تحلیل سیاسی جنگ ؛ تحلیل به روش پیشگویی ، تحلیل بدخاصیت!
تحلیل سیاسی جنگ ؛ تحلیل به روش پیشگویی ، تحلیل بدخاصیت!
در چند روز اخیر پرسشی که در محافل مختلف رایج شده و احتمالاً شنیده اید، این است که؛ آیا احتمال وقوع جنگ وجود دارد؟اخبار مختلف اعم از اخبار کذب و تحریک آمیز یا اخبار درست از رفتارهای سیاستمداران مختلف دنیا، بویژه در دولت ایالات متحده و همراهان سیاسی آن، فضای مبهم و حساسی را ایجاد کرده است.
علاوه بر این فعل و انفعالات سیاسی، فاکتور دیگری وجود دارد که بطور ناخواسته در تمام وقایع ،بخصوص وقایع برجسته تر مثل جنگ یا اوضاع اقتصادی نیز نقش بازی میکنند و آن تحلیل های سیاسی است.
اکثر تحلیلگران سیاسی (اگر نگوییم تمام آنها) در شرایط حساس از موضع بیخاصیتی به موضع بدخاصیتی در میآیند. به عبارت دیگر روشِ “پیشگویی محورِ” تحلیلگران سیاسی، روشی ناکارآمد است.
اگر با مباحث روش شناسی یا روشمندی علوم آشنایی داشته باشیم، میدانیم که روش ها به چند بخش تقسیم میشوند. دو روش اصلی ،یعنی روش تجربی و عقلی ، برای علوم طبیعی و انسانی بکار میروند. در روش علوم تجربی، ما قادر به پیشبینی وقایع زیادی هستیم. اما هیچگاه توانایی پیشبینیِ شرایط آشوبناک را نداریم.
اگر با مباحث روش شناسی یا روشمندی علوم آشنایی داشته باشیم، میدانیم که روش ها به چند بخش تقسیم میشوند. دو روش اصلی ،یعنی روش تجربی و عقلی ، برای علوم طبیعی و انسانی بکار میروند. در روش علوم تجربی، ما قادر به پیشبینی وقایع زیادی هستیم. اما هیچگاه توانایی پیشبینیِ شرایط آشوبناک را نداریم.
حال وقایع اجتماعی و سیاسی و به کلی جریانِ وقایع انسانی (چنانچه در مقاله ی پیشگویی در علوم اجتماعی توضیح داده شده است) شرایط آشوبناک دارند. ما نمیتوانیم –تا این لحظه– در مورد فعل و انفعالات سیاسی ، اجتماعی و نظایر آن ،همانند فعل و انفعالات فیزیکیِ مثلا حرکت اجرام آسمانی پیشبینی داشته باشیم. در این زمینه پژوهش های زیادی صورت گرفته که مثلا با بکارگیری ریاضیات خاص – مثل نظریه بازی – تا حدودی برخی از شرایط انسانی ، مثل سیاست را پیشبینی کنند. اما به هر ترتیب تاکنون توانایی چنین عملی را کسب نکرده ایم. وقایع اجتماعی و سیاسی و مانند آن ویژگی های درهم پیچیده ای دارند. به همین دلیل واضح است که ما مثلا نمیتوانیم انتخابات بیست سال دیگر در یک کشور آفریقایی را امروز پیشبینی کنیم. اما برای ما موقعیتِ یک جرم آسمانی ، حتی در صد سال بعد هم قابل پیشبینی است.
اما روش های دیگر ، اعم از روش عقلی، که در تحلیل های سیاسی بکار میرود، به هیچ وجه قابلیت پیشبینی دقیق را ندارد. بنابراین هرگاه یک واقعهی آشوبناک ،مثل وقایع سیاسی و اقتصادی را از قبل تعیین کنیم، عمل ما یک “پیشگویی” است.
یعنی یک حدس کم یا بی اعتبار. در مواردی مثل وقایع سیاسیِ نامشخص همچون جنگ ، هر تحلیلی که درصدد پیشگویی باشد نابخردانه و نارواست . البته بدیهیست که دولت ها مستلزم تحلیل شرایط برای آمادگیِ مواجهه با حوادث محتمل هستند. اما آیا تحلیلِ پیشگویی محورِ تحلیلگران هم مطلوب است؟
تحلیلگران سیاسی معمولاً روشی به غایت ضعیف را در پیشگویی خود بکار میبندند. این نکته سبب میشود که اگر امروز به نظرات آنها درباب همین پرسش از جنگ رجوع کنیم، با نظراتِ بسیار متنوع و متفاوتی روبرو خواهیم شد که در موارد زیادی کاملاً متضاد یکدیگر هستند. شاهد دیگری بر این موضوع، ورود افراد غیر متخصص (اگر تحلیل سیاسی را تخصص بدانیم) به این تحلیلهای پیشگویی محور است.نکته طنزی که در سالهای اخیر در جامعهی ما پدید آمده مثال راننده های تاکسی است!
تا اینجا فقط از بیخاصیت بودنِ این روش گفتیم، اما در موارد حساسی مثل جنگ این تحلیل ها بدخاصیت و شدیداً مضر هستند.
استدلالی وجود دارد به نام پیشگویی خودمحقق کننده یا خودانجام
.(self-fullfilling prophecy)
در این استدلال شخص چیزی را پیشگویی میکند که در واقع همین پیشگویی منجر به وقوع آن میشود. برای مثال فرض کنید کسی ادعا کند که شما آدم خشنی هستید و هر لحظه ممکن است خشمگین شوید . هنگامی که او مدام این پیشگویی را تکرار میکند، خود این مدعا ممکن است باعث شود شما خشمگین و عصبانی شوید. پس از این که شما خشمگین شدید او میتواند ادعا کند که پیشبینی او درست بوده است.
درواقع کاری که تحلیلگرانِ پیشگویی محور در مورد وقایعی چون جنگ مرتکب میشوند، مصداقی از استدلال خودمحققکننده یا خودانجام است. اخبار و تحلیل های مداوم در باب یک موضوع و عمل ، خود میتواند علتی برای تحریک یا تشویق یا در برخی موارد حتی اجباری برای یک واکنش باشد.
نکته مهم این است که حتی تحلیلگرانی که مثلا پیشگویی میکنند جنگی نخواهد بود، به همان اندازه مرتکب این خطا میشوند که دیگران؛ شاید در مواردی حتی بیشتر. چرا که هرگونه سخن از امکان وقوع یک حادثه، ولو خلاف آن ، منجر به برجسته تر شدنِ موضوع خواهد شد.
بیتردید مذمومترین پدیدهی زندگی بشر ” جنگ ” است.پدیدهای نکوهیده و تلخ برای هر انسان آزاده ، ترقیخواه ، صلحجو و سعادت طلب. اما نکته ای که در این مورد وجود دارد گاهی برای دوری از احتمال یک حادثه، باید سکوت کرد. پیشگویی های بی اعتبار هیچ سودی جز برجسته تر شدنِ مسأله نخواهند داشت.
نکته آخر اینکه نباید دو مسأله با هم خلط شود؛ مسائلی که مربوط به تصمیمات دولت ها یا واکنش جامعه هستند با مسائلی که به تبیین وضعیت اجتماعی /سیاسی میپردازد متفاوت است.
تصمیمات سیاسی مهم و حساس، مثل جنگ ، به تصمیات افراد وابسته است. آنهم نه یک یا دو فرد، بلکه بسیاری از افراد در چنین تصمیماتی نقش دارند.
امروز ما میدانیم که عده ای جنگ طلب در سیاست ایالات متحده نقش تحریک آمیز برای واکنشهای خشونت آمیز دارند. افرادی که با روحیه ای سراسر فاشیستی با جریان های تندرو همدلی دارند. برخی دیگر که با ماسک مخالف و اپوزیسیون هنگام سخنوری از آزادی و صلحجویی دم میزنند اما هنگام عمل دست در دست جنگ طلبان و متعصبان تندرو ، معنای این آزادی و صلح در کلام خود را آشکار میسازند. از طرفی اوضاع نابسامان میتواند ذهن برخی افراد را ساده لوحانه به سمت این ایدئولوژی های واپسگرا بکشاند. همهی این گزینه ها با برجستهسازیِ موضوع جنگ توسط تحلیلگران پیشگو پررنگتر خواهد شد.
#arian_x
آرین رسولی