دسیدریوس اراسموس

دسیدریوس اراسموس

برخی اندیشمندان را می‌توان نواندیشانی دانست که علیرغم اینکه تحول عظیمی را رقم نمی‌زنند،اما بستر تحولات عظیم را فراهم می‌کنند و دست‌کم در شروعِ پدید آمدن تحولات و هموار کردن راه این تحولات نقش اساسی ایفا می‌کنند. دسیدریوس اراسموس (Desiderius Erasmus) اهل روتردام (1467 – 1536) یکی از همین اندیشمندان بود.

هرچند به گمان برخی مورخین، اراسموس یک فیلسوف سیستماتیک نیست اما غالباً درمورد موضوعاتی که پرسش‌های فلسفیِ جدی را بر می‌انگیزند تأمل داشت، نظیر : تأثیر طبیعت در مقابل آموزش ، رابطه بین کلمه و چیزها ، شکل ایده آل دولت ، ماهیت ایمان و نظریه دانش . دیدگاه‌های اراسموس در مورد این موضوعات امروزه مورد توجه مورخان است ، حتی اگر ساختار کامل و منظمی نداشته باشند ، زیرا آثار او به خصوص در اروپای شمالی مورد توجه گسترده قرار داشت و در مجالس مدرن ، او صاحب نظر بود. اندیشه اراسموس به بهترین وجه با عنوان “اومانیسم مسیحی” توصیف می‌شود ، یعنی فلسفه زندگی که ترکیبی از اندیشه مسیحی با سنت‌های کلاسیک است با رویکردی کلامی و گفتگو محور.

وی اعتقاد اومانیستی را در ظرفیت یک فرد برای بهبود خود و نقش اساسی آموزش در بالا بردن انسان بالاتر از سطح حیوانات ارائه کرد.برنامه آموزشی اراسموس ، پیشرفت تقوا ، یا آنچه او “فلسفه مسیح” می‌نامید بوده است. او به عنوان یک محقق کتاب مقدس ، از مواجههٔ اومانیستی پشتیبانی می‌کرد و بازگشت به متون به زبان اصلی و بنابراین مطالعهٔ زبان‌های کتاب مقدس مثل عبری ، یونانی و لاتین را ترویج می‌کرد. او را پیشتاز فلسفه مدرن نیز می‌دانند. نسخه پیشگام او در عهد جدید یونان نشان می‌دهد که او درک درستی از روند انتقال متن دارد و اصول انتقادی متن را نیز تدوین کرده بود.یعنی با روشی انتقادی با برداشت های قبلی مواجهه داشت و اگر برداشتی از ترجمه های قبلی را خطا می‌دانست، تصحیح می‌کرد، ولو این برداشت ها بدعت و مخالفت با اصول تلقی می‌شد.

در سیاست ، اراسموس پذیرای اجماع ، سازش و همکاری مسالمت آمیز بود ، آرمانی که او به شرکت کنندگان در بحث اصلاحات توصیه می‌کرد ، هرچند که موفقیت چندانی نداشت. وی که از معاصران پیشرو اصلاحات به حساب می‌آمد ، با مارتین لوتر بر سر فرقه گرایی دوم اختلاف پیدا کرد. اساساً ، این دو نفر در مورد مکاشفه اختلاف نظر داشتند و درمورد مسئله اراده آزاد مشاجرهٔ اساسی داشتند و اراسموس نسبت به ادعاهای لوتر موضع تردید به خود گرفت.

برخلاف اصلاح‌گران، او به وضوحِ كتاب مقدس اعتقاد نداشت و از اجماع و سنت به عنوان معيارهايی برای حل مسائل استفاده می‌كرد. هنگامی که کلیسای کاتولیک اثار وی را در فهرست کتاب‌های ممنوعه قرار داد ، تیراژ آثار اراسموس به طور موقت محدود شد ، اما ایده‌های او هنگامی که وی به عنوان پیشرو عقل گرایی شناخته می‌شد ، در دوران روشنگری مجدداً احیا شد.

اومانیسم و شک گرایی اراسموس

نام اراسموس در طول عمر وی مترادف با اومانیسم شد ، یک لقبی که در آثار مرجع مدرن به تصویب رسید. امروز اصطلاح “اومانیست” دارای طیف وسیعی از معانی است. اما در قرن 16 اشاره داشت به یک دانش آموز یا معلم اومانیست ( humanitatis studia)، با یک برنامه آموزشی متمرکز بر مطالعهٔ زبان‌های کلاسیک، فصاحت و بلاغت و ادبیات. در دانشگاه‌های شمالی ، جایی که دانش و روش دیالکتیکی و کلامی رایج بود ، اومانیست ها به عنوان کسانی شناخته می‌شدند که وضع موجود را به چالش می‌کشند. مدافعان سنت ، رقبای خود را با القابی مثل دستور زبانی یا شاعر، به نوعی مورد کنایه قرار می‌دادند . در اصل اختلاف نظر بین آنها در مورد روش و آموزش بود و اومانیست ها از استدلال‌های بلاغی طرفداری می‌کردند. 

اراسموس در یک یادداشت تند دو اعتراض راجع به اختلاف دیالکتیکی متکلمان را ابراز کرد:
“…و سبک وحشیانه و مصنوعی آنها معنی را مبهم کرده (CWE 3: 124) ، و استدلال آنها فاقد یک بعد اخلاقی است.”
یعنی هم از نظر اخلاقی و هم از نظر وضوح کلام، به آنها انتقاد داشت. 

وی در ادامه اصرار داشت اومانیست ها که زبان‌های کلاسیک را فراگرفته‌اند ، باید مهارت‌های فلسفی خود را هم در نوشته های سکولار و هم مقدس به کار گیرند.”ترجمه و بررسی کتاب مقدس نیاز به مهارت لغت شناسی و متکلمانی که در این کار آموزش دیده‌اند دارد.”
با این حال به تدریج نیاز به مطالعات زبان و استفاده از روشهای فلسفی ، در بین آن متکلمان هم رواج پیدا کرد .

شک و تردید در زمان اراسموس با الحاد پیوند داشت ، بیشتر اومانیست ها از دفاع علنی از این روش خودداری می‌کردند. آنها شک و تردید خود را با استفاده از گفتگوی آزاد و یا بیانِ گفتارهای بلاغی و نقطه نظرات مخالف ابراز می‌کردند. ولی در کمال تعجب ، اراسموس در بحث پیرامون اراده آزاد به اینکه شکاکیت را ترجیح می‌دهد اعتراف کرد. 

اراسموس تأکید کرد که او آمادگی ندارد در مورد مسئله اراده آزاد قضاوت کند. در واقع تمایل طبیعی او این بود که مسیر قضاوت را به حالت تعلیق درآورد زیرا شواهد واضحی برای وی درکار نبود. وی می نویسد: “…. من با کمال میل به شکاکیت پناه می برم” ، (CWE 76: 7)

اما به عنوان یک مؤمن موظف شد مسیر متفاوتی را طی کند. وی تصمیم رسمی كلیسای كاتولیک را در باب اراده آزاد ، جایگزین كرد و مانند فرزندی مطیع ادعای آنها را پذیرفت. بنابراین ، بر خلاف عالمان ، اراسموس پاسخی با استدلال دیالکتیکی ارائه نمی‌دهد ، اما سنت دیرینه و تصمیماتی که به اجماع نمایندگان مجاز کلیسای کاتولیک رسیده بود را پذیرفت. دانشمندان مدرن اراسموس را “اومانیست مسیحی” می نامند. به همین ترتیب شک و تردید او را می توان “شکاکیت مسیحی” نامید ، یعنی یک فلسفهٔ اصلاح شده و سازگار با اندیشه مسیحی .

شکاکیت اراسموس نگرش خود را نسبت به اصلاح‌گرانِ دینی شکل داد. چند سال از آنها حمایت کرد ، اما در دهه 1520 وقتی دید که لوتر آشکارا از مقامات کاتولیک سرپیچی می‌کند ، خود را از جنبش اصلاحات دور کرد. تصمیم به دوری از آنها ممکن است با توجه به ملاحظات مربوط به امنیت خودش باشد ، اما ملاحظات معرفت شناختی نیز در کناره‌گیری وی از اصلاح‌گران و تجدید نظرش درباره لوتر نقش داشت. اراسموس اجماع را معیار اساسی حقیقت یک آموزه می‌دانست. اسکیسم (تفرقه در کلیسا) تهدیدی برای روند تصمیم گیری وی محسوب می‌شد. 
لوتر ، که به وضوح کتاب مقدس اعتقاد داشت ، به عنوان یک رویکرد روش شناختی ، شک و تردید را قبول نکرد. او اراسموس را که می‌خواست “همه چیز را بررسی کند و هیچ چیز را تأیید نکند” ، مسخره کرد و او را به کنایه یا جدی، پیرو اپیکوریان دانست. 

وی نوشت: “به ما اجازه دهید كه مدعی باشیم” ، در حالی كه به بدبینان می‌چسبید … روح القدس شکاک نیست! ”

لوتر از اراسموس انتقاد کرد که از روش شکاک استفاده می‌کند(1524) ـ او خواستار حکم صریح و روشن شد و گفت: ”هیچ جایی برای بحث های آموزشی برای گفتارهای لغزنده اراسموس وجود ندارد” (به CWE 76: 116–24؛ لوتر 1525 و & lquo ؛ در باند اراده »به نقل از Rummel 2000 ، 59-60 مراجعه کنید).

اراسموس در پاسخ به انتقاد لوتر (A Defield Shield، 1526) ، با تأکید مجدد بر شک و تردید خود می‌گوید:

”شکاک کسی نیست که اهمیتی نمی‌دهد که چه چیزی درست یا نادرست است … بلکه کسی است که تصمیم نهایی را به راحتی اتخاذ نمی کند…”

اراسموس هم با اصلاح‌گران و هم از سوی دیگر با کلیسا در اختلاف و جدل بود. اختلافات بسیاری که در مسائل مختلف داشتند که از ذکر آنها صرفنظر می‌شود.او با اینکه پروتستان نبود اما به واقع از اصلاح‌گران اگر موثرتر نبود، تاثیر کمتری هم نداشت.
او با تسوینگلی دیداری داشت که این دیدار منجر به تاثیر عمیق‌ اندیشه‌های اراسموس بر شاخه سوئیسی نهضت اصلاح‌گران شد. اما اختلاف های بعدی اراسموس با اصلاح‌گران، از اختلاف‌های وی با تسوینگلی و لوتر به بعد شدت گرفت. این اختلافات موجب تمایز بیشتر میان اومانیسم مسیحیِ اراسموس و نهضت اصلاح دینی لوتر و تسوینگلی شد.

آرین رسولی

کانال تلگرام

منابع:
Dealy, Ross, 2017, The Stoic Origins of Erasmus’ Philosophy of Christ, Toronto: University of Toronto Press.

Rummel, Erika, 1995, The Humanist-Scholastic Debate in the Renaissance and Reformation, Cambridge, MA: Harvard University Press.

http://www.erasmus.org/

مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، بهروز حدادی،چاپ دوم، ۱۳۸۷، ص۱۴۳-۱۴۹.

1 دیدگاه برای «دسیدریوس اراسموس»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.