روز جهانی فلسفه
روز جهانی فلسفه
در شش-هفت سال اخیر بارها در باب فلسفه بحث و مناظره داشتهام. اینکه کسانی ادعاهای مطرح کرده و میکنند که “بابا اصلا فلسفه چیه” “فلسفه به چهکاری میاد؟” “فیلسوفها همش واسه خودشون حرف میزنن و انگار رو زمین نیستن”(این آخری را یکی از اساتید علوم سیاسی سرشناس چند روز پیش با لحنی شوخطبعانه مستقیم در حضور خودم به من گفت) و یا مناقشهی جدیدی که استیو هاوکینگ(کیهانشناس، یعنی همرشتهی دیگر خودم) آن را با ادعای مرگ فلسفه پررنگ ساخت که البته مراد خود او نیز چندان درست و دقیق فهم نشد.
کلی بحث و مناظره و گفتگو در این باب و کلی استدلال و حتی مقالهی بسیار مختصری هم از من در نشریهای علمی و تخصصی منتشر شد که من را به این فکر هم رساند که شاید در این موضوع کتابی بنویسم که دیگر نیازی به این خلاصهگوییها نباشد تا از زنده بودن فلسفه دفاع کنم، هر چند چنین امری نیاز به دفاع من ندارد زیرا از اساس خود این بحث با تاملی فلسفی آغاز میشود و هر آنچه پس از آن از جانب مدافع و مخالف ادعا میشود فلسفیست. بگذریم…
تا آن روز که فرصت و توان و حوصلهی چنین کاری نهچندان تاثیرگذار( نوشتن کتابی در باب زنده بودن فلسفه) بهدست آید، شاید لازم باشد امروز که روز جهانی فلسفه است چند سطر در این باب بنویسم. فقط چند سطر برای زنده کردن یادی از این بحثها در روز جهانی فلسفه ، یعنی در مورد مهمترین و اثرگذارترین و بنیادیترین حیطهی اندیشه بشر. دقت کنید؛ نگفتم دانش بشر، زیرا تمامی علم و دانش بشری زاییدهی فلسفهاند و میوههای درختی هستند که ریشهی آن فلسفه بوده و هست.
خوب یا بد، مهمترین رویدادهای بشر چه در سطح فردی چه در سطح جمعی و جهانی را فلاسفه رقم زدند.
مثلا اگر سیاست و اقتصاد و فرهنگ(به معنای باورها،احساسات و عواطف، خواستهها) را به عنوان مهمترین عوامل تاریخ در نظر بگیریم آنوقت این ادعای من چندان بیراه نیست که “بزرگترین مشکلات بشر را فلاسفه ایجاد کردند و بزرگترین دستآوردهای بشر را هم فلاسفه رقم زدند!”
یعنی جهانبینیها را صورتبندی کردهاند و از دل آنها روشها و گرایشاتی سربرآورد که آنها این عوامل اثرگذار را به سمت و سویی نیک یا بد سوق دادهاند.
اینجاست که باید به سخن هاینه، شاعر آلمانی توجه کرد که می گفت: فیلسوف ساکتی را که در اتاق مطالعهاش نشسته است دست کم نگیرید؛ اگر کانت به مسائل الهیات نمیپرداخت، شاید روبسپیر گردن پادشاه فرانسه را نمیزد!
آیزایا برلین در سخنرانی مشهور خود هنگام دریافت دکترای افتخاری حقوق از دانشگاه تورنتو (بعدها این سخنرانی را چکیده نظرات خودش معرفی کرد) گفت: جنایات لنین، استالین، هیتلر، مائو و پلپوت، همگی ریشه در ایدههای فلسفی داشتند که مدعیِ معرفی حقیقت بودند. از نظر تاریخی حرف برلین قابل تایید است. اگر نظرات مارکس را از تاریخ حذف کنیم دیگر استالین و مائو بدین شکل ظهور نمی کردند، یا نمونه های دیگری که او اشاره می کند.برای مثال نقش فیشته و شلینگ در شکلگیری تفکرات متعصبانه نازی غیر قابل انکار است.
از طرفی ما چه بخواهیم و چه نخواهیم فیلسوف هستیم؛ همهی ما. فقط اکثریتی که اهل فلسفهورزی نیستند، “فیلسوفان بد” هستند.
چرا همهی ما فیلسوفیم اما فقط اندکی از ما فیلسوفهای خوب؟ زیرا از لحظهی تولد ما بهطور خودکار انبوهی از پیشفرضهای فلسفی مثل تنطیمات کارخانه روی ما نصب میشود و با رشد ما دائم بر آنها افزوده میشود. مثلا تاملات و تحلیلها و پرسشهای اخلاقی یا دینی یا مفاهیم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و امثالهم. مشتی از خروارها مثال در زیست روزمرهی ما را در نظر بگیرید:
•چه کاری اخلاقیست؟
•آیا من کار درستی میکنم که در فلان شرایط به فلان فرد دروغ بگویم؟
•آیا من مجازم که فرزندآوری کنم؟
•معنای زندگی چیست؟
•حقیقت زندگی را میتوان فهمید و اگر بله، آن حقیقت چیست؟ من چگونه با زندگی مواجه شوم؟
•آیا من باید بهدنبال آزادی باشم و اگر آره برای آن تا چه حد و تا کجا تلاش کنم؟ •اصلا آزادی چیست؟
•حقوق اساسی من چیست و آیا اینها عقلانی هستند؟
•اصلا عقلانی بودن به چه معناست؟
•پرسشهای متعدد در باب آنچه ادیان میگویند یا در باب خدا.
•در باب عدالت و…
خلاصهی کلام اینکه هزاران هزار پرسشی که میتوان بدون فلسفه بدان پاسخ داد ولی باز هم پاسخ ما فلسفیست، اما همچون یک فیلسوف بد و ناشی. مثل کسی که در جزیرهای گیر افتاده و ناچار است نجاری کند، اما هیچوقت نجار نبوده و حتی کار یک نجار را هم از نزدیک ندیده، ولی حالا باید کلبه و هزار ابزار دیگر را بسازد. چنین فردی قاعدتا ناشیانه این کار را خواهد کرد، اگر اصلا بتواند از پسِ ساختنِ برخی از آنها برآید. ما نیز مانند همان فرد که گریزی از نجاری نداشت، ناگزیریم که فیلسوف باشیم، حال فیلسوفی ناشی یا فیلسوفی ماهر.
روز جهانی فلسفه شاید برای اکثر آدمیان اهمیت نداشته باشد و این مسئله چندان مهم نیست اما خود فلسفه را خوار و حقیر شمردن برای هر فردی تاسفبار است زیرا از تک تک مسائل روزمرهاش گرفته تا تصمیمات اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و فرهنگی او ناشیانه و از سر بیخردی یا دستکم بیتفاوتیهای خطرناک اتخاذ میشوند. چنین معضلی در سطح اجتماعی نیز فاجعهآفرین خواهد بود و میتواند همان فجایعی را رقم بزند که در تاریخ بشر از آنها بهعنوان برهههای تاریک و سیاه یاد میکنیم.
مهم نیست که از عنوان فلسفه خوشتان بیاید یا تصور نادرستی از آن داشته باشید، همین که اهل خردورزی، پرسشگری، و عقلانیت و استدلالورزی و این دست مسائل باشید، به نوعی در مسیر فلسفهورزی قرار دارید. چه خود فلسفه را نکوهش کنید چه ستایش.
آرین رسولی فیلسوف و کیهانشناس
سومین پنجشنبه از ماه نوامبر 2023 روز جهانی فلسفه