رئالیسم زبان ؛ فراتر از کلمات

رئالیسم زبان ؛ فراتر از کلمات

ما هر روز برای برقراری ارتباط با دیگران و درک جهان از زبان استفاده می کنیم. پس چرا اکنون ما به آن اینقدر بی اعتماد هستیم؟من واقع گرا هستم، من فکر می‌کنم جهانی فراتر از کلمات وجود دارد و هدف و مقصود زبان (حداقل در برخی از قسمت‌‌ها) توصیف آن جهان است. البته همه بخش های زبان نیازمند این هدف نیستند. به عنوان مثال ، شاید هدف شعر تشویق روش های تفکر نسبت به چیزی باشد که ارتباط آن با واقعیت دور است ، به گونه‌ای که اتهام شعر به دلیل عدم ارائه توضیحی دقیق از واقعیت ، صرفاً نادیده گرفتن این نکته است.

با این حال ، من فکر می‌کنم که زبان به عنوان وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات و ادعا در مورد جهان، تکامل یافته است و بسیاری از آنچه ما امروز با زبان انجام می‌دهیم هنوز “توصیف واقعیت” را به عنوان ماهیت کارکرد خود دارد. به نظر من ، این ادعا کاملاً منطقی به نظر می رسد و به نظر می رسد مقداری هم جذابیت شهودی دارد ، بنابراین چطور ممکن است شخصی طور دیگر فکر کند؟ چرا ممکن است کسی فکر کند که زبان اصلاً واقعیت را توصیف نمی‌کند؟

خوب ، یک چیزی که ممکن است ما را به سمت یک نگاه کمتر واقع گرایانه ( رئالیستی ) سوق دهد ، تشخیص این است که زبان یک سازه انسانی است: ارتباط بین هر نشانه زبانی و برخی از جنبه‌های جهان امری احتمالی است و به دلیل انواع موجودات و انواع کارهایی که با آن نشانه داریم بوجود می آید. غیرقابل قبول است که کلمه “گربه” در انگلیسی فقط به گربه ها (اگر اصلاً چنین باشد ) اشاره دارد زیرا ما در استفاده از این کلمه به این روش تمرین داریم.

علاوه بر این ، توجه داشته باشید که در زبان می‌توانیم بسیاری از دیدگاه های مختلف را اتخاذ کنیم: لیوان آب را می‌توان به زبان شیمی تعریف کرد (H 2 O) ، از طریق امکانات آن برای عمل (چیزی که قابل نوشیدن است، نوشیدنی) ، از نظر جذابیت زیبایی شناختی یا عاطفی آن ، و غیرهسرانجام ، این مسئله نیز غیرقابل قبول است که ما نمی‌توانیم از خود خارج شویم و زبان را با برخی از واقعیت های پیش از مفهوم مقایسه کنیم – (یعنی از چشم انداز بیرونی به زبان بشر نگاه کنیم) چشم اندازی که می‌تواند به ما نشان دهد که چگونه ارتباط زبان و واقعیت برای همیشه دور از دسترس ماست. 

بنابراین ، به یک معنای اساسی “به ما بستگی دارد” سخنان ما به چه معناست و از کدام جنبه‌های یک صحنه صحبت خواهیم کرد ، و اگر هیچگاه نتوانیم در خارج از خود بایستیم تا ارزیابی کنیم که چگونه زبان و واقعیت به هم پیوسته است ، ممکن است وسوسه شویم که دلیلی وجود ندارد که باور کنیم زبان و واقعیت به هم وصل هستند. ما از کلماتی که اختراع می‌کنیم برای گفتگو درباره چیزهایی استفاده می‌کنیم که به نظر ما می‌رسد. و این به نظر رسیدن تقریباً نزدیک به یک دیدگاه ضد واقع گرایانه ( آنتی رئالیسم ) است ، که به موجب آن زبان در جایگاه توصیف واقعیت نیست.

با این حال فکر می‌کنم این پیشنهاد درمورد حقایق و زبان خیلی سریع به سمت ضد واقع گرایی پیش می‌رود. اگرچه درست است که ما نمی‌توانیم رابطه زبان با واقعیت را با نوعی دیدگاه باستانی مشاهده کنیم ، دلایل دیگری برای تفکر دربارهٔ زبان و واقعیت وجود دارد ، دلایلی برای پیش بینی ، انسجام و تبیین. دنیای فیزیکی به طرق خاصی بر ما تأثیر می‌گذارد: مهم نیست که چطور آن را توصیف کنیم ، اگر در مسیر یک اتومبیل پر سرعت قدم بگذارم به من ضربه می زند و صدمه می‌بینم.

اگر می‌خواهیم جهان خود را با موفقیت هدایت کنیم ، پس ما به زبانی برخورد خواهیم کرد که مواردی را که بر ما تحمیل می شود ضبط کند و بیانگر روابط علی و معلولی بین ما و جهان فراتر از خودمان باشد.علاوه بر این ، زبان‌هایی که به واقعیت نزدیکتر می شوند قدرت پیش بینی کننده و توضیحی (تبیینی) بیشتری دارند. به عنوان مثال ، ما می توانستیم زبانی را انتخاب كنیم كه تب را از منظر تحقیر، عدم تعادل بیمار بداند. یا به دلیل وجود رحم فاسد.(منظور نویسنده اصطلاحاتی است که ناشی از فرض‌های خطاست.

همانطور که در دوران باستان چنین بود. مثلا کلمه دیوانه، که مشکل اعصاب و روان را ناشی از دیوزدگی می‌دانست، اما امروز می‌دانیم که این مشکل ناشی از دیوزدگی نیست)اما معالجاتی که این زبانها پیشنهاد می کنند بسیار کمتر از زبانی که تب آنها را نتیجه عفونت باکتریایی توصیف می کند ، بیمار را معالجه می کند . اگر فکر کنیم زبان به عنوان تلاش برای توصیف یک واقعیت عینی ، دنیایی فراتر از کلمات است، توضیح این اختلافات آسان است. اما فکر می‌کنم اگر ضد واقع گرا باشیم توضیح این اختلاف غیرممکن است.

البته طب مدرن حرف آخر برای توصیف جهان نیست. ما همچنان که نظریه‌های بهتری برای یافتن واقعیت کشف می‌کنیم ، به پالایش و تغییر زبان خود ادامه خواهیم داد. اما دانستن اینکه زبان‌های علوم فعلی ما نیازی به گزارش‌های واقعی ما ندارد ، نباید ما را به آغوش ضد واقع گرایی سوق دهد. در واقع ، به نظر می رسد که پذیرش رئالیسم در ساختار این ایدهٔ “تلاش برای بهبود” ساخته شده است.

اما بورگ

برگردان: آرین رسولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *