بردهی بردگان
بَردهی بَردگان-اَرباب اَربابان
تمام ادوار تاریخ زندگی بشر سرشار است از اختراعات و ابداعات ریز و درشتی که انسان برای آسودگی و آرامش خود برساخته است. به عبارت دیگر انسان چیزهایی-مادی و غیرمادی- را خلق کرده تا به بردگی و خدمت خویش بگیرد و خود در جایگاه ارباب این برساختهها قرار گرفته و از خدمات این بردگان بهره کافی ببرد.
اما نکتهی نسبتاً پارادوکسیکال اینجاست که پس از چندی خود بشر به بردگیِ این مخلوقات که روزی قرار بود بردگان انسان باشند درآمد. یعنی اختراعات و ابداعات بشر نه در جایگاه برده بلکه در جایگاه ارباب بشر قرار گرفتند.
انسان پول را ابداع کرد و امروز انسان با همهی قوا به بردگی پول درآمده است. پول اختراع شد تا در مبادلات و معاملات برای رفع نیازهای انسان نقش خادم و برده را ایفا کند اما حالا مخدوم و ارباب انسانهاست و اکنون تمام جنبههای جسمی و ذهنی و روانی انسان را به اسارت و بندگی کشیده است. پول چه در سطح کلان و چه در سطح خرد موجب اختلالات بیشماری شده ، تا جایی که فیلسوفی نظیر مارکس به درستی پول را دارای خاصیت ”بتوارگی” میدانست.( مطلب مرتبط)
پدیدهی دیگری که انسان ابداع کرد تا آسایش و آرامش خویش را با آن سامان ببخشد قانون است. انسان قانون را اختراع کرد تا عاملی باشد برای کاهش تبعیض و بیعدالتی و ظلم اما حالا علیرغم کارکردها و با تمام پیشرفتهایی که داشته،نه در خدمت انسان بلکه به سرور و ارباب انسان بدل شده و او را برده و مطیع خود ساخته است. همانطور که یکی از سیاستمداران (منتسب به دکتر مصدق در زمان نخست وزیری) میگفت: قانون برای مردم است و نه مردم برای قانون. ولی امروز در تمام دنیا بیعدالتی و تبعیض و در یک کلام ظلم و بیاخلاقی عظیمی توسط خود قانون رخ میدهد. تیشهی قانون نه فقط بر بیعدالتی بلکه بر ریشهی عدالت نیز فرود میآید. یا همانطور که تولستوی در کتاب رستاخیز سعی دارد نشان دهد دستگاه قانون فقط برای حفظ قدرتهای موجود میکوشد و نه برای دادخواهی و عدالت و اخلاق و…
اختراع دیگری که برای تسهیل زندگی و خدمت به انسان ابداع شده سیاست است. سیاست نیز اکنون بهسان یک غول پلید و زشتخو و دژخیمی مهارنشدنی انسان را به کرنش وا داشته است. اگر به سرگذشت انسان از ظهور تمدن تا به امروز (حتی پیش از آن در زندگی قبیلهای) در سراسر کرهی زمین بنگریم تباهی و رنج وصفناشدنی حاصل از سیاست را خواهیم دید که با اشکال مختلف و متنوع خود انسان را به غل و زنجیر کشیده است. سیاست برای سامان بخشیدن به امور شهروندان و جامعه ابداع شد(ریشه پولتیک به معنای دولتشهر است که از واژه پلیس آمده) و قدرت سیاسی را پدید آورد که حتی در مطلوبترین شیوههای مدرن خود دستهایی آلوده به خون ارباب خود یعنی بشر دارد، چرا که سیاست با حکمرانی و حکمرانی با محکوم گره خورده است. از پیدایش ابتداییترین شکل سیاست تا به امروز بشر در بردگی و اسارت این پدیدهی خودساخته قرار داشته است.
اگر انواع عقاید و ایدئولوژیها را یکی دیگر از ابداعات بشر برای پیشرفت خویش بدانیم، این برساختهها نیز از دوران باستان تاکنون انسانها را به بردگی خویش درآوردهاند.
تکنولوژی نیز از جمله برساختههای انسان را شامل میشود که قرار بود به خدمت و بردگی انسان درآید، تاکنون هم با پیشرفت روزافزون به عنوان بردهای تمام عیار در خدمت بشر قرار دارد، اما این برده خود نیز انسانها را به بنده و غلامان بیچون و چرا بدل کرده و روز به روز بردگی بشر ملموستر میشود.
تمام این نمونهها و شاید نمونههایی دیگر یک اصل و قانون حاکم بر هستی را نشان میدهد؛ اینکه تمام کوشش بشر در جهت رفع معضلات و کسب آسایش خویش چندان دستاورد مبارکی به همراه نداشته است و اگر اختراعی-چه ذهنی و چه عینی- داشته تا به خدمت و بردگی خود درآورد، در نهایت خود گرفتار بردگی و اسارت آن درآمده و در واقع سرور و اربابی برای خود گمارده است.
این بدان معنا نیست که اکنون راه گریزی از این پدیدهها وجود دارد و یا هیچ منفعتی برای او نداشتهاند بلکه شاید بشر تمام مسیر تاریخ را به خطا رفته است.
آرین رسولی دانشآموختهٔ فلسفه و کیهانشناسی
کانال تلگرام:
https://telegram.me/arian_xboy
به قول تایلر داردن در فیلم باشگاه مبارزه
« وسایلی که صاحبشون هستی روزی صاحب خودت میشن »
اگر این فیلم را ندیدید در اولین فرصت ببینید
موفق باشید
دیدگاه بسیار جالبی بود و صد البته کاملا واقعیت را می گوید.
بشر تا کی به این حیات فرسوده خود ادامه خواهد داد …
اخر این هستی بشر چه خواهد شد …
فقط خدا میداند/
سپاس از بیان دیدگاهتون
متن جالبی بود
تکنولوژی هم روزی از بردگی درمیاد و انسان رو برده ی خودش میکنه با این روند پیشرفتی که داره
ادعا اینه که هماکنون برده ساخته تا حد زیادی. سپاس از بیان دیدگاهتون
سلام
عالی بود.سپاس از زحماتتون
بسیار استفاده کردم…
خصوصا در کشور ما ودر این برهه از زمان اکثریت مسعولین و مقامات بلند پایه پ حتی عموم مردم برده بردگان شده اند و اخلاقیات را فدای پول وقدرت وثروت و…کرده اند…
ایکاش میشد کاری کرد!!!
من در عمق افکارم، اینها را یافته بودم. تکراری بود برای دردها