لمس کردن ؛ زبان خاموش

نیاز به لمس کردن

زبان لمس ذهن و بدن ما را به جهان اجتماعی وسیع‌تری متصل می‌کند. چه اتفاقی می‌افتد اگر که لمس تابو شود؟

لورا کروسیانلی

لمس اولین حسی است که به وسیله خود آن مارگارت اتوود در رمان “قاتل کور ” می‌نویسد: “لمس قبل از دیدن و قبل از گفتار می‌آید .” (2000) .” “این اولین و آخرین زبان است و همیشه حقیقت را می‌گوید.” زیست‌شناسی این موضوع را به ما اثبات می‌کند.  جنین‌های انسان پوشیده از موهای ریز معروف به لانگو است که در حدود هفته شانزدهم بارداری ظاهر می‌شوند. برخی از محققان بر این باورند که این رشته‌های ظریف احساسات دل‌پذیر مایع آمنیوتیک مادر را که به آرامی روی پوست ما شسته می‌شود ، تقویت می‌کند ، این یک ماده اولیه احساس آرامش است که از به آغوش کشیدن یک کودک پس از تولد ناشی می‌شود.

لمس همیشه حس مورد علاقه من بوده است – یک دوست وفادار ، چیزی که می‌توانم به آن اعتماد کنم تا وقتی احساس ضعف می‌کنم من را تقویت کرده یا شادی را در مپ گسترش دهد. من به عنوان یک ایتالیایی که بیش از یک دهه در خارج از کشور زندگی می‌کردم ، اغلب از نوعی گرسنگی لمسی رنج می‌بردم که عواقب ناخوشایندی برای روحیه و سلامتی من داشت.  مردم در شمال اروپا بسیار کمتر از مردم جنوب اروپا از لمس اجتماعی استفاده می‌کنند. پس جای تعجب نیست که من چند سال گذشته را به عنوان یک دانشمند به مطالعه لمس پرداختم.

گرچه اخیراً ، لمس کردن در “دوران ممنوعیت” به سر می‌برد: زمان سختی برای این مهمترین حواس قدیمی است. همه‌گیری (کرونا) سال 2020 در کنار سرفه و عطسه در ملاءعام ، باعث ایجاد تابو شد. در حالی که افرادی که از کووید-۱۹(COVID-19) رنج می‌برند حس بویایی و چشایی خود را از دست می‌دهند ، لامسه حسی است که تقریباً برای همه ما از بین رفته است. آزمایش مثبت است یا نه ، علائمی دارد یا نه ، در بیمارستان بستری است یا نه. لمس حسی است که بالاترین هزینه را پرداخت کرده است.

اما اگر فاصله فیزیکی چیزی است که از ما محافظت می‌کند ، این نیز مانعی برای مراقبت و پرورش است. مراقبت از یک انسان دیگر تقریباً به طور اجتناب ناپذیری شامل لمس آنها می‌شود – از نیازهای اساسی مثل حمام کردن ، لباس پوشیدن ، بلند کردن ، کمک و درمان پزشکی(ابزاری) و مبادلات لمسی تأثیرگذارتر که هدف آنها برقراری ارتباط ، تأمین راحتی و حمایت (عاطفی) است. تحقیق در مورد استئوپاتی و درمان دستی ، جایی که پزشکان از نزدیک با دانشمندان علوم اعصاب در لمس عاطفی همکاری می‌کنند ، نشان می‌دهدکه تأثیر مفید ماساژ درمانی فراتر از مانور واقعی انجام شده توسط درمانگر است.  در عملِ قرار دادنِ دست‌های خود بر روی پوست مراجعه کننده چیز خاصی وجود دارد.(صرفنظر از تأثیراتی که این درمانگران از لحاظ پزشکی ادعا می‌کنند و اغلب شبه علمی است، خود لمس کردن مؤثر است) بدون لمس هیچ مراقبت و درمانی وجود ندارد .

خشک‌سالیِ لمسیِ کنونی پس از دوره‌ای به وجود آمد که در آن مردم ترس زیادی از لمس یکدیگر داشتند. تکنولوژی این فاصله را امکان‌پذیر کرده است ، زیرا سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به منبع اصلی تعامل اجتماعی کودکان و نوجوانان تبدیل شده‌اند. اخیراً یک نظرسنجی نشان داد که 95 درصد نوجوانان به تلفن هوشمند دسترسی دارند و 45 درصد  می‌گویند که “تقریباً به طور مداوم” آنلاین هستند.

دلیل دیگر شک و تردید در لمس ، افزایش آگاهی جهانی در مورد چگونگی لمس سلاحی است که مردان از آن برای تحمیل قدرت خود بر زنان استفاده می‌کنند.  جنبش #MeToo چگونگی رضایت زنان از تماس نامناسب را بعنوان هزینه دسترسی به انواع خاصی از فرصت‌ها نشان داد. در همین حال پزشکان ، پرستاران ، معلمان و فروشندگان همگی در مورد “آموزش عملی” (در برابر نظری) راهنمایی زیادی می‌شوند. با این وجود مطالعات نشان می‌دهد که لمس در واقع کیفیت برخوردهای ما با هر یک از این متخصصان را بهبود می‌بخشد و باعث می‌شود تجربیات خود را مثبت ارزیابی کنیم. به عنوان مثال ما احتمالاً به پیش‌خدمتی که هنگام سفارش شانه ما را لمس می‌کند ، ارزش سخاوتمندانه‌تری می‌دهیم تا کسانی که فاصله خود را با ما حفظ می‌کنند.

آنچه در لمس منحصر به فرد است ، اگر در برابر سایر حواس قرار بگیرد ، متقابل بودن آن است. در حالی که می‌توانیم نگاه کنیم بدون اینکه به ما نگاهی بیاندازند ، اما بدون اینکه در عوض لمس شویم نمی‌توانیم لمس کنیم. در طی همه‌گیری، پرستاران و پزشکان در مورد اینکه چگونه این ویژگی منحصر به فرد لمس به آنها کمک می‌کند تا با بیماران ارتباط برقرار کنند صحبت کرده‌اند. وقتی به دلیل تجهیزات محافظتی نمی‌توانستند به درستی صحبت کنند ، لبخند بزنند یا به درستی دیده شوند ، متخصصان پزشکی همیشه می‌توانند با گذاشتن دست بر روی یک شانه ، گرفتن دست یا فشار دادن بازو برای اطمینان خاطر بخشیدن به بیماران استفاده کنند و همچنین به آنها اطلاع دهند که تنها نیستند. در یک بیماری همه‌گیر که انتقال از طریق لمس اثبات شده است ، به طور متناقضی همان لمس بخشی از درمان است.  لمس واقعاً ابزاری نهایی برای ارتباطات اجتماعی است و خبر خوب این است که ما برای استفاده بهینه از آن متولد شده‌ایم.

در دهه 1990 ، موجی از تحقیقات نشان داد که محرومیت از لمس عواقب تکان دهنده‌ای برای رشد انسان دارد. چندین مطالعه نشان داد که کودکان پرورشگاه‌های رومانی ، که در سال‌های اول زندگی به سختی تحت تأثیر لمس قرار گرفته بودند ، بعداً دارای نقائص شناختی، رفتاری و همچنین تفاوت‌های قابل توجهی در رشد مغز بودند. در دوران بلوغ افراد با کاهش تماس‌های اجتماعی خطر مرگ زودرس بیشتری در مقایسه با افراد با روابط و تماس‌های اجتماعی قوی دارند. لمس به ویژه با افزایش سن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است: به عنوان مثال نشان داده شده است که لمس آرام برای افزایش میزان مصرف غذا در گروهی از بزرگسالان مسن مفید بوده است. حتی وقتی مانند گذشته نمی‌توانیم ببینیم ، بشنویم یا صحبت کنیم ، تقریباً همیشه می‌توانیم برای کشف دنیای اطراف ، برقراری ارتباط با دیگران و اجازه دادن به آنها برای برقراری ارتباط با ما به لمس اعتماد کنیم.

اکنون علم شروع به ارائه گزارشی از این موضوع کرده است که چرا لمس بسیار مهم است. لمس روی پوست می‌تواند میزان ضربان قلب ، فشار خون و سطح کورتیزول ( همه عوامل مرتبط با استرس) را در بزرگسالان و نوزادان کاهش دهد. این تسهیل انتشار اکسی توسین، هورمونی فراهم می‌کند که همراه با احساس آرامش و بودن در صلح با جهان است. هر بار که دوست خود را در آغوش می‌کشیم یا حیوان خانگی را ناز می‌کنیم، اکسی توسین در بدن ما آزاد می‌شود و این حس خوبی به ما می‌دهد. به این ترتیب به نظر می‌رسد اکسی توسین انگیزه ما را برای جستجو و برقراری ارتباط با دیگران تقویت می‌کند. این امر به رشد مغزهای انسان محور اجتماعی کمک می‌کند. اکسی توسین همچنین در روابطی که با خود داریم نقش حیاتی دارد.

ما اخیراً در آزمایشگاه نشان دادیم که اکسی توسین ممکن است فرآیندهای ادغام چند حسی ، به اصطلاح “چسب حواس” را تقویت کند، روشی که معمولاً جهان را به عنوان یک تصویر منسجم و نه چندین جریان مجزا از داده‌های حسی به ما نشان می‌دهد. ادغام چند حسی به نوبه خود ریشه احساس مالکیت بدن است ، احساسی که تصور می‌شود بدن ما مال ماست .برای مطالعات خود ، ما افراد را به آزمایشگاه دعوت کردیم و Rubber Hand Illusion را ایجاد کردیم ، یک مجموعه کاملاً ثابت که در آن شرکت کنندگان به یک دست لاستیکی نگاه می‌کنند در حالی که دستشان-که از دید آنها پنهان است-در همان حال لمس می‌شود .(برای مثال دست راست شرکت کننده زیر میز قرار داده می‌شود و دست چپ او به همراه یک دست مصنوعی روی میز به جای دست راست قرار می‌گیرد. سپس به طور همزمان و به شکل یکسان،دست راست واقعی که زیر میز بوده با دست مصنوعی روی میز لمس می‌شود. ) پس از یک دقیقه یا بیشتر تحریک همزمان لامسه ، اکثریت قریب به اتفاق شرکت کنندگان این توهم را دارند که دست لاستیکی دست خودشان است. ما دریافتیم که استفاده از تحریک لمسی با سرعت آهسته و نوازش مانند ، توهم تجسم دست لاستیکی را افزایش می‌دهد. علاوه بر این ، ما همچنین دریافتیم که دادن یک دوز اکسی توسین داخل بینی قبل از توهم باعث افزایش تجربه در مقایسه با دارونما می‌شود. به عبارت دیگر لمس تأثیرگذار و اکسی توسین ممکن است فرایندی را تقویت کند که ما را در یک بدن فیزیکی مقید نگه دارد.

لمس اولین حس ایجاد شده و توسط پوست-بزرگترین عضو ما- ایجاد می‌شود. ما یکی از معدود پستانداران هستیم که در مسیر تکامل خود دچار تولد بسیار زودرس شده‌ایم. سیستم حرکتی ما کاملاً توسعه نیافته است ، ما نمی‌توانیم تغذیه خودمان را فراهم کنیم ، نمی‌توانیم درجه حرارت مناسب خود را فراتر از یک آستانه خاص تنظیم کنیم – همه این‌ها بدان معناست که برای زنده ماندن باید به دیگران اعتماد کنیم. در دوران کودکی مراقبت بیشتر به تماس لمسی و “نگهداری‌” بستگی دارد. هر فعالیت اساسی این دوران شامل لمس می‌شود؛ مانند تغییر پوشک ، استحمام ، تغذیه ، خوابیدن و البته نوازش. حتی بعد از گذراندن ماه‌های اول زندگی برای پیشرفت تعاملات لمسی اجتماعی بسیار مهم است؛ به عنوان مثال مشخص شده است که افسردگی مادر پس از تولد پیامدهای منفی برای نوزادان دارد اما لمس مادر همچنین می‌تواند یک اثر محافظتی در برابر افسردگی داشته باشد. بنابراین تشویق تعاملات لمسی بین مادران مبتلا به افسردگی و نوزادان آنها می‌تواند نتایج منفی برای فرزندان بعد از دوران کودکی را کاهش دهد. مهم این است که این فواید متقابل است: تماس پوستی بین نوزاد و والدین باعث افزایش سطح اکسی توسین در مادران ، پدران و نوزادان می‌شود و احساس خوبی ایجاد می‌کند ، ایجاد یک رابطه سالم بین والدین در تعامل با نوزادان.

بسیاری از دانشمندان علوم اعصاب و روان‌شناسان معتقدند که ما یک سیستم اختصاصی- فقط برای درک لمس اجتماعی/عاطفی – داریم که از سیستمی که برای لمس اشیاء استفاده می‌کنیم متمایز است. به نظر می‌رسد این سیستم می‌تواند لمس نوازش‌گر را به طور گزینشی تشخیص دهد. این مورد سپس در قشر مغز ، متصل به حفظ احساس خودآگاهی از بدن ، پردازش می‌شود. لمس آهسته و نوازش مانند نه تنها برای بقای ما ، بلکه برای رشد شناختی و اجتماعی ما نیز مهم است؛ به عنوان مثال از اوایل زندگی می‌تواند بر نحوه یادگیری و شناسایی افراد دیگر تأثیر بگذارد. در یک مطالعه نوزادان چهار ماهه هنگامی که والدین نوازش آرام را انجام می‌دادند کودکان چهره‌ای که قبلاً دیده بودند را بهتر از کسانی که تحریک غیر لمسی را تجربه کردند تشخیص می‌دادند. به نظر می‌رسد که لمس آهسته و اجتماعی ممکن است به عنوان نشانه‌ای برای توجه ویژه به محرک‌های اجتماعی مانند صورت عمل کند.

آنچه در دوران نوزادی و کودکی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است نه تنها میزان لمس ماست بلکه ماهیت و کیفیت آن است. در یک مطالعه اخیر من و همکارانم نشان دادیم که نوزادان 12 ماهه قادر به تشخیص شیوه‌ای هستند که مادران-در طول فعالیت های روزمره با دیگران، مثل مادری که در حال بازی با فرد دیگری است- آنها را لمس می‌کنند. در مطالعه ما مادران نمی‌دانستند که ما علاقه‌مند به لمس هستیم ، که به ما امکان می‌داد بینشی واقعی داشته باشیم.(منظور این است که آزمایش به صورت دوسوکور صورت گرفته است) نکته مهم دیگر اینکه ما دریافتیم که توانایی مادران در درک نیازهای نوزادان خود به نوعی زبان لمسی ترجمه شده است: به عنوان مثال آن دسته از مادرانی که کمتر با نوزادان همسو یا پاسخگوی نیازشان بودند تمایل به لمس خشن و محدودتر نیز داشتند. نوزادان همچنین عمل متقابلی دارند، به این دلیل که اگر روش لمس آنها این‌گونه باشد احتمالاً از لمس پرخاشگرانه نسبت به مادران خود استفاده می‌کنند.

اغراق نیست اگر از لمس به عنوان نوعی زبان صحبت کنیم، زبانی که ما مانند زبان گفتاری از طریق تعاملات اجتماعی با عزیزانمان از نخستین مراحل زندگی یاد می‌گیریم. ما هر روز از لمس استفاده می‌کنیم تا احساسات خود را انتقال دهیم و به کسی بگوییم که ترسیده ، خوشحال ، عاشق ، غمگین ، برانگیخته جنسی و موارد دیگر هستیم.  به نوبه خود ما در خواندن اهداف و احساسات دیگران بر اساس روشی که آنها ما را لمس می‌کنند کاملاً خوب هستیم. در یک مطالعه اخیر ما افراد را به آزمایشگاه دعوت کردیم و از آنها خواستیم احساسات و هدفی را که آزمایشگر سعی داشت از طریق لمس به آنها منتقل کند تشخیص دهند. لمس با سرعت‌های مختلف انجام می‌شود:

آهسته‌تر؛ زیرا این نوع لمس معمولاً بین والدین و نوزادان یا بین عاشقان اتفاق می‌افتد. 

یا سریعتر؛ نوعی لمس که بین غریبه‌ها بیشتر دیده می‌شود. 

ما دریافتیم که لمس آهسته و شبیه نوازش حتی در صورت لمس توسط یک غریبه، به احتمال زیاد باعث ایجاد عشق می‌شود. در مقابل شرکت‌کنندگان معنای خاص یا احساسات خاصی را به لمس با سرعت زیاد نسبت نمی‌دادند.  جالب اینجاست که در مورد آسیب مغزی ، مردم در درک لمس عاطفی و همچنین اختلالات در مالکیت بدن مشکل دارند.

ما حرکات لمسی را به عنوان نشانه‌های ارتباطی مبادله می‌کنیم، نه تنها برای ایجاد پیوندهای اجتماعی ، بلکه برای ایجاد روابط قدرت. در زمینه‌های شغلی ، افراد معمولاً هنگام ملاقات با کسی برای اولین بار مقدار مشخصی فشار را در دست دادن اعمال می‌کنند. دست دادن یا مصافحه ضامنی برای صلاحیت و اعتماد به نفس است. احساس می‌کنیم طرف مقابل ما را لمس می‌کند و از خود می‌پرسیم: “آیا من به آنها اعتماد کافی دارم تا به آنها شغل پیشنهاد دهم؟” یا “آیا باید اجازه دهم که بچه‌های مرا پرستاری کنند؟” یک مطالعه نشان داد که چگونه یک دست دادن محکم شاخص اصلی موفقیت در یک مصاحبه شغلی است ، شاید به این دلیل که دست دادن اولین راه حل فاصله فیزیکی بین ما و دیگری است. از دست دادن برای مهر و موم توافق ، با قدرت امضا یا قرارداد نیز استفاده می‌شود. خطر و آسیب پذیری ذاتی لمس کردن بخشی از آن است که اجازه می‌دهد از این عملکرد اجتماعی الزام‌آور استفاده کند. در واقع اعتقاد بر این است که دست دادن به عنوان راهی برای اطمینان از نداشتن سلاح در دست دو فرد درگیر بوجود آمده است.

زبان لمس همچنین بر نحوه ارتباط ما با خود و بدن ما در طول عمر تأثیر می‌گذارد و تأثیرات عمیقی بر سلامت روان‌شناختی ما دارد. در مجموعه‌ی دیگری از مطالعات ما نحوه درک لمسِ نوازش‌مانند افراد مبتلا به بی‌اشتهایی عصبی را در مقایسه با افراد سالم بررسی کردیم. آنورکسیا عصبی یک اختلال شدید غذایی است که با حس تحریف شده در بدن شخص مشخص می‌شود ، اما همچنین می‌تواند منجر به کاهش تعاملات اجتماعی شود. ما می‌خواستیم بفهمیم آیا این واقعیت که مبتلایان گزارش می کنند از تعامل اجتماعی لذت کمتری دارند می تواند به این اختلال مربوط باشد؟
در طول دو مطالعه، ما دریافتیم که قطعاً بین لمس اجتماعی و سلامت روان رابطه نزدیک وجود دارد و در طول زندگی خود ، برای شکوفایی نیاز به لمس داریم.

بنابراین وقتی لمس را تابو می‌کنیم چه اتفاقی برای تسلط لمسی ما می‌افتد؟ در دوره‌هایی از زندگی که شکننده‌تریم بیش از هر زمان دیگری به لمس نیاز داریم. هر آنچه درباره لمس اجتماعی می‌دانیم باید ارتقا یابد نه اینکه مهار شود.  ما برای تشخیص خطرات آن به ریزه‌کاری نیاز داریم اما اجتناب از لمس کاملاً یک فاجعه است.  همه‌گیری (کرونا) به ما نگرشی اجمالی به زندگی بدون لمس می‌دهد. ترس از دیگری ، از آلودگی به‌واسطه‌ی لمس باعث شده است که بسیاری از ما بفهمیم که چقدر دلمان برای آن آغوش‌های خودجوش ، دست دادن و ضربه زدن به شانه تنگ شده است. فاصله فیزیکی زخم‌های نامرئی بر روی پوست ما ایجاد می‌کند. 

به‌وضوح ، اکثر مردم از “بغل کردن عزیزانم” به عنوان یکی از اولین کارهایی که می‌خواهند بعد از همه‌گیری (کرونا) انجام دهند ، یاد می‌کنند.

لمس به قدری حیاتی است که حتی زبان ارتباطات دیجیتال نیز با استعاره‌های لمسی اشباع شده است. ما “در تماس هستیم” ، و تأیید می کنیم که “حرکت مهربانانه شما را تحت تأثیر قرار داده است”. برخی از محققان اظهار داشته‌اند که این فناوری می‌تواند ارتباط فیزیکی ما با دیگران را افزایش دهد و باعث ایجاد انواع جدیدی از ارتباطات لمسی بین فردی از طریق آغوش ، بوسیدن و نوازش می شود. به عنوان مثال ، یک پروژه مستقر در دانشگاه کالج لندن در حال بررسی این موضوع است که چگونه شیوه‌های دیجیتال مانند “پسندیدن” و شکلک‌ها (ایموجی و استیکرها) – سیگنال هایی که حالات احساسی و بازخورد اجتماعی را برقرار می‌کنند – می تواند به تأثیر از راه دور گسترش یابد. دو نفر از راه دور هر کدام می‌توانند دستگاهی داشته باشند که بازخورد لمسی را تشخیص و منتقل می‌کند: به عنوان مثال، سنسور من می‌تواند گرم و نرم شود، در زمانی که شریک زندگی من در آن طرف دنیا در دسترس باشد و بخواهد به من اجازه دهد حضور آنها را احساس کنم ، یا برعکس ، اگر شریک زندگی من به حضور من احتیاج داشته باشد ، ممکن است سنسور سرد و خشن شود.

پتانسیل زیادی برای این دستگاه‌ها وجود دارد ، به ویژه برای افراد کم برخورد مانند افراد مسن ، افرادی که تنها زندگی می‌کنند یا کودکان در پرورشگاه‌ها. در نظر بگیرید که 15 درصد از مردم در سراسر جهان به تنهایی زندگی می‌کنند و اغلب دور از عزیزان هستند و این آمار نشان می‌دهد که تعداد بیشتری از افراد نیز به تنهایی می‌میرند. چه خواهد شد اگر حتی از هم دور باشید ، از نظر جسمی نزدیک باشید.

با این حال این دستگاه‌ها باید به جای اینکه جایگزین آن (لمس حقیقی) شوند، مکمل قدرت تبادل لمسی پوست به پوست باشند. هیچ چیز قابل مقایسه با جادوی لحظه‌ای صمیمی از نظر جسمی با کسی نیست که در آن لمس اغلب با آبشار سیگنال‌های حسی دیگر مانند بو ، صدا و دمای بدن همراه است. لمس از نظر جسمی و زمانی به این معنی نزدیک است که “ما به هم نزدیک هستیم و اکنون با هم هستیم”. برخلاف سایر حواس قابل دیجیتالی شدن مانند دیدن چهره شخصی و صحبت با او از طریق بزرگنمایی، لمس شما را ملزم می‌کند که در همان مکان ، همزمان با یک انسان دیگر باشید. یک نسخه دیجیتالی از لمس این اشتراک غنی از یک لحظه خاص در مکان و زمان را از بین می‌برد و تجربه محدودتری از آغوش فراهم می‌کند.

آیا در شرایط فعلی ، ایده “رنسانس لمس” فقط برای افراد شجاع و احمق است؟ من چنین اعتقادی ندارم و شواهد علمی بلند و واضح صحبت می‌کنند. با محرومیت از تماس چیزهای زیادی از دست می‌دهیم. ما خود را از یکی از پیچیده‌ترین زبان‌هایی که صحبت می کنیم محروم می‌کنیم. ما فرصت‌های ایجاد روابط جدید را از دست می‌دهیم، حتی ممکن است افراد را ضعیف کنیم و از طریق وخیم شدن روابط اجتماعی ، ما همچنین از خود جدا می‌شویم. نیاز افراد برای لمس یکدیگر باید در اولویت تعریف “عادی جدید” پس از همه‌گیری باشد. دنیای بهتر اغلب فقط یک آغوش است. من نه به عنوان یک دانشمند ، بلکه به عنوان یک انسان دیگر ، ادعا می‌کنم حق لمس ، و رویای واقعیتی را دارم که هیچ کس بدون لمس نخواهد بود.

برگردان: آرین رسولی پژوهشگر فلسفه – کیهانشناس

لورا کروسیانلی محقق گروه علوم اعصاب در انستیتوی کارولینسکا در استکهلم و یک همکار افتخاری در بخش تحقیقات روانشناسی بالینی ، آموزشی و بهداشت در کالج دانشگاه لندن است.

منبع:
https://aeon.co/essays/touch-is-a-language-we-cannot-afford-to-forget

1 دیدگاه برای «لمس کردن ؛ زبان خاموش»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.