توانایی خروج از چشم‌اندازها

توانایی خروج از چشم‌اندازها

دو مفهوم perspective به معنای چشم‌انداز و Point of view به معنای نقطه‌نظر در فلسفه که معمولاً به مفهوم واحدی اشاره دارند، موضوع مهم و اثرگذاری در معرفت و شناخت ما نسبت به ارتباطات و جهان ما دارد. نقطه‌نظر یا پرسپکتیو یعنی موضعی که ما از آن موضع و مقتضیات آن به مسائل نظر می‌کنیم. همچون عینکی که با آن جهان را میبینیم.

ما همواره جهان را از دریچه موضع و پرسپکتیوی که در آن قرار داریم می‌بینیم؛ تاریخ زندگی خود، عقاید و باورهای خود، فرهنگ، سن، جنسیت، وضعیت مالی و موقعیت اجتماعی و به‌طور خلاصه خوشایندها و بدایندهای ما تعیین کننده‌ی داوری ما،چه در قبال جهان و چه در قبال آدم‌های دیگر هستند.

برای مثال کسانی که معتقدند جهان جای بسیار خوبی است و نگرش خوشبینانه به عالم دارند و معتقدند این خود انسان‌ها هستند که با بدبینی، روزگار را تلخ جلوه می‌دهند. بی تردید چنین نگاهی از ووضع یک کودک فقیر و گرسنه و آواره از جنگ که تمام بستگان خود را هم از دست داده، نیست. این نگاه یک فردی که علاوه بر فقر شدید،دچار مععلولیت جسمی نیز شده، نیست. یا به ‌هیچ‌وجه نگرش یک انسان اخلاقی و نوعدوست،که معیارش نه فقط زندگی خود،بلکه زندگی تمام انسان‌ها و از جمله غیرانسان‌ها باشد هم نیست.چرا که لازمهٔ زیست اخلاقی «درک دیگری» است و درک دیگری نیز کاملاً در گروِ فراتر رفتن از چشم اندازها و نقطه نظرات است.

این عینکی است که شخص با آن تنها موضع و موقعیت خود را لحاظ می‌کند و توانایی فراتر رفتن از موضع خود را ندارد.

نسبی‌گرایان افراطی معتقدند رهایی از این چشم‌اندازها یا نقطه‌نظرات امکان‌پذیر نیست و ما محکومیم به اینکه حقایق را با موضعی که در آن قرار داریم تفسیر و باور کنیم. اما اگر به این حد از نسبی‌گرایی معرفتی و افراطی قائل نباشیم، راهِ بهبودِ نگاه ما به جهان این است که تا جایی که می‌توانیم از بندِ این چشم‌اندازها رها باشیم.

گفتیم که چشم‌اندازها یا نقطه نظرات ما در تمام موضوعات ظهور و بروز دارند و به مثال‌های ذکر شده محدود نمی‌شوند؛ برای مثال هنگامی که ما در حال بحث یا گفتگو با دیگران هستیم،(در هر موضوعی) همواره در قالب چسم‌انداز خود قرار داریم و نمی‌توانیم عینک چشم‌انداز خود را برداریم و در پوست طرف مقابل یا مخالفان خود برویم. هنگامی که در یک موضوع، عقاید یا نظرات متنوعی وجود دارد ما نمی‌توانیم از تمام زوایا و چشم‌اندازها به موضوع نگاه کنیم. یا هنگامی که با فرهنگ‌های دیگر،یا مردمانی که در زمانه‌ی متفاوتی می‌زیستند مواجه می‌شویم، به سختی توانایی خروج از تاریخ، فرهنگ، عقاید (و…) خود را داریم.

پژوهش‌هایی در این مورد نیز صورت گرفته است،برای مثال مطالعاتی که وازکز کامپوس و مانوئل لیز گوتیرز چندسال قبل در مورد نقطه‌نظرات در فلسفه انجام دادند. آنها سعی در ارائه تحلیل کاملی از مفهوم نقطه‌نظر داشتند و معتقدند علیرغم اینکه در بسیاری از مباحث این مفاهیم اهمیت بالایی دارند، اما به اندازه کافی مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است، هرچند چنانچه خود آنها اذعان دارند برخی از گذشتگان مانند فلاسفه یونان باستان، پارمنیدس و هراکلیتوس در باب ارتباط بین چشم‌انداز ما با واقعیت بحث کردند همچنین آموزه‌های ویتگنشتاین در رساله‌ی منطقی فلسفی.

صرفنظر از این مطالعات که شرح آن مفصل است، می‌توان این نکته را پاشنه آشیل مناقشات، اختلافات یا خطاهای بشر در درک و فهم جهان و هرگونه از روابط انسانی و اجتماعی دانست.

چه ما دلمشغول اخلاقیات باشیم و چه دلمشغول عقلانیت و معرفت، عبور از چشم‌انداز و نقطه‌نظرات تک بُعدی ، فانوسِ روشنایی بخش مسیر ماست.

آرین رسولی

منابع

کتاب کامپوس و گوتیرز
https://books.google.co.uk/books?id=HIVgCgAAQBAJ&pg=PA1&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *