از رنج و ملال تا سازگاری هیدونیک

سطح توقع از زندگی، تعیین کننده لذات زندگی است

یک بحث بغرنج و حساسی که میان اندیشمندان وجود دارد، این است که خوشبختی و شادکامی به درون ذهن و ضمیر آدمیان وابسته‌ است یا به دنیای بیرون از ذهن آنها؟

از این بحث درازآهنگ و پردامنه که بگذریم، برخی شواهد نشان می‌دهند که خوشبختی و شادکامی ما آدمیان، به درون ما بازمی‌گردد، یا دست کم ذهن ما و نوع نگرش ما به زندگی تأثیر بسزایی در رسیدن به لذت و خوشی در زندگی دارد.

اپیکور از نخستین فلاسفه‌ای بود که تأکید داشت لذت بردن از زندگی به توقع ما از وقایع زندگی، یعنی نگرش و ذهنیت درونی ما وابسته است. از این رو او لذت طلبی را ترویج می‌کرد که البته به معنای لذت بردن از کارهای کوچک در زندگی است.

پس از چندین قرن آرتور شوپنهاور که از این اندیشه‌ی اپیکور و اپیکوریان متاثر بود، با نگاه بدبینانه‌تر (یا شاید واقع‌بینانه) بر روی همین نکته تأکید کرد که خوشی انسان به درون انسان و توقع وی از جهان بیرونی وابسته است. اما شوپنهاور نکته دیگری را بر این اندیشه افزود و آن چرخهٔ مشهور رنج و ملال بود. اینکه انسان دائماً توقع دارد که به آرزوها و آمال خود دست یابد، اما به محض اینکه به خواسته‌های خود می‌رسد دچار ملال می‌شود و دیگر از آن چیزی که روزی آرزوی وی بود، لذتی نمی‌برد. یعنی انسان دائماً یا دچار رنج به دست آوردن است یا دچار ملال داشتن. برای مثال شخصی آرزو دارد که فلان ماشین را داشته باشد و مدت زیادی برای بدست آوردن آن ماشین زحمت می‌کشد. تا زمانی که به این ماشین نرسیده، دچار رنج است، اما پس از اینکه به آن ماشین رسید ، بعد از مدتی، دچار ملال خواهد شد، یعنی دیگر وجود آن ماشین، مثل گذشته برایش لذت‌بخش نیست.

به همین ترتیب از دید شوپنهاور، انسان هیچگاه به آرامش و لذتی که تصور می‌کند با رسیدن به آرزوهایش محقق می‌شود، نخواهد رسید و دائماً میان دو ایستگاه رنج و ملال سرگردان است.

این ادعای شوپنهاور در محدوده فلسفه از شهرت بالایی برخوردار است. اما در عین حال در پژوهش‌های روان‌شناختی نیز تأیید می‌شود.

مفهومی به عنوان « سازگاری هیدونیک » در میان پژوهشگران جا افتاده که اشاره به همین نکته دارد. سازگاری هیدونیک به این معناست که ما هر توقعی داریم پس از محقق شدن آن توقع، دوباره به حالت پیشین بازمی‌گردیم و مجدداً طالبِ خواسته‌ی دیگری هستیم. مثلاً اگر هدف و آرزوی ما به دست آوردن N مقدار پول باشد، پس از اینکه به آن رسیدیم، آرزوی ما می‌شود N به علاوه 1 مقدار پول، یا اصلاً پس از رسیدن به آن، خواستار یک لذت و هدف دیگری می‌شویم و دیگر از داشتن این مقدار پول لذت نخواهیم برد و میزان رضایت خاطر ما مثل قبل از رسیدن به آن هدف خواهد شد.

در سال ۱۹۷۸ یک پژوهش روان‌شناختی توسط سه تن از پژوهشگران دانشگاه نورث، وسترن و ام ای تی به صورت یک آزمون در باب این موضوع صورت گرفت. در این آزمون شرکت کننده‌ها دو دسته بودند؛ دسته نخست که برندگان لاتاری یا بلیط بخت آزمایی بودند و دسته دوم قربانیان تصادف. دو گروه از افرادی که در زندگی با اتفاقی کاملاً متضاد مواجه شده بودند، یعنی یک خوش شانسی بزرگ برای دسته نخست و یک بدشانسی برای دسته دوم.

در این مطالعات سعی شد تا میزان لذتی که این دو گروه از فعالیت‌های روزمره می‌برند را ارزیابی کنند. اینکه هر کدام از این دو گروه از چیزهای کوچک اما لذت‌بخش مثل گپ زدن با یک دوست، تماشای فیلم، خنیدن و شوخی کردن و از این قبیل، چقدر خوشحال می‌شوند.

پژوهشگران با طرح این پرسش ها در نهایت به این نتیجه رسیدند که گروه دوم یعنی قربانیان تصادف خیلی بیشتر از گروه اول یعنی برندگان لاتاری یا بلیط بخت آزمایی از کارهای کوچک روزمره لذت می‌برند.
این نوع پژوهش‌ها که در اینجا فقط به یکی از آنها اشاره شد، همگی سازگاری هیدونیک را تأیید می‌کنند.

بنابراین اگر تمام این نکات را جمع‌بندی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که میزان خوشبختی و شادکامی ما نه در گرو رسیدن به آرزوها و اهدافمان است و نه لزوماً تمام و کمال به شرایط بیرونی محدود می‌شود، بلکه افکار، ذهنیت و توقعات ما از زندگی تأثیر اساسی در خوشبختی و شادی ما دارد.

هرچند این نکته نباید به این برداشت خطا دامن بزند که لزوماً خوشی ما فقط با شرایط درونی ما در ارتباط است. اما می‌توان از این موضوع درس مهمی گرفت و آن تنظیم توقعات ماست. اینکه سطح توقعات را با واقعیات سازگار کنیم و در زندگی گام به گام پیش برویم و از هدف و آرزوی خود بتی نسازیم که فرض کنیم به محض رسیدن به آن تمام دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های ناخوشایند ما به یکباره محو خواهد شد. علاوه بر این از آموزه‌ی اپیکوریان مبنی بر لذت بردن از وقایع ساده و کوچک نیز پند بگیریم.

حاشیه: یکی از دلایل نگاه بدبینانه‌ی اندیشمندان بدبین به زندگی همین نکته است که انسان در زندگی هیچگاه به لذت بزرگی نخواهد رسید. ( در مطلبی مجزا به بدبینی فلسفی به زندگی پرداخته خواهد شد)

آرین رسولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.