کاندیدای نخستین عضو تبار انسان ( هومینین ها)

کاندیدای نخستین عضو تبار انسان ( هومینین ها)

محققان چهار گونه متعلق به سه جنس را برای کسب عنوان ابتدایی ترین عضو تبار انسان پیشنهاد کرده اند. یکی از مسائل و مشکلات عمده در تعیین آنکه این فسیل ها عملاً هومینین های ابتدایی اند یا خیر ، مقدار ناچیز شواهد فسیلی است که آز آنها در دست داریم.شواهد فسیلی موجود برای کل این چهار گونه را می توان به سادگی در یک چرخ دستی جا داد و باز هم جای خالی زیادی باقی خواهد ماند. علاوه بر این ، این چرخ دستی لزوماً حاوی شواهد مشابهی برای هر یک از چهار رقیب نخواهد بود.بخش های در دست کنونی ، شامل یک جمجمه ی در هم ریخته ، بخش هایی از چندین آرواره ی پایینی و دندان های متعلق به یک گونه ، به همراه چند استخوان کوچک دست و پا عمدتاً دندان متعلق به دومی ، همچنین چندین دندان و بخش هایی از استخوان های ران متعلق به گونه سوم و قطعات جمجمه ، آرواره پایینی و دندان ها و نیز استخوان های اندام های حرکتی متعلق به چهارمین گونه است.

Sahelanthropus

قدیمی ترین کاندید “sahelanthropus tchadensis” است که از میان فسیل های کشف شده به دست میشل برونت و تیمش از سال ۲۰۰۱ به بعد شناخته شد.قدمت آن، با استفاده از روش های نسبی تاریخ گذاری زیستی ، بین ۶ تا ۷ میلیون سال قبل ارزیابی شده است.sahelanthropus tchadensis” به چند علت یک تاکسون مهم به شمار می رود . نخست اینکه در سایتی به نام “توروس-منالا” واقع در چاد در غرب آفریقای مرکزی یافت شده است.این منطقه بخشی از ساحل بوده و در شمال آن امروزه بیابان صحرا قرار گرفته است.اما این منطقه در ۶ تا ۷ میلیون سال قبل بسیار متفاوت بود . شواهد جغرافیایی و دیرین شناختی نشان می دهد که این هومینین بالقوه در زیستگاه مرکبی مشتمل بر دریاچه ها، درختزارهای پوشیده از علف و رودخانه های احاطه شده با جنگل ها زندگی می کرده است.ما این موضوع را از آنجایی می دانیم که زمین شناسان می توانند با مشاهده سنگ ها آثار رسوباتی را شناسایی کنند که فقط در ساحل یک دریاچه رسوب گذاری می شوند؛ همچنین به این علت که مهره داران یافت شده در این سایت ، شامل ماهیان آب شیرین ، جانوران جنگل زی ، جانوران درختزارها و نیز جانوران چراکننده اند. دوم اینکه

این هومینین یافت شده، شامل یک جمجمه تقریبا کامل اما در هم ریخته، و نیز دو آرواره پایین است. پژوهشگران درگیر در تفسیر این یافته های چاد، از تکنیک های انسان شناسی مجازی برای مرتب کردن این جمجمه استفاده کرده اند. این عمل اجازه می دهد که بتوان آن را مشخصا با سایر هومینین های مؤخرتر و با شمپانزه ها مقایسه کرد.
مغز درون کاسه سر S tchadensis به اندازه مورد مشابه خود در شمپانزه است، اما بخش بالایی صورتش دارای بر آمادگی های ابرویی مشابه آن چیزی است که در هومینین هایی با کمتر از نصف عمر زمین شناختی آن مشاهده می شود. آرواره پایین ضخیم تر از آرواره سمپانزه های امروزی است و در مورد دندان های نیش، فقط نوک آنها بیرون می زند، نه مانند شمپانزه ها که طرفین دندان های نیش نیز در آنها بیرون است. آیا برآمدگی های ابرو، استخوان ستبر آرواره پایین و نیز دندان های نیشی که فقط در نوک ها بیرون زده اند، برای کسب اطمینان از اینکه S tchadensis یک هومینین ابتدایی و نه جد مشترک شمپانزه ها و انسان ها، یا عضوی از دودمان پانین و یا عضوی از یک کلاد منقرض شد دیگر است، مدرک و گواه کافی به شمار می رود؟ نه، به هیچ وجه دیرین انسان شناسان متقاعد نشده اند کهS . tchadensis یک هومینین باشد. یک ایده قریب به یقین نادرست این است که آن، فسیل یک گوریل باشد.

اگر S. tchadensis هومینین اولیه باشد، آنگاه موقعیت سایت مورد نظر، در غرب آفریقای مرکزی، به این معنا خواهد بود که نخستین اعضای تبار انسان، در قیاس با آنچه که دیرین انسان شناسان پیشتر می اندیشیدند، منطقه بسیار وسیع تری را از آفريقا اشغال کرده بوده اند.

Orrorin

دومین کاندیدا برای کسب عنوان قدیمی ترین گونه ابتدایی تبار انسان « Orrorin hugenensis» به شمار می رود؛ نامی که به فسیل های یافت شده در رسوبات «توگن هیلز» (Tugen Hills) در کنیای شمالی اطلاق و نیز قدمت آن، با بهره گیری از روش تاریخ گذاری پتاسیم آرگون، حدود ۶ «م.س» تعیین شده است. یک نمونه، یعنی یک تاج دندان آسیا، در سال ۱۹۷۶ و دوازده نمونه دیگر از سال ۲۰۰۰ به بعد کشف شد.
شواهد برای Orrorin tugenensis هنوز به طور ناامیدکنندهای ناقص است. کاشفان آن، یعنی دو دیرین انسان شناس مستقر در کالج دوفرانس پاریس به نام های «بریجیت سنوت» (Brigite Senut) و «مارتین پیکفورد» (Martin Pickford)، نتیجه گیری خود مبتنی بر اینکه O . tugenensis یک هومینین است را بر دو دسته از شواهد استوار کردند: یکی بر شواهد جمجمه ای و دیگری بر شواهد غير جمجمه ای .

شواهد جمجمه ای به آن چیزی ارتباط می یابد که سنوت و پیکفورد ادعا می کنند مینای ضخیم پوشاننده دندان های آسیا و
پیش آسیای متعلق به Hugenensis .0است. آنها مطرح می کنند که مینایی با چنین ضخامت در پانین ها یافت نمی شود و فقط در اعضای مؤخر ( و غیر مبهم) کلاد هومینین مشاهده میشود اما محققانی کهO . agenensis را یافته اند، بیشترین شواهد و مدارک خود را بر بخشی از استخوان ران، درست در زیر مفصل ران، استوار کرده اند. در نخستی های بالارونده، استخوان بیرونی یا قشری به ضخامت تمام دور گردن استخوان ران است، اما این ضخامت در جانوران دائما دوپا، بیشترین قطر را در نوک و پایین گردن استخوان مورد نظر دارد. سنوت و پیکفورد مدعی اند که استخوان قشری در بخش گردن استخوان ران hugenensis 0 نیز در نوک و پایین بخش گردن این استخوان ضخیم است. متأسفانه تلاش های آنان برای استفاده از CT برای تصویربرداری از گردن استخوان ران منجر به تهیه تصاویری شده است که مبهم و نامعلوم اند؛ به طوری که امکانی برای کسب اطمینان درباره ضخامت این استخوان در اطراف بخش گردن وجود ندارد.منتقدان این ایده، که چنین فسیل هایی متعلق به یک هومينين اولیه اند، به سه مورد اشاره می کنند. نخست، آنها می گویند که ریخت شناسی استخوان ران tugenensis ,0 با نخستی هایی که در میان درختان پرسه می زنند تفاوت زیادی ندارد. دوم اینکه در میان نخستی های عالی نشان داده نشده است که مبنای ضخیم دندان منحصر به کلاد هومینین است. سوم آنکه بنا به تأیید سنوت و پیکفورد، بخش اعظم ریخت شناسی دندان های hugenensis 0 “انسان ریخت مانند” است. تا زمانی که شواهد بیشتری درباره tugenensis .0 نداشته باشیم بهترین کار این است که آن را در حکم یک خویشاوند نزدیک نیای مشترک پانین ها و هومینین ها در نظر بگیریم، اما برای کسب اطمینان از اینکه آن یک هومینین است شواهد کافی وجود ندارد.

Ardipithecus

دو مجموعه فسیلی دیگر، که ممکن است از یک هومینین اولیه ابتدایی باشد، هر دو متعلق به جنس مشابهی، یعنی « Ardipithecus) هستند. مجموعه فسیلی قدیمی تر، که عمر آن ۵/۷ تا ۵/۲ م. س. ق تعیین شده است، به گونه Ardipithecus kadabba اختصاص دارد و مربوط به منطقه «میدل آواش» (Middle Awash) در اتیوپی است. این فسیل ها شامل یک آرواره پایینی، دندانها و برخی استخوانهای غیر جمجمه ای است. بسیاری از جوانب این شواهد فسیلی، از قبیل دندان های نیش بالایی تیز و بلند به شمپانزه ها شباهت دارد. بخش کوچکی از ریخت شناسی فسیل های موجود در این مجموعه شبیه هومینین های کهن است، ادعای در نظر گرفتن Ar, kadabba به عنوان یک هومینین، ادعای نیرومندی نیست.

دومین مجموعه از فسیل های Ardipithecus مربوط به مناطق میدل آواش و «گونا» در اتیوپی است. قدمت آنها از حدود ۴/۵ م.س.ق تاریخ گذاری می شود و ممکن است تا حدود ۴ م.س.ق نیز دوام پیدا کرده باشند. این مجموعه فسیلی شامل دندان ها، بخش هایی از چندین آرواره، برخی استخوان های کوچک دست و پا و نیز بخشی از سطح زیرین یک جمجمه است. این فسیل ها به جنس Ardipithecus نسبت داده می شود، اما در گونه مجزایی به نام Ardipithecus ramidus جا می گیرد، زیرا كاشفان آن بر این باورند که دندان های نیش آن در مقایسه با ar kadabba. کمتر “انسان ریخت مانند” هستند.
چندین ویژگی Ar ramidus را به هومینین ها مرتبط می کند که
قوی ترین مدرک در این میان، موقعیت مجرای نخاع است. این منفذ در Ar . ramidus جلوتر از شمپانزه هاست، اگرچه مانند انسان های مدرن تا آن اندازه در جلو قرار ندارد. هم اکنون درباره اندازه مغز Ar. ramidus اطلاعاتی در دست نداریم و حتی شواهدمان برای دانستن چگونگی طرز ایستادن و تحرک آنها ناچیز است. بر حسب اندازه، هر دو Ar kadabba و Ar. ramids شبیه به یک شمپانزه مدرن بالغ و کوچک با وزنی در حدود ۷۰ تا ۸۰ پوند (حدود ۸۵۰
۳۱ تا ۳۰۰ ۳۹ کیلوگرم) بوده اند. با وجود تغييرات در دندان ها و قاعده جمجمه در Ar. ramidus که آن را با هومینین های کهن مرتبط می کند، در مجموع ظاهر Ar . ramidas بیشتر شبیه به شمپانزه بوده است تا شبیه انسان امروزی. از چهار هومینین بالقوه، دو تا از آنها، S tchadensis و Ar. ramidus موارد خوب اما متفاوتی برای قرار گرفتن در کلاد تبار انسان اند.

Ref
Human evolution ,b. Wood . Book

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.