سخت‌گیری در علم ؛ یک نیاز مبرم

چرا دانشمندان پس از شیوع کرونا، دیگر به اطلاعات جدیدی دست نمی‌یابند؟!

تقریباً از اواخر قرن بیست و اوایل قرن بیست یکم، با رواج نگرش‌های ( پست مدرن ) نسبی‌گرا و برساخت گرا به علم، سخت‌گیری‌های سابق برای نظریات علمی کم کم رنگ باختند. کم کم فرضیات ضعیف جای خود را در میان نظریات علمی پیدا کردند و هر حدس و گمانی در رابطه با کمترین شواهد، بعنوان یک پژوهش مهم علمی منتشر و جدی گرفته شد. دیگر مثل گذشته نگرش های سفت و سخت به روش علمی وجود ندارد که نظریه‌ای مثل نسبیت اینشتین (با آن همه قدرت تبیینی) را هم مورد سخت ترین حملات قرار دهند و تا از آزمون‌های متقن و معتبر سربلند بیرون نیامده ، مورد پذیرش قرار ندهند.گویی دیگر لازم نیست کسانی مثل ادینگتون در میان درگیری‌های جنگ جهانی با هزاران دردسر به سراغ مشاهدات مستقیم و معتبر بروند. البته این موضوع محدود به فیزیک یا رشتهٔ خاصی نمی‌شود و تمام علوم تجربی با آن درگیر هستند. با گذر زمان هرچه نگاه نسبی گرا به علم جاگیرتر شده، فرضیات ضعیف‌تر و گاه حدس و گمان‌ها نیز از سوی محافل و مجامع علمی پیگیری و در قالب مقالات علمی منتشر می‌شوند.

این مسأله بیش از هرچیزی یک آسیب مهم در پی داشته و خواهد داشت. امروز با مواجهه با یک پدیدهٔ بسیار جدی و حساس مثل همه گیری بیماری ، این مشکل ملموس‌تر شده و نشان می‌دهد اخطارها و ایراداتی که پیش از این در مورد مجامع علمی و پژوهش‌ها مطرح شده بود، درست بوده‌اند.

پس از شیوع کرونا، در ابتدا چندین ادعای مختلف در مورد کشف دارو و درمان این بیماری منتشر شد، اما تمام این اخبار از همان دست پژوهش‌های ضعیفی بودند که همانند سابق، ادعایی بزرگ‌تر از یک امر واقعی داشتند. از آنجایی که پیش از این هم روال بسیاری از اخبار و پژوهش‌های علمی طبق همین ادعاهای نه چندان معتبر پیش می‌رفت، تصور می‌شد حالا هم می‌شود به سرعت پژوهش هایی را ترتیب داد و با شواهد ناچیز، ادعاهایی بزرگ داشت. اما به سرعت مشخص شد که در این مورد چنین ادعاهایی نمی‌توان مطرح کرد، چرا که نتایج دستاوردهای آن به سرعت در میان عموم مردم در سراسر دنیا قابل سنجش است. بنابراین رفته رفته از حجم انتشارِ چنین پژوهش‌های ضعیفی کاسته شد. اما این کاهش ناچیز، فقط در علوم پزشکی رخ داده و همچنان تا حد بسیار زیادی در رشته های دیگر، که نتایج پژوهش ها تا بدین حد ملموس نیست، روال سابق برقرار است.

البته از استدلال خود محقق کنندهٔ نسبی گرایان نباید به سادگی گذشت آنها سالها ادعا و تلاش کرده‌اند که نشان دهند علم و تجربه نیز چندان تفاوتی با سایر روش‌ها ندارد، تاجایی که هر فرضی را در کنار معتبرترین نظریات ما در مورد جهان قرار دهند. با تقویت این نگرش و تلاش‌های آنها کم کم فرضیه های ضعیف و ضعیف‌تر به علم نفوذ کرده و پای روش‌های ضعیف به علم نیز باز شد. حالا امروز نسبی گرایان با اشاره به ضعف همین فرضیات (که خودشان بستر نفوذ آنها به علم را فراهم کردند) ادعا می‌کنند که روش علمی نیز چندان از اعتبار خاص و بالاتری نسبت به سایر روش‌ها برخوردار نیست.

تمام این مسائل به معنای دفاع از رویکرد قطعی و ساینتیسم به علم نیست، اما خطر این نوع نگرش ها را به ما نشان می‌دهد. اینکه هرچقدر سخت‌گیری های روش علمی کاهش پیدا کرده، متعاقباً دانشمندان و پژوهشگران با ارائهٔ پژوهش‌های ضعیف‌تر سعی می‌کنند خود را در جایگاه نظریه پرداز علمی قرار دهند و نظر مجامع علمی را جلب کنند و این قضیه قطعاً به تضعیفِ کارآمدیِ دستاوردهای علمی ختم می‌شود.

از طرف دیگر نیز شاید پس از این، با اخبار و پژوهش‌های علمی نیز محتاط‌تر برخورد کنیم. یعنی علاوه بر اینکه ادعاهای شبه علمی را باید مردود بدانیم، تمام ادعاهای علمی را نیز در یک سطح قرار ندهیم. بسیاری از ادعاهای علمی امروز که در قالب مقالات معتبر هم منتشر می‌شوند، در قرن گذشته به ‌هیچ‌وجه مجال بروز نداشتند، تا وقتی که از شواهد بسیار قانع کننده‌تر و محکم‌تری برخوردار می‌شدند. برای عموم مردم نیز این موضوع کار را دشوارتر کرده است، آنهایی که حتی برای تفکیک علم و شبه علم نیز دانش کافی ندارند، چگونه اعتبار ادعاهای مختلف علمی را تشخیص دهند و آنها را از حیث اعتبار یکسان نبینند؟ کاملاً بدیهیست که چنین شرایطی فضا را برای عرض اندام خرافه ها و شبه علم بازتر کرده و بی اعتمادی به علم را گسترش می‌دهد. فضایی مناسب برای مروجان چرندیات…

آرین رسولی

کانال تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *