اعتبار فرگشت ؛ فرگشت نظریه ایست با اعتبار فکت ، نه فرضیه و نه قانون!

🌎فرگشت نظریه است و با اعتبار فکت ، نه فرضیه و نه قانون!

 

✍همیشه سعی بر این بوده برای مخالفان فرگشت ، اعتبار این نظریه را توضیح دهیم . اما اکنون باید برای موافقان فرگشت هم که در نقد مخالفان فرگشت توضیحات غلط می دهند توضیح دهیم که اعتبار فرگشت به اندازه یک نظریه ای است که به فکت علمی تبدیل شده است.اخیرا به انواع روش ها در توضیح اعتبار فرگشت مثال هایی مانند گرانش نیوتن را عنوان می کنند! این مثال از اساس غلط است.ما برای اینکه اعتبار یک فکت علمی را توضیح دهیم، حق توضیح اشتباه نداریم .

 

➖گرانش نیوتن یک قانون علمی است.فرگشت یک نظریه ای که تبدیل به فکت علمی شده است.

 

➗در علم روندی وجود دارد که نظرات را به ترتیب به این چند دسته تقسیم میکند:

فرضیه–نظریه–فکت–قانون

 

✔️هر کدام از این چهار دسته در شدت اعتبار متفاوت هستند. یعنی مثلا یک فرضیه با توجه به شواهد و اسناد ،می تواند از فرضیه دیگر قوی تر یا ضعیف تر باشد.

 

فرضیه ها اولین قدمی هستند که نظرات علمی وارد علم میشوند.اشتباه رایج در مورد فرضیه ها این است که هر گونه حدس و گمان شخصی می تواند فرضیه علمی باشد.در صورتی که اینگونه نیست.یک فرضیه علمی دارای ویگی های خاصی است .یعنی باید قبل از هر چیز منافاتی با هیچکدام از شواهد و مدارک موجود علمی نداشته باشد.سپس توضیحی ارائه دهد که شواهد دیگری را تعریف کند.اما تا زمانی که پیش بینی از یک تحول نداشته باشد و یا مدرک مستقیم و آزمون پذیری برای فرضیه پیدا نشود، همچنان در مرحله فرضیه باقی می ماند.بعضی از فرضیه ها شاید هیچوقت تبدیل به نظریه نشوند و برخی دیگر برعکس.

 

🔷پس از این مرحله اگر شواهد و پیش بینی از فرضیه کشف شود، این فرضیه تبدیل به نظریه خواهد شد.برای مثال فرضیه ای وجود دارد که میگوید A در صورتی که به مقدار کافی کوچک شود تبدیل به B میشود. بعد ها ما درآزمایشات متوجه میشویم B ویژگی هایی داشته که نشان می دهد قبلا A بوده است. در این صورت فرضیه ما تبدیل به نظریه شده است.نظریه ها نیز از اعتبار متفاوتی برخوردار هستند که در معتبرترین حالت تبدیل به فکت علمی میشوند.یعنی ما ابتدا سعی میکنیم چگونگی یک اتفاقی که رخ داده است را توضیح دهیم.سپس به سراغ فرضیه رفتیم و پس از آن فرضیه یا چند فرضیه ما تبدیل به نظریه شدند.حالا اصل واقعیتی که رخ داده بود را با سازگاری کامل و منطبق با نظریه خود میبینیم.و هر آزمایش جدیدی را تایید کننده نظریه خود میبینیم. فرض کنیم فرضیه (یا فرضیه ها) قبلی ما که تبدیل به نظریه شده بود، حالا با آزمایشات پیشرفته تر دیدیم A در حال تبدیل شدن به B است و روند تبدیل شدن A به B تمام اتفاقات مربوطه در طبیعت را توضیح داده و تمام آنها در آزمایش ها تایید شدند.در این صورت نظریه ما تبدیل به فکت علمی می شود.اما به قانون تبدیل نمی شود.چون برای قانون علمی اصولی لازم است از جمله اتکا بر یک قطعیت مانند ریاضی و پیش بینی های مشخص و دقیق .”همچنین تکرار پذیری” .

 

☑️در علم هیچ چیز قطعی نیست، اما بحث ریاضیات و منطق جداست. در ریاضیات و منطق قطعیت وجود دارد و اگر یک فکت شرایط اتکا به قطعیت ریاضی را داشته باشد و پیش بینی های دقیق و مشخص با سازو کار کامل طبیعت به ما بدهد، یک قانون علمی هست.بعنوان مثال بیگ بنگ یک نظریه ایست که تمام ساز و کارهای کیهان را توضیح می دهد اما تکرار پذیری مستقیم ندارد.در نتیجه توان تبدیل شدن به قانون را ندارد.اما گرانش همواره قابل آزمون،تطبیق دادن،تکرار پذیر و همچنین متکی بر ریاضیات اثبات پذیر هستندـ

 

نکته دیگر اینکه اگر یک نظریه علمی متکی بر ریاضیات نبود،اما تکرار پذیری و بر اساس منطقی قابل پیشبینی و تکرار بود،باز هم اگر شرایط دیگر را داشت می تواند تبدیل به قانون شود.(اثبات علاوه بر ریاضیات در منطق نیز وجود دارد)

 

✅نتیجه :

۱-فرگشت یک قانون نیست

 

۲-مثال گرانش نیوتن برای اعتبار فرگشت مثالی کاملا اشتباه است.

 

۳-بعضی از نظریه ها هیچوقت نمی توانند تبدیل به قانون شوند، در نتیجه بالاترین حد از اعتبار آنها همان فکت است.یعنی تطبیق داشتن کامل با جریان طبیعت و آزمون های مکرر

 

۴-فرگشت در بالاترین حد از اعتبار برای توضیح سازوکار طبیعی حیات تا به امروز بوده است و اگر تبدیل به قانون نشده است،علتش ضعف آن نیست،بلکه اساسا شرایط تبدیل شدن به قانون را ندارد

 

#arian_x ✍

 

🎩

🕶

@arian_xboy

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.