دیوید چالمرز و مسئله آگاهی ؛ آگاهی را چگونه می توان توضیح داد؟

دیوید چالمرز و مسئله آگاهی ؛ آگاهی را چگونه می توان توضیح داد؟

دیوید جان چالمرز فیلسوف و دانشمند علوم شناختی در فلسفه ذهن و فلسفه زبان است. او استاد دانشگاه ملی در استرالیا و مدیر مرکز خودآگاهی در آنجا و همچنین دانشگاه نیویورک است .

در اینجا به چکیده ی آخرین نظرات او که در سخنرانی تد تاک مطرح کرد می پردازیم.

همین الان یک فیلم توی سر همگی شما در حال نمایش است. یک فیلم شگفت انگیز چند بخشی با نمایی سه-بعدی و صدایی فراگیر به این دلیل که الان می توانید ببینید و بشنوید. فیلم شما همراه با بو و مزه و حس لامسه است. و حسی از بدن شما: درد، گرسنگی و ارضاء شدنها. اون احساسات داره: خشم و خوشحالی. حافظه داره ، مثلا تصاویری که از دوران کودکی‌تان جلو چشمتان به حرکت در میان. و این روایت همیشگی و صامتی که در جریان فکرکردن آگاهانه تان قرار دارد. شما در قلب این نمایش قرار دارید و همه این ها را مستقیما تجربه می کنید. این فیلم، همان جریان فکر شماست، مسئله آزمودن ذهن ودنیا.
هوشیاری یکی از ویژگی های بنیادی وجود انسان است. همه ما از هوشیاری برخورداریم. همه ما نمایشی در درون خویش داریم. چیزی از این نزدیکتر نیست که قادر به شناختش باشیم.

بعضی مردم میگن هوشیاری ذهن را از طریق علم نمی شود بررسی کرد. علم، ذاتا، امری عینی است. و هوشیاری ذهن، ذاتا، امری درونی و ذهنی. بنابراین هیچوقت نمی شود علم بررسی هوشیاری ذهن را بوجود آورد. این نظر در بیشتر قرن بیستم، دیدگاه حاکم بود. اما، حدود ۲۰ سال پیش همه چیز شروع به تغییر کرد. دانشمندان عصب شناس مانند فرانسیس کریک و فیزیکدانانی مانند راجر پنروز گفتند وقت آن شده که علم سراغ مسئله هوشیاری برود. و از آن زمان به بعد، انفجار واقعی رخ داد، شکوفایی فعالیت های علمی انجام شده در مورد هوشیاری. در سال های اخیر، هسته مرکزی علم مطالعه هوشیاری جست و جوی ارتباطات بوده است، ارتباطات بین بخش های خاصی از مغز و وضعیت های مشخصی از هوشیاری. اما این علم ارتباطات است. علم توضیحات نیست.

چرا همه فرآیندهای فیزیکی در مغز باید با خودآگاهی همراه باشد؟ این نمایش درونی و ذهنی چرا باید وجود داشته باشد؟ در حال حاضر، هیچ سر نخی از آن نداریم. در مواجه با خلاف قاعده ای مثل این، ایده های اساسی لازم اند، و حتی معتقدم شاید احتیاج به یک یا دو ایده داشته باشیم که در شروع دیوانه وار به نظر می رسند.
دوستم دنیل دنت، که امروز اینجاست، ایده دیوانه وارش این است که اصلا مشکل سختی به اسم هوشیاری وجود ندارد. کل ایده فیلم فردی درونی نوعی توهم یا سردرگمی است.
ایده دیوانه وار دیگر این است که هوشیاری بنیادی است. فیزیکدانها گاهی جنبه هایی از جهان را بعنوان بلوکهای سازنده بنیادین در نظر می گیرند: فضا و زمان و جرم. آنها قوانین بنیادی را مبنا قرار می دهند، مثل قوانین جاذبه یا مکانیک کوانتوم.
اگر نتوانید هوشیاری را در قالب تشکیل دهنده های موجود موجود یعنی فضا، زمان، جرم، شارژ توضیح دهید، در نتیجه به حکم عقل لازم است که فهرست را گسترش دهید، طبیعی ترین کار مبنا قرار دادن خود هوشیاری بعنوان عنصری بنیادی است، جزء بنیادی سازنده طبیعت. این به معنای کنار گذاشتن علم در این مقوله نیست. بلکه راهگشای علمی کردن آن است.

ایده دیوانه وار دومی این است که هوشیاری شاید جهانی باشد. هر سیستمی ممکن است تا حدودی از هوشیاری برخوردار باشد. دیدگاهی که بعضا «همه ذهنی» نامیده میشود: Pan برای همه و psych برای ذهن، هر سیستمی هوشمند است، نه فقط انسانها، سگها، موشها، مگسها بلکه میکروبها.

یکی از موارد واقعا هیجان انگیز در سالهای اخیر این است که یک دانشمند عصب شناس بنام جیولیو تونینی، نظریه مشابه ای را اتخاذ کرده و آن را با استفاده از یک نظریه ریاضی شدیدا گسترش داده است. وی دارای یک معیار اندازه گیری از یکپارچگی اطلاعات است که آن را فی می نامد، از آن برای سنجش میزان اطلاعات یکپارچه شده درون یک سیستم استفاده می کند. و تصورش بر این است که فی هم راستا با هوشیاری است. الان من نمی دانم که این نظریه صحت دارد یا نه، اما احتمالا برجسته ترین نظریه حال حاضر در علم هوشیاری است، و از آن برای یکپارچه سازی دامنه وسیعی از داده های علمی استفاده شده است.

https://www.ted.com/talks/david_chalmers_how_do_you_explain_consciousness/transcript

4 دیدگاه برای «دیوید چالمرز و مسئله آگاهی ؛ آگاهی را چگونه می توان توضیح داد؟»

  • اکتبر 11, 2019 در t 11:10 ق.ظ
    Permalink

    با سلام خدمت تمامی اهل تفکر
    به عقیده برخی متفکران، شاخه هایی از علم قابل تقلیل به علوم پایه هستند.
    به عنوان مثال بیولوژی را می توان به فیزیک و شیمی تقلیل و تحویل داد.
    حتی عده ایی معتقدند که شیمی نیز قابلیت تقلیل به فیزیک را دارد.
    فیزیک در بسیاری جهات مرهون ریاضیات است
    ریاضیات بدون اصول موضوعه توان حرکت نداشت. اصولی که پذیرش بدون اثبات داشتند و دارند.
    در مجموعه ایی متشکل از اصول موضوعه، شاید سازگاری مهمترین اصل باشد

    این روند بررسی در سایر شاخه های علوم نیز قابلیت طی شدن دارد

    مفاهیم بنیادی چون زمان، مکان، عینی نبوده و انتزاعات پایه و بنیادی برای فهم فیزیکی جهان پیرامون می باشند
    سازگاری گزاره های علمی مبتنی بر این مفاهیم پایه، بازخوردی مویدانه تلقی می شود.

    لذا همین دیدگاه در خصوص هشیاری، که علم برای هر سیستم ، گزاره های تبیین کننده نحوه عمل سیستم را ارائه داده است که سازگاری، انسجام و یکپارچکی آنها محدودیت تعداد ندارد و در ضمن اثبات سازگاری و یکپارچگی گزاره ها توسط همان مجموعه شدنی نیست.

    در نهایت می توان گفت جولیو تونینی از دیگاه گودلی در تبیین هوشیاری بهره برده و با این دیگاه بواقع می توان گفت هر سیستم از سطحی از هشیاری برخوردار است واین موضوع از اصول بنیادین و مقومات طبیعت است.
    که به عوض اثبات آن توسط علم، در بررسی علمی از آن مدد باید گرفت.
    ارادتمند

    پاسخ دادن
  • دسامبر 17, 2019 در t 7:55 ب.ظ
    Permalink

    باسلام شعورکیهانی برتمام کائنات حتا برذرات زیراتمی وکوانتم حضورداردوبه ان هوشیاریکیهانی مگویند

    پاسخ دادن
    • جولای 13, 2020 در t 11:17 ق.ظ
      Permalink

      درود
      چطور شعور كيهاني رو اثبات مي كنين

      پاسخ دادن
  • دسامبر 20, 2020 در t 5:51 ب.ظ
    Permalink

    سلام
    پیشنهاد میکنم کتاب *چگونه یک ذهن بسازیم* نوشته ری کورزویل، را مطالعه بفرمایید.
    این کتاب توسط بنده ترجمه شده است. (امیر لطیفی)
    در این خصوص به گروه زیر در واتس اپ میتوانید مراجعه فرمایید

    https://chat.whatsapp.com/G6PLl8XIqL37TQ2lkpGG8u

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.