بینیای برای کوکائین !
بینیای برای کوکائین !
زبانی برای قطع ارتباط به جای ارتباط
اخیرا برای بار دوم فیلم آنی هال از وودی آلن را میدیدم و چند ساعت پیش از آن جدلهای مختلف اهل بحث و مشاجراتِ مثلا سیاسی فکرم را مشغول کرده بود. چرا هر که بیشتر شعار گفتگو و رواداری میدهد، روش و منشِ جدل و پرخاش و اتهام و توهین و تخطئه پیش میگیرد؟!
وودی آلن در سکانسی از فیلم در برابر پیشنهاد مصرف کوکائین میگوید: ″من دلم نمیخواد مقداری پودر سفید وارد بینیم کنم چون بینی برای نفس کشیدنه″.
فورا به ذهنم رسید که بله، این اهالی قیل و قال و لجنپراکنی از زبان که برای ارتباط است، برای قطع ارتباط بهره میگیرند، چیزی بدتر از استفاده از بینی برای کوکائین زدن.
علت ناگفتگو و جدلها
علتهای بسیاری به نظرم رسید و مدام به مطالعاتی که قبلا در باب فرافکنی انسانها داشتم میاندیشیدم. اینکه یالوم میگفت اکثر آدمهایی که ما را رنج میدهند، رنجکشیدههایی هستند که نتوانستهاند از زخمهای خودشان عبور کنند(سخنی که چندان به نظرم دقیق نمیآید).
یا سخن قابل تأمل یوستین گردر در باب فرافکنی که میگوید فرافکنی نسبت دادن خصایلیست به سایرین، که میکوشیم در خود سرکوب سازیم. مثلا آدمی که خیلی خسیس است، همه مردم را پولدوست میخواند. اسم چنین خصلتی را هرچه بگذاریم، درواقع به پیرامون خود که بنگریم خواهیم دید که چقدر این خصلت رایج است. انسانهایی که به کند و کاو کمبودهای خود در دیگران مشغولند و به نوعی قیاس به نفس میکنند.
یعنی آنچه صفات خودشان است به دیگران نسبت داده و به آن میتازند یا مدام از نیاز مبرم فلان عمل سخن میگویند چون خودشان فاقد چنین توانی هستند. پرواضح است که منظورم همه یا اکثریت نیست. اما بسیاری از فریادهای گفتگو و تسامح و رواداری و امثالهم را از کسانی میشنویم که خودشان چندان اهل گفتگو و رواداری نیستند و برعکس با این شعار در پی پوشاندن رذیلتهای خود هستند. رذیلت دیگرستیزی و جزم و جمودشان.
گفتگو و رواداری و تکثرپذیری و «دیگری» نساختن از افراد که امروز باید امری بدیهی باشد که نیازی به توصیه و شعار من و شما نداشته باشد، در عمل اما به طرز عجیبی بدل به نیازی مبرم و حساس شده که دائما وادار میشوید که بر ضرورت آن تاکید کنید.
فضای عمومی
این امر در جایی که به آن فضای عمومی، میگوییم، یعنی فضای میان قدرت سیاسی و فضای خصوصی، که در آن نخبگان و کنشگران حضور مییابند به غایت حساستر است و نیاز به شناخت یک نکتهی اساسی دارد که متاسفانه جای فهم آن خالیست؛ در فضای عمومی و کنشگری اجتماعی، یعنی جایی که مسائل جمعی محل بحث قرار میگیرد جای هیچ نوع سخن گفتن از مسائل شخصی نیست. نه جای حملات شخصیست نه جای توهین و تهمت و افترا،حتی فراتر از آن، با کمی احتیاط میتوان گفت حتی جای افشاگری یا اتهامات روا هم نیست. این فضا محل گفتگو بر سر عقاید است. عقاید مختلف در موضوعات مختلف.
من و شما و هیچ احدی در این فضا کوچکترین اهمیتی نداریم. اما در واقع فضای عمومی ما به جای گفتگو، با شعار گفتگو، پر شده از ناگفتگو، جدل، اتهام، لودگی و حبابسازیهای قبیلهگرایانه و که هر دم با این روشها، حبابها کوچکتر هم میشوند و قطبیسازیها بهقدری پررنگ میشود که حتی قبیلههای مختلف به هنگامی که حتی حرف مشترک دارند، در آرایش جنگی مقابل هم صفآرایی کردهاند. این سم مهلکی برای جامعه است، بهویژه جامعهای اتمیزه(ر.ک به مطلب جامعه اتمیزه توسط نگارنده).
متاسفانه همانهایی که از زبان برای «قطع ارتباط» به جای «ارتباط» استفاده میکنند مثل همان بینی وودی آلن در انی هال که پس از ذرهای مصرف عطسهی سهمگینی کرد و تمام مواد موجود را بر باد داد، آنها نیز تمام خاصیت زبان را با گشودن دهانشان برباد میدهند.
آرین رسولی نویسنده و پژوهشگر فلسفه و کیهانشناسی
کانال تلگرام