مراحل رشد اخلاقی کلبرگ
مراحل رشد اخلاقی کلبرگ
یکی از مباحث مهم اخلاق، این است که آیا انسانها از الگوی خاصی در سنین رشد پیروی می کنند؟ یعنی ما از هنگام تولد ، هر چقدر بزرگتر می شویم،الگوی اخلاقی خاصی را دنبال می کنیم؟پاسخ این پرسش بسیار مبهم و مناقشه برانگیز است. اما یکی از پژوهش های اثرگذار موجود، پژوهش لارنس کلبرگ (۱۹۵۸) در مورد رشد اخلاقیست. پیش از او جان پیاژه(۱۸۹۶ –۱۹۸۰ روانشناس ، زیست شناس و متخصص علوم شناختی سوییسی) در مورد رشد اخلاقی پژوهش هایی انجام داده بود و کلبرگ با اصل تئوری رشد اخلاقی موافق بود، اما سعی داشت تا ایدههای خود را بیشتر توسعه دهد.
او از تکنیک قصهپردازی به منظور بیان داستانهایی از مردم که شامل معضلات اخلاقی نیز میشد، استفاده میکرد. در هر مورد، او یک انتخاب را با صرف تفکر و اندیشه در نظر میگرفت. برای مثال؛ حقوق برخی از مقامات و نیازهای برخی از افراد مستحق که به طور ناعادلانه با آنها رفتار میشد را مورد مقایسه قرار میداد. یکی از مشهورترین داستانهای لارنس کلبرگ مربوط به مردی به نام هینز (هانس هم تلفظ میشود) است که در نقطهای از اروپا زندگی میکرد.
همسر هینز در اثر نوع خاصی از سرطان رو به مرگ بود. پزشکان معتقد بودند که یک داروی جدید ممکن است او را نجات دهد. این دارو توسط یک داروساز محلی کشف شده بود و هینز به شدت سعی داشت تا مقداری از آن را خریداری کند، اما داروساز ده برابر پولی که برای دارو هزینه کرده بود را طلب میکرد و این خیلی بیشتر از مقداری بود که هینز میتوانست تهیه کند. هینز پس از دریافت کمکهایی از سوی دوستان و خانوادهی خود، تنها توانست نیمی از پول موردنیاز برای تهیه دارو را فراهم آورد. او به داروساز گفت که همسرش در حال مرگ است و از او درخواست کرد که یا دارو را به او ارزانتر بفروشد و یا به وی اجازه دهد تا مابقی پول را بعداً بپردازد.
داروساز پیشنهاد هینز را رد کرد و گفت او دارو را کشف کرده و میخواهد از آن پول به دست آورد. شوهر که از نجات جان همسرش فرومانده بود، پس از آن شب به زور و به طور غیرقانونی وارد داروخانه شد و داروی موردنظر را به سرقت برد.
لارنس کلبرگ مجموعهای از سوالات مانند موارد زیر را ارائه میکند:
۱. آیا هینز باید دارو را بدزد؟
۲. اگر هینز همسرش را دوست نداشت، ممکن بود چیزی تغییر کند؟
۳. اگر بیمار موردنظر یک شخص بیگانه یا غریبه بود، هیچ گونه تغییری در این اتفاق به وجود میآمد؟
۴. اگر زن فوت میکرد، پلیس میبایست داروساز را به جرم قتل بازداشت میکرد؟
با بررسی پاسخ های کودکان در سنین مختلف به این سوالات، لارنس کلبرگ امیدوار به کشف این موضوع بود که چگونه استدلالهای اخلاقی با بالا رفتن سن افراد تغییر میکند. نمونهی موردنظر شامل ۷۲ پسر از شیکاگو در سنین ۱۰ تا ۱۶ سال بود که ۵۸ نفر از آنها در فواصل زمانی سه ساله، به مدت ۲۰ سال مورد بررسی قرار گرفتند.
با هر کدام از پسرها، مصاحبهای دو ساعته بر اساس ده معضل صورت گرفت. آنچه که لارنس کلبرگ عمدتاً به آن علاقهمند بود بررسی این موضوع نبود که آیا پسران این عمل را درست میدانستند یا غلط، بلکه دلایل ارائه شده از سوی آنها برای تصمیمگیریهایشان برای او اهمیت داشت. او پی برد که با بالا رفتن سن بچهها، دلایل آنها نیز دچار تغییر و تحول میشوند.
او سه مرحلهی مشخص از استدلال اخلاقی را شناسایی کرد که هر کدام دارای دو زیرمرحله یا مرحلهی فرعی بودند. افراد تنها میتوانند از طریق این سطوح در فهرست ذکر شده عبور کنند. هر مرحلهی جدید، جایگزین استدلال متداول در مرحلهی قبل میشود. همهی افراد (الزاما) به تمامی مراحل نمیرسند.
مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ
سطح ۱- اخلاق پیش عرفی (پیش قرار دادی)
در سطح پیش عرفی (غالبا نه ساله و جوانتر، در برخی از موارد بیش از نه سال)، ما کد اخلاقی شخصی نداریم. در عوض، کد اخلاقی ما با استانداردهای بزرگسالان و پیامدهای ناشی از پیروی و یا نقض قوانین آنها شکل گرفته است.
اقتدار و نفوذ خارج از حیطهی فردی است و استدلال بر اساس پیامدهای فیزیکی اقدامات شکل میگیرد.
مرحله اول: توجه به تنبیه و فرمانبرداری. کودک/فرد برای جلوگیری از تنبیه یا مجازات خوب عمل میکند. در صورتی شخص مجازات خواهد شد که مرتکب اشتباهی بشود.
مرحله دوم. فردگرایی و مبادله. در این مرحله، کودکان تشخیص میدهند که صرفاً یک دیدگاه درست، همانگونه که توسط صاحبان قدرت ارائه میشود وجود ندارد. افراد مختلف، دیدگاههای مختلفی دارند.
سطح ۲- اخلاق متعارف (قرار دادی)
در سطح متعارف (بیشتر در نوجوانان و بزرگسالان)، ما شروع به درونی کردن استانداردهای اخلاقی با توجه به مدلهای ارزشمند بزرگسالان میکنیم.
در این وضعیت، اقتدار درونی شده است، اما مورد سوال قرار نمیگیرد و استدلال نیز بر اساس هنجارهای گروهی تعیین میشود که شخص به آن تعلق دارد.
مرحله سوم. روابط بین فردی خوب. کودک / فرد برای اینکه در نگاه دیگران بهعنوان یک فرد خوب دیده شود، خوب عمل میکند. بنابراین، پاسخ با تأیید دیگران ارتباط دارد.
مرحله چهارم. حفظ نظم اجتماعی. کودک / فرد از قوانین گستردهتری در جامعه مطلع میشود، بنابراین به منظور تبعیت کردن از قانون و اجتناب از گناه، عقاید خود را با قوانین و قواعد منطبق میسازد.
سطح ۳– اخلاق پسا عرفی (ما فوق قراردادی)
عقاید و نظرات فردی بر اساس اصول خود انتخابی بنا نهاده میشوند و استدلال اخلاقی مبتنی بر حقوق فردی و عدالت است. طبق نظر کلبرگ، اکثر افراد به این سطح از استدلال اخلاقی میرسند.
تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از افراد توانایی تفکر انتزاعی لازم برای مرحله ۵ یا ۶ (اخلاق پس عرف) را دارند. این امر بدین معنی است که اکثر افراد مبنای دیدگاه اخلاقی خود را پیرامون خود قرار میدهند و تنها یک اقلیت و یا بخش بسیار کوچکی از افراد مبنای تفکر خود را از مسیر اصول اخلاقی دنبال میکنند.
مرحله پنجم. قرارداد اجتماعی و حقوق فردی. کودک / فرد در خصوص این موضوع آگاهی دارد که وجود قوانین/ قواعد هر چند در مواردی بر ضد برخی از منافع خاص افراد است، اما در کل به نفع اکثریت میباشد.
مسائل همیشه روشن و صریح نیست. برای مثال در معضل هینز، حفاظت از زندگی مهمتر از شکستن قانون ضد سرقت است.
مرحله ششم. اصول فراگیر یا همگانی. افراد در این مرحله مجموعهای از رهنمودهای اخلاقی خود را توسعه میدهند که ممکن است متناسب با قانون باشد و یا نباشد. این اصول برای همه اعمال میشود.
به عنوان مثال، حقوق بشر، عدالت و برابری. در این شرایط، فرد این آمادگی را خواهد داشت که برای دفاع از این اصول اقدام کند، حتی اگر این امر بدان معنا باشد که علیه روند در جریان جامعه به پیش رود و عواقبی از قبیل مورد تقبیح قرار گرفتن و یا محکوم شدن به زندان را بپذیرد. کلبرگ تردیدی نداشت که تنها افراد اندکی به این مرحله میرسند.
پ.ن: پژوهش کلبرگ با انتقاداتی روبرو بوده ، اما از آنجایی که غالباً در مباحث اخلاقی از نمونه ی او سخن می رود، به توضیح آن پرداخته شد.
https://simplypsychology.org/