زیگمونت باومن مدرنیته مایع
زیستجهان موقت و مدرنیته مایع و باومن
زیگمونت باومن در مصاحبهای میگوید فرض کنید در هواپیمای مسافربری نشستهاید و هواپیما بر فراز آسمان در حرکت است. صدای خلبان از بلندگوها پخش میشود و توصیههای معمول را گوشزد میکند. یکی مشغول مطالعه، یکی مشغول بازی و هرکسی در شرایط کاملاً عادی به سر میبرد. ناگهان متوجه میشوید که کابین خلبان خالی است و تمام صداهایی که از بلندگو پخش میشد از پیش ضبط شده و هدایت هواپیما در حالت خلبان خودکار(autopilot) قرار دارد و شما را به سمت فرودگاه میبرد. اما باز خبری میرسد و مطمئن میشوید باند فرودگاه در حال احداث است!
تصویر ترسناکی است اما بهطور خلاصه ترسهای معاصر ما چنین هستند. ترس از اینکه هیچچیز تحت کنترل نباشد و درواقع از آنچه در انتظار ماست ناآگاه هستیم. نخست اینکه لحظهی بعد چه اتفاقی خواهد افتاد و دوم اینکه اگر هم بدانیم کار چندانی از دستمان بر نمیآید.
ممکن است گرفتار یک سونامی شویم، شغل خود را از دست بدهیم، سقوط بورس، حملهی تروریستی، از دست دادن حقوق بازنشستگی یا تمام پسانداز و هر اتفاق غیرمنتظرهای که فکرش را هم نمیکنیم. همچنین ممکن است حکومتها هر اقدامی برای نجات ما انجام دهند نتیجهی معکوس داشته باشد.
همانطور که باومن اشاره میکند در دنیای معاصر ما دچار یک اضطراب دائمی از آینده هستیم و “دائماً” در وضعیت “موقتی” هستیم. با کمی تامل متوجه خواهیم شد که همه چیز سریع و سریعتر میشود. حتی رفتار بشر موقتیتر و سریعتر میشود(پیشتر در مقالهای در به این نکته اشاره کردهام.ر.ک به رادیوزمانه).
به شبکههای اجتماعی بنگرید، همهی آنها دارای ساختار خلاصهشدگی و سریع، به شکلی که افراد بتوانند سریع عبور کنند و در حالت دویدن به سراغ “بعدی” بروند. حتی زندگی و روابط خصوصی انسانها بهشدت موقتی و ناپایدار شده است و افزایش آمار طلاق و مدت زمان زندگی مشترک نیز کاهش پیدا میکند. سازوکارهای اقتصادی نیز بر اساس قواعد “موقتی” استوار شدهاند؛ وام،اجاره،قراردادها و مانند آن (که برخی منتقدان حاصل نظم سرمایهداری میدانند). این شتابزدگی دنیای کنونی که هر روز شتاب آن بیشتر هممیشود بحرانهای جبرانناپذیر و فجیعی بههمراه دارد(که آسیبشناسی از مراد این جستار خارج است) برای نمونه مهمترین یار و یاور آدمی، یعنی اندیشهورزی را نابود میسازد.
باومن از تعابیری نظیر “مدرنیته مایع” و “تا اطلاع ثانوی” برای برای سازوکار مدرنیته استفاده میکند. او معتقد است که اشکال زندگی مدرن ممکن است از بسیاری جنبهها متفاوت باشد، اما چیزی که همهی آنها را متحد میکند و در آن اشتراک دارند؛ شکنندگی، ناپایداری، آسیب پذیری و تمایل به تغییر مداوم است و جان کلام اینکه “مدرن بودن” به معنای مدرن کردن است. یعنی یک اجبار و وسواس در نوسازی همهچیز . «بودن» جایگاهی ندارد بلکه همواره «شدن»، و اجتناب از کامل شدن است که قدر و ارزش مییابد.
هر چیز سازهای، به محض اینکه سازهی پیشین قدیمی اعلام شد و تاریخ استفاده از آن منقضی شد جایگزین قبلی میشود و همه چیز “تا اطلاع ثانوی” برقرار است.
همیشه-در هر مرحله و در همهی زمانها- «پسا چیزی» بودن از ویژگیهای جدا نشدنی مدرنیته است. با گذر زمان، «مدرنیته» به شیوه پروتئوس افسانهای(خدای دریای مدام در حال تغییر) شکل خود را تغییر میدهد. باومن نسبت به تعبیر پستمدرنیته انتقاد میکند و معتقد است پیش از او برخی این سازوکار را به اشتباه “پست مدرنیته” نامیدهاند.
او از تعبیر «مدرنیته مایع» (یا مدرنیته سیال) برای تبیین این روند استفاده میکند که میگوید:
“یگانه تغییر، ماندگاری است و عدم قطعیت یگانه قطعیت.”
صد سال پیش، “مدرن بودن” به معنای جستجو برای “وضعیت نهایی کمال یافته” بود اما اکنون به معنای بینهایت پیشرفت است، بدون هیچ وضعیت نهایی و مطلوب در چشم انداز.
چه بسا بسیاری از خصائل نیک از جمله همین گشودگی در سپهر اعتقادات نیز ناشی از همین دم به دم نو شدن در زیستجهان مدرن باشد و کهنهپرستی، دگماتیسم و تحجر، گناهان نابخشودنی دوران مدرن محسوب میشوند.
مدرنیته مثل جریان سیال و آبگونه زیستجهانی روان و ناپایدار را رقم زده است که ما در دل آن شناوریم. از سویی دیگر در این جریان روان بهسان کشتی بدون ناخدا به پیش میرویم اما هیچ کنترل و تسلطی بر آینده نداریم، درست مانند مسافران آن هواپیمایی که نه تنها خلبانی نداشت بلکه باند فرود نیز در حال احداث بود و سرنوشت ترسناک و دلهرهآوری را در دل مسافران میکاشت.
آرین رسولی
پ.ن: باومن عدم کنترل دنیای معاصر را به قدرتهای سیاسی نسبت میدهد اما میتوان این تمثیل را با تفسیری دیگر نیز بیان کرد که باب بحث دیگری را میگشاید و در اینجا به تبیین آن نمیپردازم.
اینستاگرام: arianrasouliii@
عالی بود… صفحه .و تلگرام بسیار خوبی دارید… خیلی آموختم از شما… سپاسگزارم
برقرار باشید
سپاس از توجهتون