دیالوگ رمز بقا
گفتگو شعار نیست ! رمز بقا در گفتگو است
چرا گونهی ما یعنی انسان خردمند-(هوموساپینس) نسبت به نئاندرتالها شانس بقای بیشتری پیدا کرد و مانند این پسرعموهای خود منقرض نشدیم؟ نئاندرتالها از توان فیزیکی بالاتری از انسان قرار داشتند و نسبت به ما انسانها هیچ کمبود خاصی برای تداوم بقاء خود نداشتند به جز یک مورد بسیار مهم؛ یعنی توانایی سخن گفتن.
انسان با فرگشت زبان توانست با سایر افراد گروه خود ارتباط بهتری برقرار کند و این منجر به شکلگیری گروهها و دستهجات بزرگتری نسبت به نئاندرتالها میشد. به نوعی اجتماع انسانها توسط ارتباطات بهتر به اتحاد مستحکمی رسید ـ همین اتحاد کار را برای مواجهه با بحرانها آسانتر میکرد و گونهی ما در بحرانیترین شرایط تاریخی با استفاده از اتحاد خود که بر توانایی گفتگو استوار بود توانست مشکلات را پشت سر بگذارد. بنابراین از این نکتهی علمی یک درس بزرگ میتوان آموخت و آن ضرورت به کارگیری زبان و گفتگو برای همکاری و است.
به همین سبب اهمیت این نکته برای نخستین اندیشمندان تاریخ بشر پوشیده نبود و از فلاسفه دوران باستان تا به امروز نیز بر آن تأکید شده است. زنون، هراکلیتوس و سقراط و افلاطون آموزههای خود را به روشی با عنوان «دیالکتیک» و فهرست بلند بالایی از اندیشمندان شرق و غرب که آثار خود را به سبک گفتگو و دیالوگمحور عرضه کردند. دیالکتیک به معنای بحث و جدل میان دو شخص با نظر و موضع مخالف است که از دل آن حقیقت آشکار میشود. بعدها این روش دیالکتیکی نزد هگل بسط بیشتری یافت و در فلسفهی او این روش به کل تاریخ تعمیم داده شد.یعنی دیگر فقط گفتگو و بحث بین مواضع مخالف اندیشمندان نبود.
دیالکتیک ریشه در دیالوگ دارد و دیالوگ که امروز ما به معنای گفتگو بهکار میبریم از دو بخش دیا (dia) و لوگوس (Logos) تشکیل شده که دیا به معنای تقسیم بر دو شد و لوگوس به معنای خِرَد و عقل است.
تجربهی تاریخی بشر نیز نشان داده که عقلانیت میان ما آدمیان تقسیم شده است و برای تقرب به آن چارهای جز دیالوگ نیست و به نوعی جملهی مشهوری که میگوید: ”همه چیز را همگان دانند” برای ما مسجل شده است.
در کتاب « توهم آگاهی : چرا هیچگاه در اندیشیدن تنها نیستیم » استیو اسلومن و فیلیپ فرنباخ بر این نکته تأکید کرده و اهمیت آن را از ابعاد مختلف بررسی میکنند. آنها در این کتاب (به فارسی ترجمه شده) مینویسند: برآورد ما از میزان آگاهی خود بسیار خوشبینانه است و این حاکی از آن است که ما نادانتر از آن هستیم که خودمان فکر میکنیم. این ادعا را با اشاره به پژوهشهایی مطرح میکنند که نشان میدهد انسان در تخمین میزان آگاهی و شناخت خود در توهم است. آنها همچنین میگویند اگر جوامع تا بدین جا پیشرفت کردهاند بخاطر تعاون و همکاری مردم است. آنها به نکتهی مهم دیگری اشاره میکنند و آن تضاد عجیب جهل و نبوغ انسانها است. انسان در عین حال که سرشار از نبوغ بوده و دستاوردهای سترگ و شگفتانگیزی داشته و دارد، حماقت و جهل حیرتآوری نیز از خود بروز داده و میدهد. برای رهایی از این جهل بیانتها و دائمی، تنها راهی که در تمام عرصهها پیش روی بشر قرار دارد همکاری و گفتگو است. البته این امر خطیر همچنان همچون کالایی تزئینی روی تاقچه، ورد زبان جملگی انسانها،از اندیشمندان و روشنفکران و سیاستمداران گرفته تا قشرهای دیگر عموم مردم در عرصه اجتماعی و شخصی است.
بارها و بارها از افراد مختلف بهویژه در عرصهی فرهنگ و سیاست شنیدهایم که بر لزوم و ضرورت گفتگو تأکید میورزند اما این تأکیدها در سطح یک شعار باقی مانده و در عرصهی عمل همگان در همهی جناحها و مشیهای متنوع آن را پس میزنند. در حقیقت در جوامعی نظیر ما که دائماً مسائل به چالش و چالشها به بحران بدل میگردند گفتگو تنها شانس بقا است و بدیهی است که اگر رمز بقا به شعار بدل شود و در عمل مشت جای زبان را بگیرد سرنوشت ما چیزی متفاوت از پسرعموهای نئاندرتال خود نیست.
آرین رسولی
فقط يك چيز ميتوان گفت
اميدوارم كه هر چه ميشود زودتر بشود
يا گفتگو يا انقراض
دستكم انقراضمان شايد دستاوردي براي آيندگان داشته باشد.🤍🌻