پایان جهان کی و چگونه خواهد بود {مدل های پایان کیهان}

پایان جهان کی و چگونه خواهد بود {مدل های پایان کیهان}

در پایان حیات روی زمین و نابودی کامل سیاره‌ی آبی تردیدی وجود ندارد و ما با کمک علم، حتی زمان این اتفاق را هم با تقریب خوبی می‌دانیم. اما سرنوشت جهان هستی به چه شکل رقم خواهد خورد؟ آیا کسی می‌تواند از نابودی کیهان جان سالم به در ببرد؟ علم پایان کائنات را چطور پیش بینی می‌کند؟

زمین نهایتاً تا ۶ میلیارد سال دیگر از بین خواهد رفت و به احتمال زیاد حتی مدت‌ها قبل از نابودی سیاره‌مان، دیگر حیاتی بر روی آن وجود نخواهد داشت. خورشید در حال مرگ، در حالی که در راه تبدیل شدن به یک غول سرخ مرتب بزرگ‌تر می‌شود، گهواره‌ی بشر را خواهد بلعید.

اما زمین تنها یکی از سیارات منظومه‌ی شمسی و خورشید تنها یکی از ستاره‌های کهکشان راه شیری است. صدها میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری وجود دارند و تعداد کهکشان‌ها در «جهان قابل مشاهده» نیز به صدها میلیارد می‌رسد. نابودی زمین و منظومه‌ی شمسی کوچک‌ترین تاثیری روی سرنوشت نهایی عالم هستی نخواهد گذاشت.

در مقایسه با سرنوشت زمین و خورشید، در مورد چگونگی پایان یافتن جهان هستی از نظر علمی قطعیت کمتری وجود دارد. درک فعلی ما از فیزیک، چندین مدل احتمالی در مورد نابودی کیهانی پیشنهاد می‌دهد و همچنین به ما می‌گوید که چطور ممکن است بتوانیم از آن جان سالم به در ببریم.

انجماد بزرگ big freeze

اولین سرنخ‌ها از پایان جهان هستی را ترمودینامیک در اختیار ما قرار می‌دهد. در دنیای فیزیک، ترمودینامیک مانند مبلغان مرگ کیهان است؛ با پلاکارد بزرگی آویخته از گردنش که روی آن نوشته: ” مرگ گرما نزدیک است.”

بر خلاف آنچه از نام این سناریوی احتمالیِ پایان یافتنِ جهان ممکن است به نظر برسد، “مرگ گرمایی” یک پایان جهنم مانند نخواهد بود؛ بلکه به معنای پایان یافتن تمامی اختلاف حرارت‌ها در همه جای عالم هستی است. اگر از این مدل ناامید شده‌اید و به نظرتان هیجان انگیز نیست، باید بدانید که مرگ گرمایی جهان به مراتب بدتر از دیگر مدل است.

با گذشت زمان و گسترش کیهان، جهان به مخلوطی رقیق و سرد از ذرات بدون انرژی و تابش پراکنده تبدیل خواهد شد.
تقریباً تمام چیزهایی که در زندگی روزمره با آن‌ها سر و کار داریم، به نوعی نیازمند تفاوت دما هستند. برای مثال، خودروی شما به دلیل تفاوت دمای داخل سیلندرهایش کار می‌کند. کامپیوتر شما انرژی خود را از نیروگاهی می‌گیرد که به احتمال زیاد با گرم کردن آب درون توربین کار می‌کند و در نهایت خود شما با استفاده از غذایی زنده هستید که به لطف اختلاف دمایی که خورشید ایجاد کرده به وجود آمده است.

اما زمانی که دنیا به مرگ گرمایی برسد، همه چیز در همه جا دمای یکسانی خواهد داشت و این یعنی دیگر هیچ اتفاق جالبی رخ نخواهد داد. تمامی ستارگان خواهند مرد و تمامی مواد از بین خواهند رفت و در نهایت، کائنات تبدیل به سوپی از ذرات و تابش‌های پراکنده خواهد شد. حتی انرژی این سوپ بی جان نیز با گذشت زمان ضعیف‌تر خواهد شد و در نهایت، دمای تمامی کائنات تنها به اندکی بالاتر از صفر مطلق خواهد رسید.

در مرگ حرارتی یا همان انجماد بزرگ (Big Freeze)، جهان هستی در نهایت به صورت یکنواختی سرد، مرده و خالی خواهد شد.

پس از توسعه‌ی ترمودینامیک در اوایل قرن ۱۹ میلادی، مرگ حرارتی تنها سناریوی ممکن برای پایان یافتن جهان هستی تصور می‌شد؛ اما ۱۰۰ سال پیش، تئوری نسبیت عام آلبرت اینشتین سرنوشت بسیار دراماتیک‌تری را برای پایان عالم هستی پیشنهاد داد.

مَه‌رُمب یا فشردگی بزرگ
(بیگ کرانچ)

نسبیت عام می‌گوید که ماده و انرژی می‌توانند ساختار فضا و زمان را تغییر دهند. رابطه‌ی بین فضا-زمان و ماده-انرژی در کل جهان صادق است. بنا به نظریات اینشتین، میزان “چیزهای” موجود در جهان سرنوشت نهایی آن را تعیین می‌کند.

نظریه پیش بینی می‌کند که جهان به صورت کلی یا باید در حال انبساط باشد یا منقبض شود. در هر صورت جهان نمی‌تواند به یک اندازه باقی بماند. اینشتین این موضوع را در سال ۱۹۱۷ متوجه شد و به قدری نسبت به آن بی علاقه بود که این باور خود را از دیگران پنهان می‌کرد.

سپس در سال ۱۹۲۹ ستاره‌شناس آمریکایی، ادوین هابل، شواهد محکمی از انبساط جهان یافت. اینشتین نیز با تغییر دادن عقیده‌اش در مورد ثابت بودن جهان، تاکید قبلی‌اش بر جهانی ایستا را “بزرگترین اشتباه” زندگی حرفه‌ای خود نامید.

اگر کیهان در حال گسترش باشد، باید زمانی در گذشته بسیار کوچک‌تر از وضعیت فعلی‌اش بوده باشد. این درک ناگهانی منجر به پیشنهاد تئوری بیگ بنگ شد؛ ایده‌ای که می‌گوید جهان از وضعیتی بسیار کوچک شروع شده و سپس فوق العاده به سرعت گسترش یافته است. جالب است بدانید همین حالا هم می‌توانیم تابش ناشی از انفجار بیگ بنگ را در تابش پس زمینه‌ی کهکشانی (جریان ثابتی از امواج رادیویی که در تمام جهات در فضا منتشر می‌شوند) پیدا کنیم.

با توجه به نسبیت عام، سرنوشت هستی به این سوال ساده بستگی دارد: آیا کائنات به گسترش خود ادامه خواهد داد؟

در صورتی که جهان فقط از “چیزهای” معمولی مانند مواد و نور ساخته شده باشد، پاسخ این پرسش به مقدار این چیزها بستگی دارد. مواد بیشتر به معنای جاذبه‌ی بیشتر است که همه چیز را به سمت هم جذب می‌کند و باعث کاهش سرعت انبساط عالم می‌شود.

اگر مقدار مواد موجود در عالم از حد مشخصی کمتر باشد، نیروی جاذبه برای کنترل انبساط ناشی از بیگ بنگ کافی نخواهد بود و گیتی تا ابد به گسترش خود ادامه خواهد داد. در این صورت همان سرنوشت “انجماد بزرگ” (بیگ فریز) در انتظار جهان خواهد بود.

اما اگر مقدار مواد از حدی بیشتر باشد، این انبساط سرانجام کند و متوقف خواهد شد و سپس جهان شروع به انقباض می‌کند. جهان در حال منقبض شدن هر چه کوچک ‌تر شود، داغ ‌تر و چگال‌ تر می‌شود و در نهایت در یک نقطه جمع خواهد شد. این فرآیند که به نوعی معکوس بیگ بنگ است، مه‌رمب یا فشردگی بزرگ (Big Crunch، بیگ کرانچ) نام دارد.

در طول قرن بیستم اخترشناسان مطمئن نبودند که کدام یک از این مدل ها ممکن است اتفاق بیفتد. آن‌ها با استفاده از آمارگیری کهکشانی سعی داشتند مقدار تمامی مواد موجود در عالم را محاسبه کنند. مشخص شد که مقدار مواد موجود در عالم بسیار به “میزان بحرانی” نزدیک است. با در نظر گرفتن عدم قطعیت و احتمال خطای محاسباتی، سرنوشت جهان در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت.

این شرایط اواخر قرن بیستم میلادی تغییر کرد. در سال ۱۹۹۸، دو تیم مختلف از اخترشناسان کشف شگفت‌انگیزی را اعلام کردند: سرعت گسترش جهان ثابت نیست، بلکه با شتاب در حال افزایش است! این کشف اولین شاهد برای وجود “ماده‌ و انرژی تاریک” به شمار می‌رفت چرا که ماده و انرژی معمولی که ما می‌شناسیم نمی‌توانند باعث این رفتار عجیب جهان شوند.
انرژی تاریک باعث جدا شدن جهان از هم و افزایش سرعت انبساط آن می‌شود. هرچند هنوز هم دقیقاً نمی‌دانیم انرژی تاریک چیست، اما می‌دانیم ۷۰ درصد انرژی جهان از آن تشکیل شده است و این میزان روز به روز در حال افزایش است.

وجود انرژی تاریک به معنای این است که دیگر “مقدار مواد موجود در جهان” مشخص کننده‌ی سرنوشت آن نخواهد بود، در عوض این انرژی تاریک است که عالم هستی را کنترل می‌کند و به گسترش آن سرعت می‌بخشد. این موضوع باعث می‌شود که احتمال وقوع بیک کرانچ بسیار کمتر از آنچه پیش از این فکر می‌کردیم باشد.

البته این به معنای حتمی بودن انجماد عظیم نیست، چرا که احتمالات دیگری نیز وجود دارند.

تغییر بزرگ big change

در یکی دیگر از مدل های پایان کیهان، این بار پایان جهان به نجوم و اخترشناسی ارتباطی ندارد و در واقع مربوط به جهان ذرات زیر اتمی می‌شود. این سرنوشت به قدری عجیب است که گویی از دل فیلم‌های علمی تخیلی بیرون آمده است.

در رمان علمی تخیلی کلاسیک ” کورت ونه‌گارت ” با نام ” گهواره‌ی گربه ” یخ-۹ (ice-nine) شکل جدیدی از حالت جامد آب است که ویژگی خاصی دارد. این ماده در دمای ۴۶ درجه‌ی سلسیوس منجمد می‌شود، نه ۰ درجه. در این رمان آمده است وقتی یک قطعه از کریستال یخ-۹ درون ظرفی از آب معمولی انداخته شود، تمامی آب پیرامون آن خود را به شکل الگوی کریستال یخ-۹ در خواهند آورد، چرا که انرژی آن از آب مایع کم‌تر است.

کریستال‌های جدید یخ-۹ که در اطراف کریستال اصلی به وجود آمده‌اند نیز با آب اطراف خود همین کار را می‌کنند و ظرف مدت زمان کوتاهی، تمام آب درون ظرف به شکل یخ-۹ منجمد خواهد شد.

چیزی شبیه این اتفاق در دنیای واقعی برای یخ و آب معمولی نیز اتفاق می‌افتد. اگر آب کاملاً خالصی را در ظرفی کاملاً تمیز بریزید و آن را تا دمای اندکی پایین‌تر از ۰ درجه سرد کنید، آب به جای انجماد ” فرو سرد ” (supercooled) می‌شود. چون هیچ ناخالصی در آب فرضی ما وجود ندارد و هیچ‌گونه لبه ‌ی خشن و تیزی هم در ظرف نیست، جایی برای شروع شکل‌گیری کریستال‌های یخ وجود نخواهد داشت. اما اگر قطعه‌ای یخ درون این ظرف بیندازید، آب به سرعت منجمد خواهد شد، درست مانند داستان یخ-۹ رمان گهواره‌ی گربه.

اما یخ-۹ و آب فرو سرد چه ربطی به پایان دنیا و سرنوشت عالم هستی دارند؟

طبق فیزیک کوانتوم، حتی در خلاء نیز مقدار کمی انرژی وجود دارد. نوع دیگری از خلاء نیز ممکن است وجود داشته باشد که دارای انرژی کمتری باشد. اگر چنین چیزی درست باشد، تمام عالم هستی مانند ظرف بزرگی از آب فروسرد است و تنها تا زمانی دوام خواهد آورد که سر و کله‌ی یک قطعه یخ (حبابی از خلاء کم انرژی) پیدا شود.

خوشبختانه دانشمندان تا به حال چیزی به نام خلاء کم انرژی پیدا نکرده‌اند؛ اما متاسفانه فیزیک کوانتوم حکم می‌کند که اگر وجود خلاء کم انرژی ممکن باشد، چنین پدیده‌ای به طرز اجتناب ناپذیری بالاخره در یک گوشه از کائنات به وجود خواهد آمد.

هنگامی که چنین اتفاقی رخ بدهد، خلاء جدید (درست مانند یخ-۹)، خلاء پیرامون خود را تبدیل به خلاء کم انرژی خواهد کرد. به این ترتیب حباب خلاء کم انرژی با سرعت نور گسترش پیدا خواهد کرد و سر راه خود همه چیز را از بین خواهد برد. نکته‌ی جالب اینجاست که چون سرعت گسترش این پدیده برابر با سرعت نور است، نمی‌توان با رصد آسمان متوجه وقوع آن شد. در واقع ممکن است همین حالا چنین پدیده‌ای در گوشه‌ای از عالم اتفاق افتاده و در حال حرکت به سمت ما باشد و ما تنها زمانی متوجه آن خواهیم شد که به زمین برسد.

ممکن است همین حالا در گوشه‌ای از کائنات، حبابی از خلاء کم انرژی تشکیل شده و با سرعت نور در حال پیشروی به سمت زمین باشد
درون این حباب، شرایط بسیار متفاوت از دنیایی که می‌شناسیم خواهد بود. خواص ذرات بنیادی مانند الکترون‌ها و کوارک‌ها کاملاً تغییر خواهد کرد؛ به نحوی که شاید حتی درون این حباب، اتم‌ها قادر به شکل‌گیری نباشند و قوانین شیمی و فیزیک تغییر کنند.

در این سناریو که به تغییر بزرگ (Big Change) مشهور است، انسان‌ها، سیارات و حتی ستاره‌ها همگی از بین خواهند رفت. در مقاله‌ای علمی منتشر شده در سال ۱۹۸۰، دو دانشمند فیزیک‌دان با نام‌های سیدنی کولمن و فرانک دلوسیا چنین اتفاقی را “فاجعه‌ی زیست محیطی نهایی” نامیده‌اند.

اوضاع بد چنین پایانی به همینجا ختم نخواهد شد. چرا که انرژی تاریک نیز بعد از “تغییر بزرگ” دستخوش تغییر می‌شود و به جای اینکه به انبساط جهان کمک کند، ممکن است با فروریختن جهان درون خودش باعث وقوع ” بیگ کرانچ ” شود. یک فاجعه پس از فاجعه‌ای دیگر.

گسست بزرگ big rip

احتمال چهارمی نیز وجود دارد که باز هم در دل آن انرژی تاریک نقشی اساسی بازی می‌کند. هرچند این ایده بسیار نظری است و احتمال کمی برای رخ دادن آن وجود دارد، اما به هر حال یکی از احتمالات ممکن برای پایان جهان به شمار می‌رود. انرژی تاریک ممکن است از آنچه تصور می‌کنیم هم قوی‌تر باشد؛ آنقدر قوی که به تنهایی بتواند جهان را بدون نیاز به ” تغییر بزرگ” ، ” انجماد بزرگ” یا “بیگ کرانچ” به پایان رساند.

انرژی تاریک یک ویژگی عجیب دارد. با وجود گسترش جهان، چگالی آن به جای کم شدن، ثابت باقی می‌ماند. تنها توضیح برای این پدیده این است که با گذشت زمان، سر و کله‌ی مقدار بیشتری از انرژی تاریک از ناکجا آباد پیدا می‌شود. هرچند این پدیده غیر معمول به نظر می‌رسد، اما هیچ کدام از قوانین فیزیک را نقض نمی‌کند.

اوضاع از این هم می‌تواند عجیب‌تر شود. اگر چگالی ماده و انرژی تاریک با گسترش جهان بیشتر شود؟ به بیان دیگر، چه می‌شود اگر سرعت به وجود آمدن انرژی تاریک از سرعت انبساط گیتی بیشتر باشد؟

این ایده اولین بار توسط رابرت کالدول مطرح شد و “انرژی تاریک شبح” (phantom dark energy) نام دارد. در چنین مدلی، سرنوشت نهایی جهان به طرز عجیبی متفاوت خواهد بود. اگر انرژی تاریک شبح وجود داشته باشد، در نهایت با در برگرفتن تمام دنیایی که می‌شناسیم، باعث از بین رفتن ما خواهد شد.

در حال حاضر، چگالی انرژی تاریک بسیار کم است؛ به مراتب کمتر از چگالی زمین یا حتی چگالی منظومه‌ی شمسی و کهکشان راه شیری (که خود به مراتب چگالی بسیار کمتری نسبت به زمین دارند). اما اگر با گذشت زمان چگالی انرژی تاریک شبح افزایش پیدا کند، در نهایت هستی را متلاشی خواهد کرد.
در یک مقاله‌ی علمی منتشر شده در سال ۲۰۰۳، کادول به همراه همکارانش به سناریویی اشاره کردند که “قیامت کیهانی” (cosmic doomsday) نام دارد. در این سناریو، زمانی که چگالی انرژی تاریک شبح از یک شئ‌ بیشتر شود، آن شئ متلاشی می شود.

در نابودی کیهان، ابتدا انرژی تاریک شبح باعث می‌شود کهکشان راه شیری از هم باز شود و ستاره‌های تشکیل دهنده‌ی آن به فضای میان کهکشانی پرتاب شوند. سپس منظومه‌ی شمسی نیز از هم می‌پاشد و سیارات آن دیگر به دور خورشید نخواهند چرخید. در نهایت زمین در برخورد با انرژی تاریک متلاشی خواهد شد و حتی تک تک اتم‌های تشکیل دهنده‌ی آن نیز متلاشی (یا به اصطلاح کادول تکه تکه) خواهند شد. تنها طی کسری از ثانیه تمام کائنات از هم خواهد گسیخت. کادول این فرآیند را بیگ ریپ (Big Rip، مَه‌گسست) می‌نامد.

بنا به اعتراف خود کادول، تئوری بیگ ریپ بسیار عجیب و غریب است. انرژی تاریک شبح با بسیاری از قوانین اساسی جهان مانند محدود بودن سرعت ماده و انرژی به سرعت نور، در تضاد است.

با توجه به مشاهدات انسان از گسترش جهان و آزمایش‌های انجام شده در حیطه‌ی فیزیک ذرات بنیادی، به احتمال زیاد سرنوشت نهایی جهان هستی “انجماد بزرگ” خواهد بود. پس از انجماد بزرگ، “تغییر بزرگ” و “بیگ کرانچ” بیشترین شانس برای رقم زدن نابودی کیهانی را در اختیار دارند.

چنین عاقبتی برای کائنات بسیار پوچ و ناامید کننده است؛ خاموش شدن در سرما، فروپاشی در خلاء و در نهایت مچاله شدن در یک نقطه. اما آیا راه فراری از این سرنوشت وجود دارد؟

نجات از نابودی کیهان

بی تردید هیچ دلیلی برای نگرانی ما نسبت به پایان یافتن هستی وجود ندارد. تمامی آنچه که گفته شد احتمالاً تریلیون‌ها سال دیگر اتفاق خواهند افتاد. همچنین جای نگرانی برای «بشریت» نیز وجود ندارد؛ چرا که اگر تا آن زمان نسل بشر منقرض نشده باشد، به قدری با بشر امروزی تفاوت خواهد داشت که دیگر نمی‌توان نام بشریت بر روی آن گذاشت.

اما جدای از انسان‌ها، آیا هیچ موجود هوشمندی توانایی نجات یافتن از پایان و نابودی کیهان را خواهد داشت؟

فریمن دایسون، از فیزیکدانان دانشگاه پرینستون در مقاله‌ای در سال ۱۹۷۹ به این پرسش پاسخ می‌دهد. او در این مقاله توضیح می‌دهد که انجماد عظیم از دیگر سناریوهای احتمالی که برای پایان یافتن جهان مطرح می‌شوند کمتر مهلک است و حیات می‌تواند با تغییر دادن خود، از این جهنم سرد نجات پیدا کند.

اما مقاله‌ی دایسون قبل از کشف انرژی تاریک منتشر شده بود و او این روزها دیگر به خوشبینی گذشته نیست. دایسون می‌گوید:

اینکه جهان با “شتاب” در حال گسترش است، خبر بسیار بدی است. گسترش با شتاب به معنای این است که در نهایت گیتی به قدری بزرگ می‌شود که سفرهای بین کهکشانی غیر ممکن خواهند شد و ما عملاً ارتباط خود با تمامی کهکشان‌ها را از دست خواهیم داد. این اتفاق باعث می‌شود انرژی در دسترس ما تنها محدود به ستاره‌های یک کهکشان باشد.

این شرایط البته ممکن است تغییر کند. دایسون در ادامه می‌گوید:

ما واقعاً نمی‌دانیم که آیا گسترش جهان همچنان ادامه پیدا خواهد کرد یا نه، چرا که اصلاً در همان وهله‌ی اول نمی‌دانیم چرا این گسترش شتاب دارد. دیدگاه خوش‌بینانه این است که این شتاب با گذشت زمان کاهش پیدا کند و در نهایت کائنات با سرعت ثابتی گسترش پیدا کند. در چنین صورتی، آینده بسیار امیدوار کننده‌تر است.
اما اگر شتاب گسترش کیهان کند نشود، یا حتی بدتر از آن، تغییر بزرگ در انتظار ما باشد، برخی فیزیک‌دانان راه حلی را پیشنهاد داده‌اند که حتی برای فیلم‌های علمی-تخیلی نیز کمی زیاده روی به نظر می‌رسد:

“برای فرار از پایان کیهان، باید جهان خود را درون آزمایشگاه بسازیم و به آن مهاجرت کنیم!”

یکی از دانشمندانی که بر روی این ایده کار می‌کند، آلن گوث از MIT است. او که به دلیل کار کردن بر روی ساخت اولین کیهان مصنوعی مشهور شده است، می‌گوید:

نمی‌توانم به طور قطع بگویم که قوانین فیزیک تضمین کننده‌ی امکان به وجود آوردن چنین چیزی است؛ اما اگر خلق جهانی دیگر ممکن باشد، احتیاج به تکنولوژی بسیار پیشرفته و مقادیر بسیار زیادی از انرژی داریم.
بنا به گفته‌های گوث، قدم اول برای ساخت یک دنیای جدید، ایجاد یک فرم فوق العاده متراکم و چگال از ماده است، به قدری متراکم که در آستانه‌ی ایجاد سیاه‌چاله باشیم. (وقتی چگالی جسمی از حدی معین بیشتر شود، فارق از ابعاد یا جرم آن جسم، یک سیاهچاله به وجود خواهد آمد.) اگر موفق به تولید چنین ماده‌ای شویم و به سرعت آن را از جای خود جابجا کنیم، ممکن است بتوانیم باعث گسترش سریع آن منطقه‌ی خاص از فضا شویم.

در واقع با چنین کاری باعث به وجود آمدن جهانی کاملاً جدید می‌شویم. همانطور که فضای آن منطقه گسترش پیدا می‌کند، مرزهای آن کوچک می‌شود و این اتفاق باعث به وجود آمدن حبابی از فضا می‌شود که درون آن بزرگتر از بیرون آن است.به عقیده‌ی گوث، تاردیس (TARDIS) یک قیاس بسیار دقیق از ” تاب برداشتن فضا-زمان» است. ”

در نهایت درون این جهان جدید بزرگ و بزرگ‌تر خواهد شد و کائنات جدید از سرنوشت کائنات قدیمی فرار خواهد کرد. البته دانشمندان هنوز مطمئن نیستند که چنین روشی عملی باشد.

به جز ساختن جهانی جدید، سرچشمه‌ی دیگری از امید برای فرار از آخر نابودی کیهان وجود دارد. گوث اولین دانشمندی بود که ایده‌ی “گسترش حیرت انگیز کیهان در کسری از ثانیه” را مطرح کرد. ایده‌ای که به “تورم کیهانی” شهرت دارد. بسیاری از کیهان شناسان عقیده دارند که تورم کیهانی کارآمدترین نظریه برای توضیح دادن اولین لحظات پیدایش کائنات است و برنامه‌های گوث برای خلق یک جهان جدید نیز متکی بر بازآفرینی این گسترش سریع خواهد بود.

نظریه تورم کیهانی نتیجه بسیار جالبی با خود به همراه دارد. این نظریه می گوید که جهانی که ما ساکن آن هستیم، تنها بخش کوچکی از یک چندجهانی (multiverse) است که در پس زمینه‌ی خود به صورت مستمر جهان‌های جدیدی مانند جهان ما را متولد می‌کند و این فرآیند تا ابد ادامه دارد.

گوث در این باره می‌گوید:

اگر چنین چیزی صحت داشته باشد، حتی اگر یک جهان بر اثر انجماد عظیم یا دلایل دیگر بمیرد، چندجهانی به عنوان یک کل، تا ابد به حیات خود ادامه خواهد داد. در این صورت چندجهانی ابدی (نه لزوماً ازلی) است؛ هرچند جهان‌های درون آن ممکن است فانی باشند.

به قول کافکا: امید به قدر کافی هست، تا بی نهایت – اما نه برای ما.

#arian_x
منبع:
http://www.bbc.com/earth/story/20150602-how-will-the-universe-end

7 دیدگاه برای «پایان جهان کی و چگونه خواهد بود {مدل های پایان کیهان}»

  • می 21, 2019 در t 1:00 ب.ظ
    Permalink

    بسیار عالی ، علمی و دقیق بود و تقریبا قابل فهم برای عموم
    از شما مچکرم… محکم در مسیر رشد علمی کشور گام‌بردارید.

    پاسخ دادن
    • می 30, 2019 در t 3:20 ق.ظ
      Permalink

      سپاس بیکران از شما ، حتما🎩🌹🌹🌹

      پاسخ دادن
      • سپتامبر 7, 2021 در t 7:17 ب.ظ
        Permalink

        شناخت و درک سرنوشت پیدایش و آینده جهان بدون شناخت و درک سرنوشت انسان بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت عینی ( و نه خیالی – اوهامی ) محال و غیر ممکن می باشد. از طرفی دیگر شناخت و درک سرنوشت انسان بدون باور به دانش و قدرت مطلق خداوند و طرح مطلق آفرینش محال و غیر ممکن خواهد بود. از طرفی دیگر اگر براین باور باشیم که معارف وحیانی ؛ حدیثی و روایی دینی در مورد سرنوشت انسان و جهان کلام آخر و حقایق ژرف و نهایی را بیان داشته اند آنگاه خدای ناخواسته در ظلمت ژرف و جهل علاج ناپذیر فرو رفته ایم و بدون هیچگونه نور و روشنایی در آن پرسه و دست و پا خواهیم زد.
        جهان دارای یک مکانیزم درونی و خودکار انبساط و انقباض و یا باز و بسته شدن می باشد و نیروی محرکه این مکانیزم نیازی به نیروی جاذبه و دافعه ندارد. باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای جهان ( نه محیط ثابت و پایدار آن ) بر اثر ریزش یا سقوط آزاد و چرخشی انرژی و جرم از ارتفاع به عمق صورت می پذیرد. در طی فاز انبساط مرکز جهان نقش رفیع ترین قله را بازی می کند و محیط ثابت و پایدار جهان نقش عمیق ترین دامنه. در طی فاز انقباض نقش مرکز و محیط عوض می شود و مرکز جهان به عمیق ترین دامنه متراکم شده در یک نقطه هندسی تبدیل می شود و محیط آن به رفیع ترین قله باز و پراکنده. نتیجه اینکه محتوای جهان با جهش ها و پرش های متوالی مه بانگی از این سو به آنسو همیشه در سطحی برتر و کمال یافته تر از حالت قبلی به ظهور می رسد و تجلی می یابد، الا آخر تا رسیدن به معاد یعنی برترین حالت کمال ایده آل بهشتی اولیه در مبداء. لذا برخلاف باور ادیان ابراهیمی بخصوص مسیحیت و اسلام که برای انسان یک حیات دنیوی قائل اند که به حیات موقت برزخی و پس از آن به حیات های جاودانه بهشتی و جهنمی منجر می گردد، انسان بهمراه طبیعت و کیهان دارای حیات های بیشمار دنیوی می باشد که پشت سر هم و با درجات مختلف تکاملی بین دو سرحد یکی نقصان کامل و دیگری نهایت کمال از طریق چرخه مه بانگ های متوالی براثر نوسانات متواتر انبساط و انقباض به ظهور می رسند و تجربه می گردند و محو می شوند تا رسیدن و یا رجعت و بازگشت به حالت کمال ایده آل بهشتی اولیه. و این روند در کلیه جهان های موازی و بیشمار در پهنه هستی و وجود نامتناهی و بیکران و بی نهایت خود خداوند و بطور همسان و همزمان جاری است.
        بزرگترین اشتباه کیهان شناسان عصر جدید این است که با پیدایش نظریات خاص و عام انشتین، نظریه زمان و مکان مطلق زکریای رازی ؛ باروخ اسپینوزا و ایساّک نیوتن را به دست فراموشی سپرده اند و تا این نظریه را دوبار زنده نکنند و در نظر نگیرند، نمی توانند تصور روشنی از آینده جهان داشته باشند. سوال معرف علوم نجوم و کیهان شناسی که قبل از مه بانگ چه بود ؟ پاسخ آن بطور خلاصه و ساده در این متن کوتاه خدمت خوانندگان گرامی این سایت بیان گردید. متن بالا همچنین پاسخ این سوال هم می باشد که بعد از مه بانگ بعدی چه بلایی سر کیهان خواهد آمد.

        پاسخ دادن
        • سپتامبر 27, 2021 در t 12:33 ق.ظ
          Permalink

          البته نظر شخصی خودتون رو بیان فرمودید و ای کاش وقتی نظر شخصی درباله موضوعی تخصصی بیان میکنید، ذکر کنید کهاین فقط نظر شخصی خودتون هستش. ممنون از بیان دیدگاهتون.

          پاسخ دادن
  • ژوئن 4, 2022 در t 7:17 ب.ظ
    Permalink

    آیا انبیاء نظرات شخصی خودرا بیان داشته اند یا اینکه اول کلام خداوند را در قالب وحی از طریق گوش سر دریافت نموده و سپس آنرا برای شنودگان کلام خویش بیان داشته اند. آیا افراد انسانی بهتر نیست که همیشه با احترام به نظریات دیگران ، نظریات شخصی خودرا در مورد موضوعات مختلف بیان دارند و نظریات دیگران را طوطی وار تقلید نکنند؟ این حقیر نظر خودم را در پیرامون منشاء و چگونگی پیدایش جهان خدمت علاقه مندان گرامی بیان داشتم و آنهم بر اساس امیال جنسی پنجگانه افراد انسانی که چهارتا از آنها فرعی و مخفی و پنهانی اند و یکی از آنها اصلی و آشکار و ظاهری. به این معنا که افراد انسانی تنها دارای یک سرنوشت جنسی به شکل یا مرد و یا زن نمی باشند بلکه پنج سرنوشت مختلف. همچنین افراد انسانی تنها دارای یک من یا یک خود و یا یک نفس مجرد نمی باشند
    بلکه ده تا مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه. لذا افراد انسانی بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد تنها دارای یک حیات یا زندگی دنیوی نیستند بلکه هفت تا و هرکدام با درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو سرحد یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل. تعداد وقوع مه بانگ ها بین نظام های احسن آفرینش مبداء و معاد که برابر می باشند با زندگی های دنیوی انسانی و کیهانی و برابر می باشند با ظهورات متوالی آسمان ها و زمین های هفتگانه و ظهورات متوالی عوالم هفتگانه و وادی های هفتگانه امر و تکوین، به روش ریاضی قابل محاسبه و در قالب یک عدد بزرگ قابل بیان و نمایش می باشد. برای چنین محاسبه ای به کشف دو ثابت کلی نیاز داریم :
    الف – مقدار زمان کل یعنی طول زمانی سفر مقطعی نزولی و صعودی محتوای جهان بین نظام های احسن آفرینش مبداء و معاد.
    ب – طول عمر کلی کیهان یا دهر کیهانی یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی.
    مقدار زمان کل از طریق معکوس نمودن زمان پلانک قابل محاسبه می باشد و برابر است با حاصلضرب عدد 19 در 10 بتوان 36 سال و آنهم سال شمسی و نه قمری. طول عمر کلی کیهان در حال حاضر و تا آینده دور دستی توسط منجمین و کیهان شناسان برجسته غیر قابل پیش بینی و تخمین و محاسبه و تعیین می باشد. اما این حقیر بر این باورم که به احتمال قوی و قریب به یقین طول عمر کلی کیهان برابر خواهد بود با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه) در خلاء بتوان 2 باضافه پسوند سال یعنی 90 میلیارد سال. نیمی از این عمر یعنی 45 میلیارد سال به فاز انبساط و نیمی دیگر به فاز انقباض تعلق خواهد داشت.
    حال میتوان مقدار زمان کل را بر طول عمر کلی کیهان تقسیم نمود و از این طریق تعداد وقوع مه بانگ ها و تعداد نظم ها و حیات های دنیوی را بین مبداء و معاد محاسبه نمود. اندیشمندان و متفکرین دینی هنوز نتوانسته اند فاصله زمانی بین عالم دنیوی و عالم اُخروی را حدس بزنند چه رسد به محاسبه و تعیین آن. اگر از آنان به پرسی که عالم آخرت کی برپا می شود، در پاسخ می گویند که حضرات ایسا و محمد فرموده اند که فقط خدا آنرا می داند و علم ما در مورد آن ناچیز ( یعنی صفر ) است.
    اولین مه بانگ آن بوده است که پس از وقوع آن محتوای کیهان یا جهان در نهایت نقصان به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده و عمر خودرا سپری نموده است و آخرین مه بانگ آن خواهد بود که محتوای جهان دوباره در سطح کمال ایده آل یعنی در سطح نظام احسن آفرینش مبداء به ظهور و پیدایش و کثرت خواهد رسید و آنهم نه به تدریج در طی گذر زمان بلکه یکباره و در یک لحظه. این حقیر از این طریق به خداوند متعال اعتقاد و باور و ایمان و امید دارم و نه از طریق داستان های افسانه ای مندرج در محتوای کتب دینی. بخصوص افسانه آدم و حوا و آفرینش شش روزه جهان .

    پاسخ دادن
    • دسامبر 30, 2022 در t 11:13 ب.ظ
      Permalink

      نظرات دینی فرض بدون اثباته عقیده است ونه علم لطفادرمسایل علمی دخالتشان ندهید

      پاسخ دادن
  • دسامبر 26, 2023 در t 1:09 ب.ظ
    Permalink

    همانطور که در گذشته انسان درکی از سفر به سیارات دیگر نداشت یعنی اگر به کسی راجب سفر به ماه یا مریخ میگفتید به شما میخندید یا میگفت علمی صحبت کن تخیلی حرف نزن چون درکی از موضوع نداشتن تا اینکه شاتلی ساخته شد و همان تخیل به حقیقت پیوست الان هم انسان درکی از موضوع پایان جهان ندارد و نمیتوان حتی نظر علمیه مطلق داد

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.