ما ایرانیان ، مغالطه ی رایج
ما ایرانیان ، مغالطه ی رایج
کافیست این اصطلاح دو کلمه ای ما ایرانیان را جستجو کنید. اصطلاحی که در متون مختلف بکار میرود. حتی در صحبتهای معمولی اینجا و آنجا دائماً از این اصطلاح استفاده میشود.
این جملات ،نظیر اینکه ما ایرانیان فلان ویژگی بد را داریم یا فلان رفتار را داریم، یا مثلا؛ “ما ایرانیان از اصطلاحِ ما ایرانیان زیاد استفاده میکنیم”، حتی میان اهل قلم ما نفوذ کرده است. در کتاب ها ،سخنرانی ها و از همه بدتر بعنوان اسم کتاب نیز بکار میرود.
اما نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که بکارگیری این اصطلاحات مغالطه است. در منطق این نوع گزاره ها به عنوان مغالطهی گزارههای بدون سور شناخته میشود. ما در منطق چیزی داریم به نام اهمال سور . یعنی در در آوردن سور اهمال کرده ایم. قدما به چنین گزاره هایی “مُهمَله” میگفتند.
سور در اینجا به این معناست که اگر حکمی در مورد دسته ای از آدم ها(یا هرچیز) صادر میکنیم، باید اعلام کنیم که آیا منظور ما همهی آنهاست یا برخی آنها یا اکثر آنها و…
از طرفی از هر نظر ، هیچ ویژگیای که در ادامه ی اصطلاح ما ایرانیان… میآید ، متوجه تمام ایرانیان نیست. اگر هم ویژگیای را نمیتوان به تمام مردم یک کشور، شهر، یا هر دسته ای نسبت داد، بکارگیری چنین اصطلاحات غیر دقیقی نابجاست.
شاید این سبک موشکافی ها سختگیرانه به نظر برسد ، اما بسیار مهم است. چراکه چنین عباراتی موجب تصوراتِ مخربی خواهد شد. قضاوت های کلی و بی سر و ته ، دسته بندی های بی منطقی که اگر به ادبیات یک جامعه نفوذ کند در ناخودآگاه جمعی به نگرش های ناصواب ختم میشود.
اگر اندکی تأمل کنیم، خواهیم دید که اکثر نگرش های مخرب و رادیکال از همین نگرش های دسته بندی کننده آغاز میشود. اینکه انسانها یا هر چیزی را در دسته های مختلف جادهیم و سعی کنیم از هر زاویه ای ،مرزی برای آنها تعیین کنیم و گروه های بی معنا بسازیم.
#arian_x
آرین رسولی
با سلام
تشکر از جناب آرین رسولی عزیز
سوالی برای بنده مطرح شد که با ذکر سه مقدمه آنرا طرح می کنم:
مقدمه اول
برداشت بنده در خصوص مغالطه چنین بود: ، قیاسی فاسد، قیاسی مرکب از وهمیات و یا قیاسی که منتج به نتیجه صحیح نباشد. یا بطور کلی تر، استدلالی فاسد.
مقدمه دوم
برداشت بنده این بود که گزاره های خبری قابلیت صدق و کذب دارند.
مقدمه سوم
برداشت بنده این بود که سور عمومی و سور وجودی و سور صفر را بصورت کلاسیک به ترتیب با پیشوندهای : هر، برخی، هیچ بیان می کنیم.
اما گاهی سور عمومی نوشته نشده اما ملحوظ است.
مثلا: انسانها آب می نوشند. سقراط انسان است. پس سقراط آب می نوشد.
گزاره مقدمه در اصل هر انسانی آب می نوشد مد نظر بوده اما به صورت انسانها آب می نوشند تحریر شده است و سور عمومی در آن ملحوظ است.
با عنایت به این سه نکته:
فی المثل:
ما ایرانیها باهوش هستیم.
به نظر سور عمومی ملحوظ دارد و مراد این است:
همه ایرانی ها باهوش هستند، همه ما ایرانی ها باهوش هستیم.
که یک گزاره خبری است و قابلیت صدق و کذب دارد و لذا مثلا در بررسی مشخص خواهد شد این گزاره صادق نیست.
اما از آنجایی که استدلالی طرح نشده، ظاهرا مغالطه نمی باشد.
با تشکر
مهدی هدایتی
جناب آقای رسولی…. اول در تایید حرف آقای مهدی هدایتی میگویم سور عمومی وجود دارد و بنابراین گزاره نادرست است…. اما بهتر است فصل نمیدانم چندم کتاب علم ما به جهان خارج نوشته برتراند راسل هم مطالعه شود…. (واقعا دو کتاب “مسائل فلسفه” و کتاب مزبور از راسل پاسخ به اغلب دشواریها و معضلات را در عالم اندیشه و خصوصا بنیان یک اپیستمالوژی مدرن را گذاشته است)…. در آنجا قید شده که وقتی حکمی را صادر میکنیم چنانچه آن حکم مسبوق به تجربه باشد طوریکه نمونه های مصداق بیش از نمونه های خلاف و استثناء باشد میتوان گزاره کلی را نماینده آن واقعیت تجربی قلمداد کرد و کلی گویی کرد…. مثلا اگر ایرانیان بیش از همه ملل جهان ماتحت خود را بر زمین میگذارند و تناول طعام میکنند در حالیکه مثلا ملل دیگر جهان بیشتر روی صندلی مینشینند، طوریکه با آمارگیری نتیجه واضح مشخص میشود، ما میتوانیم تقریب زده و گزاره کلی از گزاره ناظر به اکثریت مصداقی بسازیم. حالا مثال فراوان است…. بنابراین این اصلا مغالطه نیست!! در واقع قبول دارم که مغالطه های فراوانی در گفتار و اندیشه مردم وجود دارد ولی گاهی مردم به غریزه چیزی را درمی یابند و در فرهنگ عمومی نهادینه میکنند که کاملا منطبق بر واقع است…. منتهی بیان آنها عالمانه و مبتنی بر دستگاه منطقی یا آلت قانونی فلسفه نیست…. مردم در تبعیت از خرد جمعی ناخودآگاه (اسطوره ای) که کارل یونگ بیان کرد، از دوران باستان تا امروز بسیار باهوش و سریع الادراک هستند، منتهی وظیفه اساتید و فرهنگبانان این است که مغالطه ها را به درستی گردآوری کنند و صرفا به تکثر آنها نپردازند…. دسته بندی صحیح آنها و تحلیل آنها از حیث تفاوتها و شباهتهایشان اوجب است. با تشکر؛ احسان نظام