حیات فرازمینی ؛ آیا بیگانگان فضایی وجود دارند؟
حیات فرازمینی ؛ آیا بیگانگان فضایی وجود دارند؟
معمولاً موضوعات رازآلود علم، بهترین فضا برای جولانِ مروجان شبه علم و دروغ پراکنیِ آنهاست. موضوع حیات فرازمینی از جمله همین موضوعات است. درمیان انبوهی از مطالب کذب و ساختگی ، کمتر مطلبی علمی در این موضوع شاهد هستیم.
در این مطالب با موضوع فرازمینی ها به شیوهی داستان پردازی و افسانه پردازی ها پرداخته میشود. بسیاری از مردم نیز از این داستانها لذت میبرند؛ اما اگر بیشتر فکر کنیم شاید واقعیت بسیار بیشتر از دروغ های ساختگی جذاب باشد. در اینجا هدف ما بررسی علمی و واقعیِ بیگانگان فضایی است.دنیای علم و دانشمندان برای دستیابی به پاسخ این سوالات تنها رویکرد حقیقت جویانه را پیش گرفته اند. اگر قصه پردازی ها و افسانه سازی ها یا اغراق های نه چندان قابل اعتنا را دور بریزیم، حقیقت در مورد حیات فرازمینی و بیگانگان فضایی هرچه باشد ، بسیار جذابتر و هیجان انگیزتر است؛ چون هرچه هست واقعیست و نه خیالپردازی های بی اساس. آرتور سی کلارک جمله مشهوری در این باب دارد که میگوید: “یا ما در این عالم، تنهاییم، یا نیستیم، هر دو فکر ترسناک است.”
جستجو برای کشف حیات در هستی که توسط اخترزیست شناسان پیگیری میشود ،بدنبال پیدا کردن هرنوعی از حیات،از ساده ترین و ابتدایی ترین شکل آن تا پیچیده ترین شکل،در حد تمدن های پیشرفته است. ما در جستجوی این هستیم که آیا موجودات زنده در جایی غیر از زمین هم وجود دارند؟
قسمتی از حیات روی زمین است .ولی احتمال دارد قسمت دیگری از آن هم جای دیگری در کیهان باشد.
اخترزیستشناسان معتقدند شرایط مفید حیات از نظر ما چیزهایی مثل دمای متعادل آب و هواست. اما این تنها بخش ناچیزی از شرایطی است که برای حیات مناسب است.ما انسانها آب مایع مینوشیم، اما موجوداتی وجود دارند که بالای دمای جوش یا زیر دمای یخ زدن آب زندگی میکنند.ما در محیطی هستیم که نه زیاد اسیدی و نه زیاد قلیایی است. اما باز موجوداتی هستند که در شرایطی فوق العاده اسیدی بسر میبرند.
یکی از اتفاقاتی که منجر به ایدهی جدیدی در مورد حیات فرازمینی شد؛ سقوط شهابسنگ مارکیسون بود. شهابسنگ مارکیسون (یا مارچیسون Murchison meteorite)، شهابسنگی است که در سال ۱۹۶۹ در نزدیکی مارکیسون، در استرالیا، با زمین برخورد کرد. این شهابسنگ یکی از مشهورترین شهابسنگهاست.
این شهابسنگ در آکادمی علوم کالیفرنیا نگهداری میشود. علت اصلیِ توجه دانشمندان به این شهابسنگ این است که همسن منظومه شمسی است.علاوه بر این دانشمندان متوجه شدند حاوی اجزای سازندهی موجودات ،مثل آمینواسیدها و انواع دیگر مواد شیمیایی است. پس از آن مشخص شد که این بلوکهای سازنده حیات، پیش از پیدایش حیات روی زمین در منظومه شمسی وجود داشته است. همچنین پس از تحقیقات بر روی این شهابسنگ ،این احتمال مطرح شد که امکان دارد حیات با چنین شهابسنگی روی زمین آمده باشد. شاید موجودات زندهی دیگری مانند ما در تمام کیهان پدید آمده باشند؟ شهابسنگ ها مواد لازم برای حیات را به نقاط مختلف کیهان منتقل کرده باشند. مثل یک هلیکوپتر امداد که برای حادثه دیدگان از آسمان لوازم ضروری ارسال کند، این شهابسنگها نیز برای طبیعت مواد لازم برای ایجاد حیات را فراهم کرده باشند. این احتمال اگر صحت داشته باشد، حیات در دیگر نقاط کیهان باید مشابه حیات روی زمین باشد.موجودات روی زمین همگی از نوعی ترکیبهای کربنی ،یعنی شیمی آلی ساخته شده اند.در مرحله بعدی چیزی که موجودات زنده را ساخته آب است.پس با وجود مواد لازم و آب ، حیات در نقاط دیگر مانند با حیات روی زمین است.
اما پدیدهی دیگری وجود دارد که بر روی شکل و ظاهر حیات در سیارات دیگر تاثیر خواهد داشت؛ گرانش. ما روی زمین با میزانی از گرانش تکامل یافته ایم که در سیارات دیگر این میزان متفاوت است. با تغییر در میزان گرانش ، مثلا اگر میزان گرانش در سیاره ای نصف میزان گرانش در زمین باشد، موجودات آنجا شاید کشیده تر و درازتر از ما باشند. یا اگر در سیاره ای گرانش را بیشتر از زمین در نظر بگیریم، شاید موجودات آنجا به شکل خزندگان تکامل پیدا میکردند یا بخاطر تحملِ بهترِ وزن، با پاهای کلفت تری و قد کوتاهتری تکامل پیدا کرده باشند.
پروژه ستی ( SETI )
در سالهای اخیر ناسا جستجوهای بیشتر و دقیقتری را روی سیارههای اطراف آغاز کرده است. از خاک مریخ و جستجوی حیات در سطح میکروبها گرفته تا در جَوِ سیارات. اگر در جستجوهای خود متوجه وجود میکروبها در سطح سیارهای دیگر شویم امکان وجود زندگی در نقاط دیگر کیهان شدیداً محتمل خواهد کرد، حتی اگر میکروبهای منتقل شده از زمین در سیارهای دیگر رشد کند، این احتمال افزایش خواهد یافت.
ما امروزه با وسواس عجیبی در حال زیر و رو کردن نقاط مختلف قابل بررسی در کیهان هستیم. با این وجود تاکنون مدرکی دال بر وجود حیات فرازمینی یا بیگانگان فضایی کشف نکرده ایم. اما موضوعی که نظر هر مخاطبِ کنجکاوی را جلب میکند این است که “بسیاری از دانشمندان معتقدند حیات فرازمینی وجود دارد.”
حدود پنجاه سال است که دانشمندان در پروژه ستی (SETI) مشغول شنیدن و کاوش بخشهایی از کیهان،برای کشف وجود حیات هستند. دانشمندان ستی با رادیوتلسکوپها به جستجوی صداهای غیر عادی از ستارگان میپردازند.
بررسی امواج صوتی ستارگان ، حتی با یک رادیوس قدیمی نیز امکانپذیر است. اگر صدای خش خش رادیو را شنیده باشید، حدود ۱۰% از آن صدایی از کهکشان راه شیری است که به صورت تابش سیکلوترون ایجاد میشود.
جیل تارتر یکی از مسئولان این پژوهش در ستی است که در مورد این پروژه میگوید ،اکثر روزها در آنجا سکوت حکمفرماست. اما هر از گاهی اتفاقات عجیب و هیجان انگیزی رخ میدهد.
سیگنال Wow
در سال ۱۹۷۷ سیگنالی از صورت فلکی کماندار دریافت شد.این سیگنال ۷۲ثانیه به طول انجامید. با بررسی اطلاعات ،دانشمندان دور این سیگنال خط کشیدند و نوشتند Wow!
سیگنال Wow یک سیگنال موج کوتاه بود که جری آر اهمن در ۱۵ اوت ۱۹۷۷، زمانی که در حال کار در رصدخانه رادیویی دانشگاه اوهایو (معروف به گوش بزرگ در دانشگاه ایالتی اوهایو بود، کشف شد. این سیگنال ۷۲ ثانیه بود و دیگر هیچوقت تکرار نشد.این سیگنال به یکی داغترین اخبار در رسانه ها شد.این سیگنال دانشمندان را به شدت امیدوار ساخت.
اما در سال ۲۰۱۷، یک دانشمندی ادعا کرد که منبع این سیگنال عبور دو دنبالهدار از نزدیکی زمین بوده است. این ادعا همزمان با توجه بسیاری از دانشمندان، با انتقاداتی نیز روبرو بود . اما همچنان اختلاف نظرها در این مورد وجود دارند.
جیل تارتر و دریافتی دیگر
همانطور که گفتیم جیل تارتر یکی از اصلی ترین دانشمندان در کشف حیات فرازمینی است. تارتر یکی از مشهورترین دانشمندان این حوزه است . نکته جالب در مورد او این است که کارل سیگن شخصیت اصلی کتاب علمی تخیلی خود به نام تماس را از زندگی تارتر اقتباس کرده بود. این کتاب بعدها در سال ۱۹۹۷ مبنای ساخت فیلمی شد که جودی فاستر در آن اساساً نقش تارتر را بازی کرد.
بیست سال پس از سیگنال Wow ، محقق ستی ، تارتر سیگنال غیر عادیِ دیگری کشف کردند. تارتر و همکاران او در ساعت ۶ صبح در رصدخانه ویرجینیای غربی صدای غیر عادی ای را ثبت کردند که منبع آن در صورت فلکی نهنگ بودـ تارتر در توضیح این اتفاق میگوید : صبح زود علامتی در رصدخانه ی ستارهشناسی گرین بنک ، زمانی که از تلسکوپ ۴۲ متری آنجا استفاده میکردیم ظاهر شد. من پشت تلسکوپ نشسته بودم . مشخص بود این علامت غیرطبیعی است.شبیه به صدای شیپور بود.یک صدای واحد نبود و علامت های متفاوتی داشت.همگی با عرض کم و یک بسامد جداشده بودند،طبیعت این کار را انجام نداده بود.
و همکاران چند بار تست های تعیین هویت سیگنال را انجام دادند تا متوجه شوند که این علامت طبیعی است یا مصنوعی.
اما در نهایت متوجه شدند سیگنالی که کشف کرده بودند از کاوشگر ساخته ی بشر که دور خورشید میچرخد آمده بود! کاوشگر سوهو.
پس از ان تا امروز چندین خطای دیگر در کشف سیگنال ها رخ داد که ابتدا تصور پژوهشگران این بود که موفق به کشف یک پیام از بیگانگان شده اند،اما بعد متوجه شدند که خطا کرده بودند. چند نمونه از این خطاها بطور مختصر (تیتر وار) به شرح ذیل است؛
۱-(1960)اولین پژوهش ویژه ی سِتی ،پروژه اُزما بود.این پروژه با مشاهده گروهی از ستاره های نزدیک به زمین شروع شد.این گروه که فرانک دریک هم عضو آن بود، فکر کردندعلامتی را از اپسیلون ارابه ران دریافت کرده اند.اما در آخر معلوم شد که این سیگنال منشا زمینی داشته است.
۲-(1965)نیکولای کارداشیف و یوسف شکلوفسکی اختر فیزیکدانهای روسی مدعی شدند که به احتمال زیاد CTA102 علامت هایی از یک تمدن بیگانه است.دلیل شان هم خروجی شدید این تابش بود.بعدها مشخص شد که CTA102 یک کوآزار با اختروش فعال است.
۳-(1967)جوسلین بل برنل علامتی را پیدا کرد که هر 1,3 ثانیه تکرار میشد.توضیحی برای منشا این سیگنال وجود نداشت.او و استاد راهنمای دکترای او این سیگنال را LGM-1 نامیدند که مخفف مرد سبز کوچک است.در نهایت هم مشخص شد این سیگنال از اولین پالسار یا تپ اختر کشف شده ارسال شده است.
۴-(1976)وایکینگ یک، نتیجه آزمایش را از خاک مریخ منتشر کرد .این گزارش نشان داد ،نشانه هایی از سوخت و ساز مواد مغذی در یکی از چهار آزمون انجام شده وجود دارد که نشان دهنده وجود حیات در مریخ است.به هر حال دو آزمون دیگر نتیجه قاطعی در بر نداشتند، و حتی نتیجه آزمون چهارم منفی بودـ
۵- (1990)اخترشناسان استرالیایی علامتی قوی را از جهت HD157881 ستاره ای در صورت فلکی مارافسای یا حوا دریافت کردند.این علامت کم کم محو شد و دیگر هرگز تکرار نشد!
۶-(1996)ناسا اعلام کرد که شهاب سنگ مریخی ALH84001 مدرکی از سنگواره های میکروبی است.بحث هایی درباره ساختار و منشا این پدیده مطرح شداما نظر عمومی این است که این نشانه ها ،فسیل موجودات زنده مریخی نیستند.
۷-(1997)موسسه ستی ضمن ارتقا تلسکوپ، علامتی از باندی باریک را دریافت کرد .حدس این بود که این سیگنال را بیگانگان فرازمینی فرستاده اند.اما بعدها مشخص شد منشا اصلی این سیگنال یک رصد خانه خورشیدی و اتمسفر خورشید بود.یعنی در حقیقت یک ماهواره ی رصد خورشید.
۸-(1998)رصدخانه آرسیبو در پورتوریکو علامتی را ازجهت EQ pegasi دریافت کرد .ده دقیقه بعد این علامت تکرار شد.اما تکرار سوم از ناحیه ای متفاوت از آسمان نشان داد که احتمالا این سیگنال از زمین آمده است.
۹-(2004)آزمایشگاه شتابدهنده ملی فرمی پوهش هایی برای نظریه پردازی در مورد ساختارهای مصنوعی که کره های دایسون نام دارند ،انجام داد.این آزمایشگاه 23 نامزد برای این ساختارهای مصنوعی یافت که در نهایت مشخص شد تمام آنها مواردی طبیعی برای کاهش نور ستارگان است.
۱۰-(2004)گزارشگران مدعی شدند که “برنامه ستی در خانه” سه انفجار جداگانه از منطقه ای بین پیسکس و آریس را آشکار کرده است.این علامت را SHGBO2+14A نامیدند.بعدها مشخص شد که این سیگنال ها در واقع سیگنال هایی بودند که اتفاقا همزمان از منطقه های متفاوت در آسمان دریافت شد.
۱۱-(2012)تلسکوپ گرین بانک علامت هایی را از دو هدف کپلر یعنی KOl817 و KOl812 دریافت کرد .هرچند که به نظر می رسید این علامت ها مصنوعی هستند اما بعدها مشخص شد که این علامت ها منشا زمینی داشتند.
۱۲-(2015)در ستاره ای به نام KlC 8462852 (ستاره تابی) پدیده کاهش شدید در نور روی داد. احتمالات زیادی درباره دلیل این پدیده ارائه شد. از جمله تاثیر ستاره های دنباله دار. نتایج ارائه شده چندان دقیق و قطعی نبودند.
۱۳-(2015)رادیو تلسکوپ راتان 600 روسیه علامت رادیویی را از سمت ستاره HD164595 دریافت کرد.پس از آنکه این خبر در رسانه هامنتشر شد و مختصری سرو صدا به پا کرد، مشخص شد که این علامت ،یک سیگنال رادیویی نظامی روسی بود.
۱۴-(2016)دو پژوهشگر فرانسوی و کانادایی مدعی شدند 234 ستاره که به وسیله “کاوشگر دیجیتال اسلوآن آسمان” SDSS مشاهده شده اند،مصنوعی هستند.دست کم سه مرجع به آنها اصرار کردند که این ادعا را چاپ نکنند در نهایت هم هیچ شخص و گروهی ،نتایج آنها را جدی نگرفت!
پس از ان تا امروز چندین خطای دیگر در کشف سیگنال ها رخ داد که ابتدا تصور پژوهشگران این بود که موفق به کشف یک پیام از بیگانگان شده اند،اما بعد متوجه شدند که خطا کرده بودند. چند نمونه از این خطاها بطور مختصر (تیتر وار) به شرح ذیل است؛
۱-(1960)اولین پژوهش ویژه ی سِتی ،پروژه اُزما بود.این پروژه با مشاهده گروهی از ستاره های نزدیک به زمین شروع شد.این گروه که فرانک دریک هم عضو آن بود، فکر کردندعلامتی را از اپسیلون ارابه ران دریافت کرده اند.اما در آخر معلوم شد که این سیگنال منشا زمینی داشته است.
۲-(1965)نیکولای کارداشیف و یوسف شکلوفسکی اختر فیزیکدانهای روسی مدعی شدند که به احتمال زیاد CTA102 علامت هایی از یک تمدن بیگانه است.دلیل شان هم خروجی شدید این تابش بود.بعدها مشخص شد که CTA102 یک کوآزار با اختروش فعال است.
۳-(1967)جوسلین بل برنل علامتی را پیدا کرد که هر 1,3 ثانیه تکرار میشد.توضیحی برای منشا این سیگنال وجود نداشت.او و استاد راهنمای دکترای او این سیگنال را LGM-1 نامیدند که مخفف مرد سبز کوچک است.در نهایت هم مشخص شد این سیگنال از اولین پالسار یا تپ اختر کشف شده ارسال شده است.
۴-(1976)وایکینگ یک، نتیجه آزمایش را از خاک مریخ منتشر کرد .این گزارش نشان داد ،نشانه هایی از سوخت و ساز مواد مغذی در یکی از چهار آزمون انجام شده وجود دارد که نشان دهنده وجود حیات در مریخ است.به هر حال دو آزمون دیگر نتیجه قاطعی در بر نداشتند، و حتی نتیجه آزمون چهارم منفی بودـ
۵- (1990)اخترشناسان استرالیایی علامتی قوی را از جهت HD157881 ستاره ای در صورت فلکی مارافسای یا حوا دریافت کردند.این علامت کم کم محو شد و دیگر هرگز تکرار نشد!
۶-(1996)ناسا اعلام کرد که شهاب سنگ مریخی ALH84001 مدرکی از سنگواره های میکروبی است.بحث هایی درباره ساختار و منشا این پدیده مطرح شداما نظر عمومی این است که این نشانه ها ،فسیل موجودات زنده مریخی نیستند.
۷-(1997)موسسه ستی ضمن ارتقا تلسکوپ، علامتی از باندی باریک را دریافت کرد .حدس این بود که این سیگنال را بیگانگان فرازمینی فرستاده اند.اما بعدها مشخص شد منشا اصلی این سیگنال یک رصد خانه خورشیدی و اتمسفر خورشید بود.یعنی در حقیقت یک ماهواره ی رصد خورشید.
۸-(1998)رصدخانه آرسیبو در پورتوریکو علامتی را ازجهت EQ pegasi دریافت کرد .ده دقیقه بعد این علامت تکرار شد.اما تکرار سوم از ناحیه ای متفاوت از آسمان نشان داد که احتمالا این سیگنال از زمین آمده است.
۹-(2004)آزمایشگاه شتابدهنده ملی فرمی پوهش هایی برای نظریه پردازی در مورد ساختارهای مصنوعی که کره های دایسون نام دارند ،انجام داد.این آزمایشگاه 23 نامزد برای این ساختارهای مصنوعی یافت که در نهایت مشخص شد تمام آنها مواردی طبیعی برای کاهش نور ستارگان است.
۱۰-(2004)گزارشگران مدعی شدند که “برنامه ستی در خانه” سه انفجار جداگانه از منطقه ای بین پیسکس و آریس را آشکار کرده است.این علامت را SHGBO2+14A نامیدند.بعدها مشخص شد که این سیگنال ها در واقع سیگنال هایی بودند که اتفاقا همزمان از منطقه های متفاوت در آسمان دریافت شد.
۱۱-(2012)تلسکوپ گرین بانک علامت هایی را از دو هدف کپلر یعنی KOl817 و KOl812 دریافت کرد .هرچند که به نظر می رسید این علامت ها مصنوعی هستند اما بعدها مشخص شد که این علامت ها منشا زمینی داشتند.
۱۲-(2015)در ستاره ای به نام KlC 8462852 (ستاره تابی) پدیده کاهش شدید در نور روی داد. احتمالات زیادی درباره دلیل این پدیده ارائه شد. از جمله تاثیر ستاره های دنباله دار. نتایج ارائه شده چندان دقیق و قطعی نبودند.
۱۳-(2015)رادیو تلسکوپ راتان 600 روسیه علامت رادیویی را از سمت ستاره HD164595 دریافت کرد.پس از آنکه این خبر در رسانه هامنتشر شد و مختصری سرو صدا به پا کرد، مشخص شد که این علامت ،یک سیگنال رادیویی نظامی روسی بود.
۱۴-(2016)دو پژوهشگر فرانسوی و کانادایی مدعی شدند 234 ستاره که به وسیله “کاوشگر دیجیتال اسلوآن آسمان” SDSS مشاهده شده اند،مصنوعی هستند.دست کم سه مرجع به آنها اصرار کردند که این ادعا را چاپ نکنند در نهایت هم هیچ شخص و گروهی ،نتایج آنها را جدی نگرفت!
تمام این موارد ، به شدت توجه شایعه سازان و مروجان شبه علم و طرفداران آن را جلب کرده بود و جالب است بدانید، همچنان برخی از این گزینه ها را که پاسخ علمی آنها مشخص شده، همچنان بعنوان شواهد و مدارک علمی فرازمینی عنوان میکنند!
پل دیویس و نقدها و احتمالات
پل دیویس یکی دیگر از سرشناسترین اخترزیستشناسان و فیزیکدانان دنیاست.او نیز یکی از اعضای برجستهی ستی بشمار میرود، اما نظرات منحصری بفردی دارد. به نظر دیویس جستجوهای ستی ، مانند جستجوی یک سوزن در انبار کاه است، آن هم بدون تضمینی در مورد اینکه اصلا سوزنی در آنجا وجود داشته باشد.
جستجو و بررسی آسمان با رادیوتلسکوپ به نظر دیویس امکانپذیر نیست. او معتقد است مشکل در بزرگیِ هدف است. اگر یک دانهی شِن را در نظر بگیریم و فرض کنیم کره زمین است، آنوقت از محل این شن روی زمین تا مدار مشتری فاصله ای است که تا جهان قابل مشاهده دارد. اغلب گفته میشود چون سالهاست که علائم رادیویی ما به سوی فضا ارسال شده، بیگانگان باید متوجه پیام ما شده باشند. اما این ایده ، یک قانون اساسی در فیزیک را نادیده میگیرد.
سرعت نور تقریبا ۳۰۰هزار کیلومتر بر ثانیه است. با این سرعت ۱۰۰هزار سال طول میکشد که جهان را طی کند. اگر تصوری خوشبینانه داشته باشیم (که به نظر دیویس ستی بسیار خوشبین است) و فرض کنیم تمدنی در فاصلهی ۱۰۰۰ سال نوری از ما وجود داشته باشد و پیام ما به آنها رسیده باشد، آنها ما را به شکل امروز نمیبینند، بلکه به شکل ۱۰۰۰سال پیش میبینند.در آن موقع (یعنی ۱۰۰۰سال قبل) روی زمین رادیوتلسکوپ وجود نداشت. پس دلیلی ندارد که برای ما پیامی بفرستند، مگر تا زمانی که متوجه پیام رادیویی ما بشوند.این اتفاق ۹۰۰سال دیگر طول میکشد.
توجه داشته باشید ، اگر فاصلهی ما با آنها ۱۰۰۰سال نوری باشد، ۹۰۰سال طول میکشد، اما فاصلهی فرضیِ مثلا ۱۰۰۰ ، یک فرض خیلی خوشبینانه تلقی میشود در مقایسه با وسعت کیهانِ قابل مشاهده ما.
سیارات خارج از منظومه شمسی
راههای دیگری به جز رادیوتلسکوپها برای کشف حیات فرازمینی ها وجود دارد. کشف سیاراتی همانند زمین در نقاط مختلف کیهان یکی از این راه هاست. اما نکته جالبی که باید بدانیم این است که تا همین چند سال پیش (۱۹۹۵) ما هیچ سیاره ای خارج از منظومهی شمسی نمیشناختیم.جف مارسی نخستین کسی بود که پیشنهاد داد چطور میتوان سیاراتی را خارج از منظومهی شمسی کشف کرد.
چون سیاره ها درخششی ندارند ، کشف سیارههایی به دور ستارگان ، با تکنولوژی بشر امکانپذیر نبود. اما مارسی راه حل بهتری پیشنهاد کرد. از اثر سیارات بر روی ستارگان میزبانشان میتوانیم به وجود سیارات پی ببریم.
هنگامی که یک سیاره دور ستارهی میزبان میچرخد ، ستاره میزبان خود را کمی به سمت خود میکشد و حرکتی به سمت بیرون و داخل در ستاره ایجاد میکند. این کار اثری مشهور به اثر داپلر ایجاد میکند. یعنی نور ستاره از حالتی فشرده شده به حالتی کشیده شده در میآید. این باعث میشود ما تغییر رنگ را مشاهده کنیم و مدام ستاره به رنگ آبی و دوباره قرمز تغییر میکند. با رصد ستاره، وجود سیارات اطراف آن را تشخیص دهیم.
این پیشنهاد مارسی بالاخره با رصد اسب بالدار B51 تایید شد و پس از آن وجود سیارات متعددی کشف شد. اما این کافی نبود، چرا که وجود سیارات دیگر به معنای وجود حیات در آنها نیست. باید سیارهای کشف شود که از هر لحاظ دارای شرایط مناسب جَوّی باشد و مهمتر اینکه آب مایع آنجا وجود داشته باشد. اگر آب را از روی زمین و جانداران حذف کنیم، تنها پودری از آمینواسیدها ، پروتئین ، نوکلئیک اسید ،چربی و این نوع مواد باقی میماند. اما اینها بدون یک مایع حلال ،به حیات تبدیل نمیشود. به همین دلیل در جستجوی حیات فرازمینی ،کشف آب در سیارات بسیار مهم است.از طرف دیگر سیاراتی همچون زمین ، اندازهی کوچکی دارند و ستارههای میزبان آنها میلیاردها برابر درخشانتر هستند. به همین دلیل مشاهدهی آنها دشوار است و همچنین اثر گرانشی این سیارات کوچک روی ستارهها بسیار ناچیز است. تا چند سال پیش ما تنها از روی زمین مجبور بودیم اما حالا شرایط فرق کرده است.
تلسکوپ فضایی کپلر
از سال ۲۰۰۹ که ناسا تلسکوپ فضایی کپلر را به فضا فرستاد، دیگر مجبور نیستیم که تنها از روی زمین به کاوش سیارات بپردازیم. کپلر اولین ماهوارهای بود که به کشف سیارات خارجی اختصاص یافت.کپلر به جستجوی سیاراتی زمینسان پرداخت. سیاراتی که از نظر اندازه و اتمسفر، مشابه زمین باشند. چنین سیاراتی قابلیت وجود حیات را دارند.
تلسکوپ فضایی کپلر آخرین تصویر را در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸ به زمین ارسال کرد و حالا دانشمندان پس از اتمام جمع بندی واتصال قطعههای موزائیکی مختلف تصویر، آن را منتشر کردهاند.این تلسکوپ فضایی در طول سالهای فعالیت خود هزاران سیاره فراخورشیدی و ستارههای آنها را کشف کرده است.
ماموریت کاوشگر فضایی کپلر ابتدا برای سه سال و نیم تعیین شده بود، اما استفاده دقیق از سوخت و برنامه ریزی کارشناسان سبب شد تا برای مدت ۹ سال و هفت ماه و ۲۳ روز عملیاتی باقی بماند.
پس از بازنشستگی تلسکوپ فضایی کپلر، کارشناسان اکنون از دادههای تلسکوپ Transiting Exoplanet Survey Satellite مشهور به (TESS) برای بررسی سیارههای فراخورشیدی و ستارگان آنها استفاده میکنند.
به گفته دانشمندان سالها زمان برای پژوهش درباره اطلاعات ارسالی از کاوشگر فضایی کپلر نیاز است. کار کپلر تمام شده، اما پژوهش ها در مورد داده های ارسالی آن تازه آغاز شدهاند.
این کاوشگر برای جست و جوی سیارههایی مشابه زمین که دارای سطحی سنگی و مدار آنها در منطقه قابل سکونت یا گولدیلاکس (Goldilocks) یک ستاره بود مورد استفاده قرار گرفته است. کپلرحدود ۵۰۰۰ سیاره مشابه زمین کشف کرده است که از این میان بیش از ۲۵۰۰ تا ۲۸۰۰ سیاره فرا خورشیدی تایید شدهاند.
اکنون با پایان ماموریت کاوشگر فضایی کپلر، کارشناسان دور دوم ماموریت را با نام K2 آغاز کرده اند و کاوشگر به ادامه فعالیت برای کشف سیارههای فراخورشیدی میپردازد. قرار است در این ماموریت با دگرگون شدن جهت چرخها و ارتفاع فضا پیما و بهره گیری از نور خورشید مانند چرخ سوم جهت کاوشگر تنظیم شود.در ماموریت جدید کاوشگر به خارج از منظومه شمسی سفر و به اطراف ستارگان کوتوله کم رنگ قرمز خواهد رفت.کشف ستارههای جوان و ابرنواخترها نیز از جمله دیگر ماموریتهای K2 است.
نشانه ها و روشهای مستقیم برای کشف حیات فرازمینی چیست؟
شاید این پرسش برای شما هم مطرح شود که در جستجوهای ما برای کشف حیات فرازمینی، چه نشانههایی لازم است تا به وجود حیات در یک ناحیه پی ببریم؟علاوه بر شرایطی مثل اتمسفر مشابه زمین یا آب و هوای مناسب که بیشتر نشانههای غیر مستقیم حیات است ، نشانههایی مستقیم نیز میتواند وجود داشته باشد.
اندازه گیری ترکیبهای آلی اهمیت زیادی در جست وجوی حیات فرازمینی دارد. البته وجود مولکول های آلی به تنهایی دلیلی بر وجود حیات نیست. زیرا ترکیبات آلی ممکن است منشایی به کلی غیر زیستی داشته باشند (مثلا این ترکیبات در دنباله دارها نیز پیدا می شوند.) با این وجود روش های مختلفی وجود دارد که میتوان مشخص کرد که مولکولهای آلی در اثر فرآیندهای زیست شناختی به وجود آمده اند یا نه. در روش اول، ” خصلت کایرالی نوری ” (Optical Chirality) مولکولهای آلی اندازه گیری میشود بعضی از مولکول ها به صورت دو نسخه ای هستند ،یعنی یکی از آنها، تصویر آینه ای مولکول دیگر است. اگر تعداد مولکول های یک شکل ، از دیگری بیشتر باشد، آنوقت امکان دارد این ملکول، به صورت زیست شناختی پدید آمده باشد. چون در فرایندهای غیر زیستی، هر دو شکل مولکول، به اندازه برابر تولید میشود .
دومین روش برای تعیین ماهیت زیستی ترکیب های آلی فرازمینی، استفاده از ترکیب های ایزوتوپی مواد است. اتمهای یک عنصر با جرمهای کمی متفاوت را ایزوتوپ های آن عنصر می نامند. در سیستمهای غیرزیستی، بین ایزوتوپ های ترکیب های مختلف، تعادل وجود دارد ، در حالی که در سیستم های زیستی چنین تعادلی نیست. بنابراین هنگام جستجوی زندگی باید به دنبال مولکولهای آلیای بگردیم که منشأ زیستی با نشانه هایی متفاوت از کربن موجود در خاک و دی اکسید کربن جو سیاره داشته باشند.
روش دیگر برای آشکارسازی مولکول های مهم زیستی، استفاده از “طیف نگاری رامان” (Raman) است. هر مولکول یا هر دسته از ترکیبات، اثر انگشت ویژه خود را دارد. مثلا ترکیبات همراه با کلروفیل حاصل از ارگانیزمهای فتوسنتز کننده. اگر این نشانه ها را در جایی خارج از زمین مانند سطح مریخ پیدا کنیم، مدرکی قوی دال بر وجود نوعی فعالیت زیست شناختی خواهد بود.
شاید بیگانگان فضایی در سیارات دور توسط نیروهای شدید گرانشی به دام افتاده اند؟
مایکل هیپکه،محقق مستقل و فعال از رصدخانه sonneberg آلمان معتقد است چالش اصلی تمدن های فضاییِ احتمالی ،نیروی کافی برای فرار از نیروهای گرانشی سیارات آنهاست.یعنی عدم توانایی ، مثل سوخت و نیروی کافی برای فرار از سیاره شان است.
هیپکه میگوید: در سیارات عظیم تر(سیارات زمین سان که شرایط نسبتاً مناسب برای حیات دارند) شرایط و امکان پرواز به فضا بطور فزاینده ای گران تر خواهد بود.
هیپکه در تحقیقات جدید خود، سفر فضاپیمای فرضی بیگانه و فرار از گرانش فوق العاده سوپرزمین (زمین آنها که بزرگتر است) را محاسبه کرده است و تحقیقات او نشان می دهد اگر آنها از سوخت معمولی نیز استفاده کنند، بسیار کار دشواری خواهند داشت،چیزی در حدود غیر ممکن.او سفری مشابه ماموریت آپولو را مثال می زند؛ یک موشک برای پرواز از سطح سوپرزمین ، تقریبا به ۴۰۰۰۰۰(چهارصد هزار) تن سوخت برای خنک کردن نیاز دارد.هیپکه در مقاله خود می نویسد این یک محدودیت واقع بینانه است.
او می گوید استفاده از راکت های شیمیایی در آنجا امکان پذیر نخواهد بود و باید چیزی مانند نیروی هسته ای را مور استفاده قرار دهند.البته این در مورد حدس هایی صادق است که ما در مورد آنها می زنیم، ولی ممکن است آنها از تکنولوژی های دیگری بهره ببرند.اما می توان برای اینکه چرا تاکنون چنین دیداری نداشته و نشانی از آنها نیافته ایم، دلیل قانع کننده ای بیاوریم.یعنی آنها همچنان به تکنولوژی مناسبی دست پیدا نکرده اند.
پارادوکس فرمی
پارادوکس فرمی یک ایده در مورد کشف حیات فرازمینی هاست که نخستین بار توسط انریکو فرمی فیزیکدان ، در سال ۱۹۵۰میلادی مطرح شد.
از نظر فرمی هر تمدن فرازمینی حتی با علم ابتدایی نیز می تواند به گسترش تمدن خود بپردازد. کل کهکشان راه شیری را می توان در زمان ۱۰میلیون سال پیمود. ۱۰میلیون سال اگرچه زمان زیادیست ،اما در برابر عمر جهان ما (بیشتر از ده هزار میلیون سال) ناچیز است.
به احتمال زیادی بعضی از ستارگان سیاراتی مثل زمین دارند و اگر زمین را نمونه ای از آنها بدانیم، امکان دارد در بعضی از این سیارات زندگی هوشمند جریان داشته باشد. همچنین بعضی از این تمدنها مثل تمدن بشر احتمال دارد سفرهای میان ستارهای ترتیب داده باشند.
بنابراین پرسشی که مطرح می شود این است که ؛ پس بیگانگان فرازمینی کجا هستند.
احتمال وجود حیات با معادله دریک بررسی می شود.معادله ی دریک برای تخمین تعداد تمدنهای فرازمینی در کهکشان ما، که قابلیت تشخیص دارند مورد استفاده قرار می گیرد.
اما مسائل بسیار زیادی در این مورد وجود دارد که سالهاست محققان با آنها دست و پنجه نرم می کنند. همچنین نقدهای بسیاری به نکات مطرح شده وجود دارد.برای مثال هیچکدام از متغیرهای ارائه شده مقدار معینی ندارند.این مانع سختی در برابر پیشبینی هاست. خود دریک احتمال بیش از ۱۰۰۰۰ تمدن را مطرح کرده است.
اما در پژوهشی توسط اشپیگل و ادوین ترنر از پرینستون ، زمان شکلگیری یک تمدن هوشمند را ۳.۵میلیارد سال تخمین زدند.از طرفی برای شکلگیری یک تمدن هوشمند شانس بسیار زیادی نیاز است و نکته مهمتر اینکه حیات می تواند به هر شکل و ترتیبی باشد.
رویکردها و نظرات مختلفی از سوی دانشمندان ،در پاسخ به این موضوع مطرح شده است؛
برخی معتقدند بیگانگان هوشمند به تکنولوژی پیشرفته دست نیافتهاند. برخی دیگر معتقدند هیچ حیات هوشمند دیگری در جهان وجود ندارد.یا بشریت مدت کوتاهی است که به بررسی جهان مشغول است و ممکن است روش جستجوی ما برای حیات هوشمند فرازمینی اشتباه باشد. یکی از نظرات مهم در این مورد ” فیلتر بزرگ ” است.یعنی عملکرد حیات هوشمند در نهایت به نابودی و انقراض خودش ختم می شود.
احتمالات بسیار زیادی را می توان در این مورد مطرح کرد.اینکه اصلا تصور و توقع ما از حیات با نوع آنها کاملا متفاوت است . یعنی به هر شکلی می توانند وجود داشته باشند و ذهن ما محدود به برداشت های سطحی محدود است. بخش اعظم پژوهشهای کشف حیات فرازمینی با پیشفرض،هایی همراه است که ممکن است درست نباشند. این پیشفرض که آنها شباهتی به ما داشته باشند ، یا اینکه اصلا تمایلی به برقراری تماس با ما داشته باشند. با محدودیتهایی نظیر آنچه دیویس اشاره میکند یا هیپکه، میتوان گفت هر احتمالی وجود دارد،حتی احتمالاتی که شاید ما اصلا به ذهنمان نرسیده باشد.برخی معتقدند شاید آنها روزگاری وجود داشته و اکنون مردهاند. اما این گمانه زنیها چندان ارزشمند نیست و باید امیدوار بود که همین روند فعلی با افزایش توانِ تکنولوژیکی ما به نتیجه برسد.
#arian_x
آرین رسولی
منابع:https://www.lpi.usra.edu/meteor/metbull.php?code=16875
https://www.cnn.com/2018/10/30/us/nasa-kepler-mission-ends/index.html
https://www.skyandtelescope.com/astronomy-blogs/astronomy-space-david-dickinson/the-kepler-space-telescope-comes-to-an-end/
The Eerie Silence: Renewing Our Search for Alien Intelligence: Paul Davieshttp://phys.org/pdf190541045.pdf
https://www.airspacemag.com/space/09_aug2017-jill-tarter-making-contact-180963937/
https://www.jpl.nasa.gov/news/fact_sheets/planetfinding_techniques.pdf
https://www.ohiohistory.org/learn/collections/history/history-blog/2010-(1)/july-2010/wow
(فارغ از بحث انبساط جهان). درهمین لحظه گستردگی جهان درهمه ابعاد، میتونه احتمال وجود حیات(به شکل زمینی یا غیر ازآن) رو بسیار بالا ببره؛هرچند که تا امروز انسان چیزی دال بر این رو کشف نکرده باشه چون محدویتهای بشر بسیار زیاده.
با توجه به اینکه علم دویست سال پیش درزمان خودش پیشرو بوده ولی درمقایسه با علم امروز نمیتونه حرفی واسه گفتن داشته باشه، پس اتکای قاطع به علم امروز هم نمیتونه کار درستی باشه چون به همون نسبت علم امروزهم در دویست سال آینده حرفی برای گفتن نخواهد داشت. امروزه ابزارهای ارتباطی وتکنولوژیهای خیلی پیشرفته ای دراختیار داریم، ولی پیشرفته درمقایسه با چه زمانی؟ گذشته یا آینده؟
فرض کنیم در مرکز کویری در ایران هستیم که تا دوردستها جز خودمون کسی رو نمیبینیم هیچ آدرسی هم نداریم که باید به کدوم سمت بریم درعین حال زندگی وانرژیمونم به اندازه طی کردن تمام پهنه کویر کافی نیست، نه تلفن همراه آنتن داره ونه وسیله ارتباطی دیگری در اختیار داریم که بتونیم با جایی فراتر ازمرزهای کویر تماس بگیریم. آیا میتونیم بگیم ما در ایران تنهاییم؟
راستی یه سوال…!!!
بجز شیمی آلی که ما فقط اونو میشناسیم؛
حیات به اشکال دیگه چی….؟
جایی که بطور کلی قوانین طبیعی هیچ شباهتی به قوانین طبیعی ما نداره…………..