” من ” چیست؟ آیا خودآگاهی و منِ هر انسان یک چیز غیر فیزیکی است؟ ( حادثه فینیاس گیج )

“من” چیست؟ آیا ” خودآگاهی و منِ هر انسان یک چیز غیر فیزیکی است؟ ( حادثه فینیاس گیج )

یکی از استدلال هایی که برای رد ادعاهای فیزیکالیسم در مورد آدم ها آورده می شود ، منِ هر آدم است. فیزیکالیسم ها معتقد هستن هر صفت و حالتی که در ذهن و ضمیر انسانهاست از آگاهی گرفته تا احساسات و عواطف و… همگی وابسته به سازوکار مغز انسان است.در مقابل سایر باورهای مخالف معتقدند شاید برخی حالات و احساسات مرتبط با مغز و یک فرایند فیزیکی در مغز باشد، اما به کلی شخصیت یک شخص، برای مثال خودآگاهی X و اصطلاحا منِ X وابسته به چیزی غیر از مغز و ساز و کار فیزیکی است.

استدلالی که آنها دارند با مثالی از اعضای بدن همراه است.فرض کنید دست یا پای شخص X قطع شود، آیا او همچنان همان X قبل نیست. پس آیا این بدان معنا نیست که اگر هر عضو فیزیکی X از او جدا شود ، همچنان او X خواهد بود؟ هر عضوی از او جدا شود او همچنان می تواند مدعی شود “من” همان X هستم؟

پاسخ به این پرسش از جانب فیزیکالیسم ها این است که “من” ، مفهومی است مرتبط با مغز ما . ما شخصیتمان بر اساس نوع احساست و رفتار ما شکل میگیرد، و اگر آن را به کلی تغییر دهیم ، اگر چه بصورت لفظی می توانیم مدعی شویم که من همان شخص هستم، اما در واقعیت یک شخص با خصوصیات و ویژگی های جدید هستیم. به عبارت دیگر همانطور که مخالفان فیزیکالیسم ها معتقدند ، اعضای بدن نقشی در “من” و خودآگاهی ما ندارد، اما مغز ما از این مثال خارج است.

شخصیت، رفتار ،احساسات و عواطف و افکار ما وابسته به تمام اعضای ما نیستند، پس هر کدام را حذف کنیم همچنان همان شخص قبلی خواهیم بود، اما مغز ما مسئول این ویژگی ها و صفات ماست.

مشهورترین اتفاقی که مصداق این تغییر “من” انسان بوده، اتفاقی بود که در سپتامبر سال 1848 برای فینیاس گیج 25 سال و کارگر راه آهن رخ داد.

او سرکارگر یک گروه بود که مسئول تخریب صخره‌ها بودند تا راه را برای ایجاد خط آهن آماده کنند. کار گیج این بود که در حفره ای در صخره ایجاده، باروت بریزد، فتیله‌گذاری کند، روی آن شن بریزد و سپس با سنبه بکوبد تا فشرده شود. اما به محض کوبیدن( به این خاطر که شن نریخته بود) باروت منفجر می‌شود و سنبه آهنی وارد سرش میشود و یک یا هر دو لوب پیشانی مغزش را از بین می برد. او زنده می‌ماند و به زندگی خود ادامه داد، اما این آسیب دیدگی شخصیت او را به کلی تغییر داد ، به طوری که دوستانش می‌گفتند که او دیگر فینیاس گِیج نیست!

پس از این حادثه ( که شرح کامل آن از حوصله این متن خارج است) بسیاری از استدلال ها با این مثال همراه شد. با بررسی شخصی مثل فینیاس گیج متوجه معنای قراردادی و نا مشخص “من” نیز می شویم.چون ممکن است کسانی ادعا کنند باز علیرغم اینکه گیج به کلی تمام شخصیت و حالات قبلی اش تغییر کرد، همچنان او شخص قبلی است. البته این اصرار تا حدی غیر منطقی به نظر می رسد،چون اگر بگوییم تمام حالات مثل شخصیت رفتاری،اخلاق ، احساس و عواطف و… در یک شخص تغییر کند، باز هم او همان شخص قبلی است و ” منِ ” او همچنان باقیست، باید بپرسیم پس این مفهوم ” من ” به چه چیز اشاره دارد؟ اگر بگوییم هیچکدام از اینها به معنای ” من ” نیست، یعنی این مفهوم اساسا به هیچ چیز اشاره نمی کند و صرفا یک واژه و صفت موضوعه زبانی است. اما اگر بگوییم من به ویژگی های رفتاری ، اخلاقی ، احساسات ، عواطف ، و… اشاره دارد، پس کاملا وابسته به مغز ماست.

این نکته البته تنها در تایید فیزیکالیسم مطلق نیست، چون دیدگاه دیگری وجود دارد که بر فیزیکالیسم مطلق اشاره ندارد اما معتقد است تمام حالات ذهنی ،من جمله خودآگاهی وابسته به مغز است.

#arian_x

12 دیدگاه برای «” من ” چیست؟ آیا خودآگاهی و منِ هر انسان یک چیز غیر فیزیکی است؟ ( حادثه فینیاس گیج )»

  • ژوئن 2, 2019 در t 10:28 ب.ظ
    Permalink

    من درک انسان از خود ومحیط اطراف به گونه ای که احساس دخالت در انها را داشته باشد گفته می شود یعنی اندام ها جزوی از” من” نیستند بلکه کمک کننده های” من” هستند حال در پاسخ به این موضوع که “من “واقعی انسان تولید اندام های مغزی است یا خیر صراحتا باید گفت خیر زیرا” من “واقعی انسان موج می باشد و جاودانه است مغز اندامی است که این امواج را به دام اندخته است سوال می شود پس اگر اینگونه است چرا یکی” من” دانشمند است و یکی” من” کودن بله پاسخ راحت است اندام مغزی در بدو بدنیا امدن ساده هستند واز پیچیدگی خاصی برخوردار نیستند ولی با برخورد سیگنال های سایر” من” ها با من خود اندام مغزی در حال رشد می شود و دریافت از امواج عالم در هراندام مغزی زنده وسالم بنوبه تعلیماتش متفاوت خواعد بود “من” نابود نمی شود بلکه از اندامی به اندام دیگر میرود افرادی که خیلی شبیه به هم فکر میکنند امواج “من”خود را مشابه دریافت می کنند فضاپر از “من”می باشد باید اندامی سالم داشت و انها را دریافت نمود

    پاسخ دادن
    • ژوئن 11, 2019 در t 5:18 ق.ظ
      Permalink

      سپاس از نظرتون. البته این توضیح با داده های علمی و همچنین از نظر منطقی کاملا سازگار نیست. ممنون از توجهتون🌹

      پاسخ دادن
  • آوریل 14, 2020 در t 6:43 ب.ظ
    Permalink

    یعنی فیزیکالیسم ها درست میگن؟ایا مثال مخالفی هم وجود دارد؟

    پاسخ دادن
  • فوریه 22, 2021 در t 6:59 ب.ظ
    Permalink

    سلام مجدد به آقای رسولی
    نظر من در مورد رابطه روح و بدن متفاوت با دوگانه انگاری هست که می تواند به راحتی توسط فیزیکالیست و مادیگرایان مورد انتقاد قرار بگیرد
    شاید نظر من شبیه به یگانه انگاری اسپینوزا باشد بگذارید مثالی بزنم فرض کنید یک آسیاب داریم به صورت کلی می دانیم که با حرکت باد پره های آسیاب می چرخند و با حرکت پره ها باعث آرد شدن گندم یا غلات می شود حال یک طرف شخصی که در ساختمان آسیاب هست ادعا می کند که دلیل آرد شدن گندم ، پره ها و ساز و کار مکانیکی آن هست از یک طرف دیگر شخصی که بیرون ساختمان هست باد ها را دلیل آرد شدن گندم ها می داند جمله هیچ کدام به خودی خود اشتباه نیست اما هر دو نقش مکمل علتی که واسه آرد شدن گندم بیان می کنند را نادیده می گیرند
    اگر بادی نباشد پره ها نمی توانند گندم ها را آسیاب کنند و اگر پره ای نباشد باد ها نمی توانند گندم را آسیاب کنند اگر چه هر دو دارای ماهیتی متفاوت هستند اما از آن جهت که هر دو علت هستند یکسان دیده می شوند و ذهنی که رابطه مکمل این دو را نادیده بگیرد طبعا یکی را انکار می کند

    پاسخ دادن
    • مارس 22, 2021 در t 6:04 ق.ظ
      Permalink

      سلام. تمثیل اسیاب مثال معروفی است که در مقاله‌ی آگاهی چیست؟ خودآگاهی چیست؟ فکر میکنم بهش پرداخته بودم. البته دیدگاه‌های فلسفه ذهن محدود به دو موردی که فرمودید نیست. اما بگذریم، در این مثال آسیاب باد و پره هردو علت نیست بلکه باد علت چرخش پره ها و پره ها علت اسیاب هستند. یعنی ما یا باید از اصل صرفه‌جویی رو لحاظ نکنیم و یا همبستگی لحاظ نمی‌شه. یعنی یا دو علت همزمان نیست و یکی تقدم بر دیگری داره یا اینکه یکی اضافی هستش. اینجا همبستگی نقض شدهاین یک بحث متودولوژیک هستش. باد به تنهایی آسیاب شدن رو توضیح نمیده، پره ها اما توضیح میدن، اما چرخش پره ها علت میخوان، که باد اونو توضیح میده. حالا درمورد هرپدیده ای ما یا باید علتی رو مطرح کنیم که همبستگی با معلول داره، یا اگر علت رو توضیح دادیم علت اضافه نباید بیاریم(بنا بر اصل سادگی یا تیغ اوکام) متاسفانه مجال توضیح مفصل نیست. سپاس از بیان نظرتون.

      پاسخ دادن
  • فوریه 24, 2021 در t 2:52 ب.ظ
    Permalink

    آیا در حادثه فینیاس گیج با توجه به پیچیدگی ذهن و مساله ی خود آگاهی ۱۰۰ ٪ ویژگی های قبلی فینیاس دچار تغییر شده و هیچ خصلت روانی سابق در وی ثابت نمانده بود ؟؟
    من قبلا هم پیام داده بودم در مورد مثال آسیاب ولی هنوز ثبت نشده

    پاسخ دادن
    • آوریل 19, 2021 در t 9:32 ب.ظ
      Permalink

      بررسی روانی و فیزیولوژی مسئله هویت ، بررسی پایه های شخصیتی و عوامل شخصیتی و مصادیق آن که می تواند به دو گونه تجربی و فکری تقسیمشان کرد و … باید مورد لحاظ قرار بگیرد تا ثابت شود آیا تمام 100 % ویژگی های شخصیتی و هویتی فینیاس تغییر کرده یا نه ؟
      از آنجایی که حادثه فینیاس گیج ، یک مسئله تحقیقی هست پس جواب یا استدلال مناسبی برای نتیجه گیری در مورد مساله خودآگاهی نیست

      پاسخ دادن
  • دسامبر 7, 2022 در t 6:14 ق.ظ
    Permalink

    من چشم سومه . وسط پیشونی . یه غده کوچولو . بقیه اعضا اومدن تا اون غده زنده بمونه . کل مغز هم من نیست بخش بخشه یکی برا حافظه یکی برا بو رنگ و … من وسط پیشونیته

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.