امید روح زندگی است

امید و زندگی

زندگی را با حیات نباید به یک معنا تلقی کرد. حیات محدود است به زنده بودن، نفس کشیدن، کارکرد مغز، ضربان قلب، جریان خون و… حتی گاهی در حالت اغما یا با از دست دادن برخی از علائم حیاتی همچنان زنده‌ایم. حیات توقعی ندارد اما زندگی مفهوم دیگری است؛ سرشار است از توقع و طالب معنا است. طالب تأمین خواهش‌ها، امیال و رفع نیاز و خواسته‌ها است.

این اختلاف عظیم میان زندگی و حیات است که سبب می‌شود گاهی ما پیش‌ از آنکه علائم حیاتی را از دست داده باشیم، زندگیمان به پایان می‌رسد. درست از آن زمان که خبردار می‌شویم که نه تنها خواسته‌ها و نیازهایمان تاکنون محقق نشده بلکه دیگر حتی نمی‌توانیم برای رسیدن به آنها تلاش کنیم، یعنی لحظه‌ی که بحران ناامیدی سر ‌می‌رسد. لحظه‌ی پایان زندگی همان لحظه‌ی ناامیدی است، جایی که دیگر حتی شانسی هم وجود ندارد که آن را امتحان کنیم.

شاهرگ و شریان اصلی زندگی ما امید است که وقتی قطع شد ما زندگی را بدرود خواهیم گفت و از آن پس تا لحظه مرگ تنها علائم حیاتی ما باقی می‌ماند.

خلاء میان زندگی و حیات با امید پر می‌شود و این امید است که حیات را به زندگی بدل می‌سازد. هرچقدر آدمی امیدوارتر شود ، شور و شوق زیستن در او بیشتر خواهد شد و برعکس. به قول شاملو ما سرگذشت یأس و امید هستیم. یأس و امید معطوف به آینده است و حس ما به آینده، اکنون ما را دچار زندگی یا مرگ می‌سازد.

یک زندانی رافرض کنید؛تا لحظه‌ای که از آزادی خبری نمی‌رسد او در اوج رنج و عذاب لحظات را سپری می‌کند. عقربه‌های ساعت چنان در نظر او سنگین می‌شوند که گویی نای حرکت ندارند اما به محض اینکه به او خبر آزادی می‌رسد در همان لحظاتی که همچنان در بند است و احوال بیرونی او هیچ تغییری نکرده، دچار چنان شور و شعفی می‌شود که در پوست خود نمی‌گنجد. حافظ می‌گوید:
”خوش است درد که باشد امید درمانش
دراز نیست بیابان که هست پایانش”

حال اگر دردی باشد و درمان نداشته باشد،به سان بیابانی که پایانش نباشد، بی‌تردید آدمی چنان به ستوه می‌آید که رهایی از آن تنها در گرو مرگ است و بس. بنابراین «آدمی به امید زنده است» .

بحران اساسی‌تر وقتی سر می‌رسد که آدم‌ها برای یک فرد ناامید که به یک مرده‌ی متحرک بدل می‌شود عزادار نمی‌شوند اما برای کسی که علائم حیاتی را از دست می‌دهد ودیگر رنجی هم متحمل نمی‌شود به سوگ می‌نشینند. ناامید در تنهایی دچار ماتم شده و تنها خودش عزادار خویشتن است زیرا او از درون تهی شده و این مرگ درونی قابل رؤیت نیست. تصویر مرگ دیدنی است و صدا و تصور درد دیدنی و شنیدنی، اما یأس و رنج نه دیدنی و نه شنیدنی است. کسی به کالبد بی جان آسیب نمی‌زند و در حق او جفا نمی‌کند اما فرد ناامید به مثابه مرده‌ی متحرک در اوج آسیب‌پذیری خویش همچنان طعم تلخ جفای دیگران را می‌چشد و کامش تلخ و روانش رنجورتر خواهد شد. بدین سبب دائماً در شرایطی که دیگر قابل تحمل نیست، باز هم وضع بدتری رقم می‌خورد و لحظه به لحظه از نقطه‌ی غیرقابل تحمل فراتر می‌رود . همچون ضربات شلاقی که فرد پس از چندین ضربه حس می‌کند دیگر حتی طاقت یک شلاق را هم ندارد اما باز ضربه‌ی بعدی بر پشت او فرود می‌آید. و هربار پیش از آنکه به پایان تحمل جان خویش که دیر زمانی است به لب رسیده، فکر کند، بازهم ضربه‌ی بعدی فرود می‌آید. تحمل دیگر خیلی وقت است که معنای خود را از دست داده و تنها مرگ است که می‌تواند وی را از این کابوس مرگ‌بار ؟! نه! واژه‌ی مرگ‌بار برای وی معنای نجات و رهایی است و در اینجا کام وی چنان تلخ است که مرگ شیرینی دلچسبی است. کابوس یأس‌بار بیدار کند.

تلخی این سطور خود نشان‌گر تلخی یأس است و نه محتوای این مطلب و از اهمیت امید در زیست‌جهان ما پرده می‌گشاید.
در حفاظت از امید تا هنگامی که از زندگی رخت نبسته باید کوشید زیرا یگانه ناجی و هستی‌بخش زندگی است. به همین سبب در اساطیر یونان باستان در نسخه هسیود از پاندورا وقتی در جعبه پاندورا[1] (کوزه پاندورا ) باز شد تمام شوربختی‌ها و بلایا از جعبه بیرون ریخت و بشر را گرفتار آنها کرد. مرگ و بیماری و غیره، اما امید آخرین چیزی بود که در جعبه ماند تا مرهمی باشد بر آلام بشر. در نسخه‌ای دیگر پاندورا وقتی دید همه‌ی پلیدی‌ها از جعبه رها شد ابتدا در جعبه را بست و امید آنجا باقی ماند، سپس امید را هم رها کرد تا بشر این پلیدی‌ها را با امید تحمل کند. جمله‌ی مشهوری از این روایت نشأت می‌گیرد که می‌گوید؛ ”امید آخرین چیزی است که از دست می‌دهید. ”

آرین رسولی پژوهشگر فلسفه و کیهان‌شناسی

کانال تلگرام

اینستاگرام:arianrasouliii@

1- جعبه پاندورا در حقیقت ترجمه‌ای اشتباه توسط اراسموس از متن هسیود بوده است. در اصل روایت کوزه‌ پاندورا صحیح است اما جعبه پاندورا از دوران ترجمه اراسموس بدین سو جا افتاد.

پ. ن:
بحث‌های فلسفی زیادی در تفسیر روایت پاندورا وجود دارد به‌ویژه در میان اگزیستانسیالیست‌ها.

1 دیدگاه برای «امید روح زندگی است»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *