دولت، سیاست و اخلاق را برپایه اطلاعات پایهای غلط بنیان نهاد و جانشینان وی با تمام سرسختی در مقابل دیدگاههای مخالف نظرات وی، تا قرنها متعصبانه مقابله کردند. همین تعصب در دفاع از آراء ارسطو منجر به استقرار جهانبینی او تا سالیان سال شد، اما به هرحال با کوشش دیگر عالمان بشری، رفته رفته نگرش او منسوخ گردید.
به هرحال برای شناخت آراء مختلف ارسطو در مورد موضوعات متعددی که در آنها فعالیت داشت، نیازمند تبیین گستردهای هستیم که در این چند سطر مراد ما این نیست.از طرفی شناخت این اندیشهها در موارد بسیار زیادی، ارزشی به جز ارزش تاریخی ندارند، اما قطعاً نکات آموزنده و الهامبخش در میان اندیشههای ارسطو نیز وجود دارد.
آرین رسولی
منابع: متافیزیک-ارسطو
اخلاق نیکوماخوس-ارسطو
ارسطو؛ جاناتان بارنز- انتشارات:بصیرت- ترجمه: فیروزکوهی
تاریخ فلسفه غرب؛برتراند راسل
توجه به دنیای اطراف ارسطو بر خلاف استادش پلاتو قابل ستایش است از نظر علمی(البته نظراتش ریشه علم امروزی هست ولی اکثرا چرند هستش الان )
ارسطو بیشتر به خاطر طبقه بندی موضوعات طبیعی و عقلانی قابل توجه هست به نظر من
و خب منطقش هم بدک نیست و حتی کانت هم منطقش را کافی میدونست ولی ارسطو به نظرم بیشتر برای طبقه بندی کردن مفاهیم و مقولات ارزشمند هست