عقل جمعی : قوانین طبیعت با عقل ما کار نمیکند؟
عقل جمعی : قوانین طبیعت با عقل ما کار نمیکند؟
با پیشرفت علم و پیدایش نظریاتی مثل فیزیک کوانتومی، این موضوع گاهی مطرح میشود که؛ کیهان و قوانین حاکم بر طبیعت با عقل ما کاری ندارد. به عبارت سادهتر اشکالی ندارد اگر کشفیات علمی بشر در مورد جهان هستی با عقل ما ناسازگار باشد و لزومی ندارد که هر کشفی در عرصهٔ علم(science) با عقل و منطق ما در تضاد نباشد.
اما این ادعا چندان دقیق نیست و بکارگیری این نوع گزارهها و ادعاها اگرچه از اساس مردود نیست ولیکن دقیق هم نیست. پس اگر قرار باشد این ادعا را دقیقتر بسنجیم بایستی صورتبندی دقیقتری از آن داشته باشیم. این نکته برخلاف تصور بسیاری از افراد منحصر به امروز نیست و محدود به نظریات جدید، مثلاً فیزیک کوانتومی نمیشود، بلکه در طول تاریخ همواره در مورد دیگر کشفیات و دستاوردهای فیزیک وجود داشته است.
تاریخ علم
اگر با این نگاه تاریخی، یعنی از زاویهٔ تاریخ علم به موضوع نگاه کنیم، درک بهتری از موضوع حاصل میشود. وقتی کوپرنیک نخستین بار ادعای زمین مرکزی و ثابت بودن زمین را زیر سوال برد، نظریهٔ او کاملاً با عقل جمعیِ زمانه در تقابل بود. مردمِ آن روزگار تصور میکردند زمین مرکز عالم و ثابت است.
پس از ارائه مدل کوپرنیکی، ادعای کوپرنیک کاملاً با عقل جمعی در تضاد بود و پرسشهایی از این دست را مطرح میکرد: ”اگر زمین ثابت نیست، پس چرا پرندگان هنگام پرواز به هر سمتی حرکت میکنند؟ به عبارت دیگر اگر زمین میچرخد، پرندگان در حال پرواز چرا ثابت نیستند؟ یا چرا اگر جسمی را به سمت بالا پرتاب کنیم، این پرتابه ها حرکت نمیکنند و در همان نقطه فرود میآیند؟”
البته این فرضها در زمان بطلمیوس نیز مطرح بود اما خود بطلمیوس میگفت برای پذیرش چرخش زمین نیاز به فرض های زیادیست که با اصل سادگی، که باز این اصل هم از همان دوران وجود داشت، جور نیست و لذا نباید چرخش زمین را پذیرفت.این پرسشها ، بعدها توسط گالیله و سپس نیوتن حل شد و پس از آن امروز ما گردش زمین را کاملاً مطابق با عقل جمعی میدانیم.
عقل جمعی
علت اینکه از واژه « عقل جمعی » یا درک جمعی ( Common Sense) استفاده شده(در این متن) این است که گویی عقل با عقل جمعی و عرفی گاهی ماهیت متناقض و دوگانه دارد. ما در فیزیک کوانتومی با احتمالات مختلف مواجهیم، اما چرا این احتمالات مختلف را میپذیریم؟ چون عقل سلیم ما میگوید این احتمالات عجیب و غریبی که در فیزیک کوانتومی وجود دارد را بعنوان یک روش تجربی معتبر و علمی باید پذیرفت.
اروین شرودینگر، آلبرت اینشتین با نیلز بور،هایزنبرگ و دیگران بعنوان برجسته ترین فیزیکدانان شناخته شده، بر روی این موضوع مناقشات وچالش های بسیار جدی داشتند. اینکه اگر یک نظریه علمی با عقل ما ناسازگار بود، میتوان آن نظریه را پذیرفت یا خیر؟ برای مثال آزمون گربه شرودینگر یکی از آزمونهای مشهور فکری در فیزیک بوده که نشان میدهد با چه نظریات عجیبی در فیزیک کوانتومی روبرو هستیم. آزمایشی که طبق آن یک گربه میتواند هم زنده باشد و هم مرده.
عقل
این نتایج که از نظریات علمی حاصل میشود تا امروز برای عقل جمعی عجیب و شاید غیرقابل پذیرش باشد، اما میتوان گفت همان پیروی از عقل منجر به کشف این نظریات عجیب شده و مهمتر اینکه باز عقل ما حکم به پذیرش نتایج آزمونهای علمی معتبر میدهد.(با حفظ نگاه انتقادی) یعنی عقلانیت ما باعث میشود یک نظریه عجیب علمی را هم بپذیریم و بر باور قبلی که عقل جمعی پذیرفته بود ترجیح دهیم. (باید توجه داشته باشیم منظور ما در اینجا روش عقلی نیست، منظور عقلانیت با مفهوم کلی اعم از پذیرش روش تجربی و عقلی است.)
درست است که عقل ما انسانها برای شناخت دقیق و کشف حقایق کیهان و قوانین حاکم بر طبیعت تکامل نیافته است و همین امر موجب اعجاب و عدم شناخت [سادهٔ] جهان هستی و قوانین حاکم بر آن میشود، اما در این موضوع بحث بر سر کشف و بکارگیری علم با همین عقل محدود است که قادر به کشف نظریات پیشرو در علم میباشد.به عبارت دیگر ضعف عقل ما برای کشف حقایق شاید باعث شود تا بسیاری از مسائل دشوار یا حتی غیرممکن باشند، اما مسائلی که کشف شده یا در حیطهٔ علم مطرح میشوند، دیگر در حوزه توانایی های عقل بشری هست.
نمیتوان گفت چون عقل ما ضعف دارد پس مسائل علمیِ عجیبی که در تجربههای علمی به آنها دست یافتهایم، در تضاد کامل با کل عقل ماست.بنابراین شاید اگر بخواهیم صورتبندی دقیقتری بدست دهیم باید گفت ما بواسطهٔ یکسری باورهای قبلی به یک عقل جمعی و عرفی میرسیم که دلایل و استنباطهای خاص ما را میسازد. اما بواسطهٔ خاصیت دیگر عقل که دیگر نباید عقل جمعی نامید، به نتایج جدیدی میرسیم و این نتایج چون با باور قبلی ناسازگاری دارد، با عقل جمعی که حاصل همان باورهای پیشین بود هم در تقابل قرار میگیرد، به همین خاطر هر نظریه پیشرویی ابتدا با عقل جمعی در تضاد قرار دارد.
اما حالت دومِ عقل حکم بررسی، پذیرش، رد یا تایید این نظریه جدید را صادر میکند. یعنی در حقیقت نظریات علمی با عقل ما ناسازگار نیست، بلکه با عقل جمعی و برداشت پیشین ما در تقابل است؛ چرا که پذیرش نظریه علمی جدید نیز با عقل ما سازگار است و اگر چنین نبود نمیپذیرفتیم.
آرین رسولی کیهان شناس و پژوهشگر فلسفه