آرمانگرایی ؛ آیا باید به دنبال اتوپیا ( آرمانشهر ) بود؟
آرمانگرایی ؛ آیا باید به دنبال اتوپیا ( آرمانشهر ) بود؟
اتوپیا یا آرمانشهر به زبان ساده یعنی شهری که همه چیز در آنجا ایدهآل است. برای مثال یک اندیشمند وقتی از عقاید و ایدههای سیاسی، فلسفی یا اجتماعی خود سخن میگوید در صدد رسیدن به یک دنیا،کشور یا شهری است که در آنجا همه امور بر وفق مراد و ایدهآل هستند.به تعبیر دیگر کمالِ یک جامعه یا دنیای مطلوب در عقیدهٔ یک فرد، اتوپیای اوست. بنابراین اگر فردی تلاش کند به اتوپیا یا آرمانشهر خود برسد، نوعی آرمانگرایی در دیدگاه وی وجود دارد، چراکه تلاش دارد یک آرمانِ بینقص و ایدهآل را محقق سازد.
دو تعریف در مورد آرمانگرایی وجود دارد؛ یکی تعریف ستایشگر و دیگری تعریفی نکوهشگر.
در تعریف نخست که جنبه انتقادی دارد اصطلاح آرمانگرایی برای نقد یک دیدگاه بهکار میرود و صاحب آن دیدگاه به آرمانگرا بودن متهم میشود. برای مثال وقتی گفته میشود عقاید شما بیش از حد آرمانی یا اتوپیایی هستند و هیچگاه در واقعیت تحقق پیدا نمیکنند. یا به تعبیر دیگر وقتی گفته میشود نظرات شما واقعبینانه نیست و بیش از حد آرمانی و رویایی است.
این نوع تعریف یا واکنش انتقادی نسبت به عقاید آرمانگرایانه یا اتوپیایی معمولاً در مباحث فلسفی، سیاسی و اجتماعی دیده میشود، اما در زندگی روزمره نیز گاهی شاهد آن هستیم و برخی از ما شاید بارها با آن روبرو شده باشیم.
اما تعریف دوم در مورد دیدگاههای آرمانگرایانه و اتوپیایی، مواجههای است ستایشگر و همراه با تأیید. مثلاً اینکه گفته شود یک شخص آرمان والا و ستودنی دارد و برای رسیدن به این آرمانها تمام کوشش خود را به کار میبندد.
حال با توجه به این دو نگاه نسبت به دیدگاههای آرمانگرایانه، آیا تمایل به نگرشی که در تلاش برای رسیدن به اتوپیا باشد، جهدی است بی توفیق؟ آیا در عرصههٔ عقاید سیاسی، فلسفی و اجتماعی باید روی زمین گام برداریم و واقعبین باشیم، یا به افقهای دور دست و آرمانی بنگریم و برای تحقق اتوپیای خود تلاش کنیم؟
دیلن اوانز روانکاو لکانی و نویسنده، چندسال قبل کتابی منتشر کرد تحت عنوان “Utopia Experiment” یا آزمایش اتوپیا. اوانز یک منتقد سرسخت دنیای مدرن و صنعتی بود و اعتقاد داشت تمدن مدرن دچار فروپاشی خواهد شد. به همین سبب تصمیم گرفت به کلی زندگی خود را از دنیای مدرن و صنعتی جدا کند و وارد یک زندگی طبیعی شود. او در کتاب خود این تجربه را شرح داده و مینویسد:
ده سال پیش من کار خود را ترک کردم. ما سعی کردیم طوری زندگی کنیم که گویی از فروپاشی تمدن مدرن جان سالم به در بردهایم. ما مهارتهایی را که تا حد زیادی در دنیای اقتصاد صنعتی فراموش شده بود ، دوباره یاد گرفتیم – تولید و صید غذای خودمان ، ساختن محل اقامت خودمان و ساختن چیزهای دیگر برای زنده ماندن. بازگشت به روشی سادهتر از زندگی، عاری از مشکلات بسیار زیاد مدرنیته. این یک نوع اتوپیا بود.
اوانز در ادامه مینویسد: نیازی به گفتن نیست که این سبک زندگی اصلاً کارآمد نبود و اوضاع بهقدری بد شد که من یک ماه در بیمارستان روانیها بستری شدم!
اوانز به این نتیجه رسید که افکار و آرمانگرایی او به هیچوجه منطقی و عقلانی نیست و در باب عقاید خود تجدیدنظر کرد.
حال با عنایت به این نمونه از یک دیدگاه آرمانی که با شکست عملی مواجه شده، میتوان به این نتیجه رسید که هرگونه آرمانخواهی و اعتقاد و تلاش برای رسیدن به یک اتوپیا خطاست؟ قطعاً خیر. بسیاری از عقاید فلسفی و سیاسی و غیره یک هدف اتوپیایی دارن، ولو برخی از آنها در لفظ این را کتمان کنند.
از طرفی یک دیدگاه واقعبینانه به نوعی به حفظ شرایط موجود کمک میکند. اغلب نابسامانیها در هر سطح یا موضوعی که باشند به سبب واقعبینی افراد ثبات و استمرار مییابند.
آنتونیو گرامشی در این باب مینویسد:
”واقعنگری «شدید» سیاسی (و بنابراین واقعنگری سطحی و مکانیکی سیاسی)، غالبا منجر به این ادعا میشود که مرد سیاست فقط باید در درون چارچوب «واقعیت مؤثر» کار کند، نباید به «آنچه باید باشد» دلبستگی نشان دهد، بلکه فقط باید به «آنچه هست» دل بندد. این ادعا در حکم آن است که مرد سیاست نباید هیچ چشم اندازی فراتر از نوک دماغ خویش داشته باشد. ”
این ادعای گرامشی به نظر قابل دفاع است. اگر ما دلشمغول یک آرمان و اتوپیا نباشیم، بیتردید به استمرار هرآنچه نامطلوب مینماید مدد میرسانیم. اغلب تحولات مفید و موثر و یا حتی مضر در عالم، از یک ایدهٔ آرمانی نشأت گرفتهاند و در بدو امر واقعبینانه نبودند. هرچند در وهله اول اینکه چه اتوپیایی مدنظر باشد اهمیت دارد نه لزوماً آرمانی بودن یا نبودن. بسیاری از عقاید اتوپیایی فجایع بزرگ بشر را رقم زدند و یا در سطوح مختلف با ناکامی همراه بودند، اما این دلیلی بر کنار نهادن و پس زدنِ کلیتِ آرمان خواهی نیست.
آرین رسولی
درود جناب آقاي رسولي عزيز
ميشه نتيجه گرفت كه اتوپيا در يك شخص چيزي قابل گسترش به گروه ،شهر يا كشور يا مثلا ملل متحد است ، و همينطور اتوپياي ملل متحد يا هر كشور چيزي تقليل پذير به شهر ، خانواده يا شخص و حتي يك كودك است؟