پیرامیدولوژی و شبه ‌باستان‌ شناسی

پیرامیدولوژی و شبه ‌باستان‌ شناسی

پیرامیدولوژی (Pyramidology) یا پیرامیدیسم به گمانه زنی های مختلف شبه علمی در مورد اهرام مصر، که اغلب اوقات مجموعه هرمی جیزه و هرم بزرگ جیزه در مصر است اشاره دارد.علت این که چنین عنوانی به برخی افراد داده شده، شایعه سازی های شبه علمی آنهاست که بیش از هرچیز بر اهرام مصر متمرکز است.

آنها معمولاً از اکتشافات باستان شناسی سواستفاده می‌کنند و به همین دلیل اصطلاح « شبه باستان شناسی » برای فعالیت آنها بکار می رود. می‌دانیم که باستان شناسی رشته ای مهم و تاثیرگذار در شناخت تاریخ و فرهنگ بشر دارد که با روش های مختلف به جمع آوری مدارک و شواهد باستانی میپردازد.

اما درست مانند رشته های مختلف علمی، که از مطالعات و اکتشافات آن سواستفاده های شبه علمی میشود، پژوهش های باستان شناسی نیز از این آسیب دور نمانده و از رشته هایی است که بیشترین سواستفاده های شبه علمی را بهمراه داشته است. اما به هرحال همانطور که باید حساب پزشکی را از درمان های جایگزین شبه علمی جدا کرد، بایستی حساب باستان شناسی را بعنوان یک رشته مفید و موثر از « شبه باستان شناسی » جدا کرد.

بنابراین بطور مختصر هرگونه سواستفاده و تفسیر، بدون مدرک وشواهد کافی از باستان شناسی را شبه باستان شناسی میشناسیم. اما همانطور که اشاره شد یکی از اصطلاحات دیگری که ذیل شبه باستان شناسی قرار می‌گیرد، پیرامیدولوژی است.برخی از “پیرامیدولوژیست ها” با سازه های باستانی آمریکای پیشاکلمبی (پیش از کشف کریستوف کلمب، مانند تمدن مایا و اینکا و…) و معابد جنوب شرقی آسیا هم درگیر هستند. اما بطور کل بیشتر تمرکز آنها بر اهرام مصر است.(این افراد را نباید با باستان شناسانی که به مطالعه اهرام مشغول هستند اشتباه گرفت.)

پیرامیدولوژیست ها مانند دیگر مروجین شبه علمی ادعاهای متعدد و گسترده و در عین حال متفاوت دارند. برای مثال یکی از ادعاهای آنان این است که در هرم بزرگ جیزه پیش بینی هایی در مورد حوادث تاریخی رمزگذاری شده است! برای مثال معتقدند خروج موسی از مصر،مصلوب شدن عیسی، شروع جنگ جهانی اول و رویدادهای آینده از جمله آغاز آرماگدون نیز رمزگذاری شده اند .آنها ادعا می کنند این رمزها با استفاده از ” اینچ هرم ” محاسبه شده است. آنها هر یک اینچ هرم خود را یک سال خورشیدی محاسبه میکنند .

ادعاهای پیرامیدولوژی در شاخه های متعددی مطرح می شود. برای مثال ادعاهایی که در مورد وجود فرازمینی ها بر روی زمین مطرح می شود، یا اهمیت معنوی اهرام یا ادعاهایی که برای اهرام قدرت ماورایی طبیعی قائل می‌شوند و… از مشهورترین چهره های آنها اریک فون دنیکن (پیش از این ادعاهای او را در مقاله ای بررسی کردم که می توانید در اینجا بخوانید)،  رابرت چاروکس ، دبلیو ریموند دریک , زکریا سیچین, رابرت باوال و گرام هنکوک هستند.

باوال و هنکوک هر دو گفته اند كه نقشه زمینی سه هرم مصر از نظر در 10.500 سال قبل از میلاد مسیح طراحی شده ، اما این اهرام در حدود 2500 سال قبل از میلاد ساخته شده اند! این ادعاها براساس ادعایی بود که آنها با ربط دادن سه ستاره در کمربند شکارچی با اهرام مصر مطرح کرده بودند.

نقد

این دیدگاه های سست در تاریخ مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است، اما بسیاری معتقدند که مثل ادعاهایی نظیر زمین تخت گرایی، ارزش انتقاد ندارند.گاهی برخی دیدگاه ها بقدری نازل و برای زمانه ما کوته بینانه هستند که پرداختن به آنها نوعی اتلاف وقت است.اما از طرفی عدم واکنش منطقی به ادعاها، بستر رشد و پیشرفت آنها را بویژه در میان افراد بی اطلاع، کم معلومات یا ساده انگار، فراهم می کند.

فلیندرز پتری مصرشناس معروف یکی از منتقدین این نگرش ها بود. وی در سال 1880 ، برای اندازه گیری های جدید از هرم بزرگ به مصر رفت و دریافت که این هرم کوچکتر از آن اندازه ایست که قبلاً شبه باستان شناسان مثل جان تیلور و چارلز پیازی اسمیت معتقد بودند. بنابراین پتری ادعا کرد که این نوع اندازه گیری مبتنی بر اینچ فرضی هرم، هیچ پایه ای در حقیقت نداشته است.

پتری نوشت: “هیچ نمونه معتبری وجود ندارد ، که آزمایش ، استفاده یا وجود هرگونه اندازه گیری مانند یک اینچ هرمی ، یا یک مکعب 25.025 اینچ بریتانیا(که نزد پیرامیدولوژیست ها مطرح بود) را تایید کند.

طرفداران اینچ هرم بر آشفته شده و تلاش کردند از پتری ایراد بگیرند. اما پتری از پاسخ به این انتقادها خودداری كرد و ادعا كرد كه اینچ هرم را نفی كرده و حامیان آن را با ” زمین تخت گرایان ” مقایسه كرد و نوشت

:”بیان واقعیت امر، بی فایده است. زیرا هیچ تاثیری بر روی کسانی که مشمول این نوع توهمات هستند ، ندارد. آنها می توانند در کنار کسانی که به زمین تخت ایمان دارند و دیگر افرادی که نظریه ای برای آنها بیشتر از واقعیت عزیز است ، واقعیت را کنار بگذارند.”

در سال 1930 ، ژان کاپارت و مارسل وروبروک مصری بلژیکی اظهار داشتند که:”با کمک ریاضیدانان عرفا آنچه را که می توان” دین اهرام ” نامید ، اختراع کرده اند. شش سال بعد ، آدولف ارمان از این واقعیت که نظریه های خاصی هنوز هم ارائه میشود ، شکایت کرد و میگفت ”بیش از یک قرن از تحقیقاتی که همه آن ادعاها را رد کرده است.، می گذرد”

در 24 ژانویه 1937 ، در روزنامه Gazette de Lausanne ، گوستاو ژاویه تصمیم به انتقاد از حدس و گمان های پیرامیدولوژی گرفت. او از این این گمانه زنی ها و نشر آنها ابراز تاسف کرد و به مخاطب در برابر “پیشگویی های رخ داده” هشدار داد. او معتقد بود این استدلال ها با عنوان علم پوشانده شده اند و هنگامی که پایه های این استدلالها را بررسی کنید، چیزی جز خبرهای نادرست یا فرضیه های ساده نیستند و کل این ادعاها کاملاً آشکار است.

در سال 1964 باربارا مرتز با انعکاس دیدگاه های موسسه علمی ، اصطلاح دیگری را برای هرم شناسان گزارش داد:حتی در دوران مدرن که توقع دانش بیشتری وجود دارد، هرم بزرگ جیزه زمینه شکل‌گیری تخیل را فراهم کرده است. افرادی که او از آنها با عنوان عارفان هرمی یاد می کند و می گوید: عارفان هرمی معتقدند هرم بزرگ یک سنگ غول پیکر پیشگویی است که توسط دسته ای از آداب و رسوم باستانی با جادو ساخته شده است. او. اضافه می کند: مصر شناسان بعضی اوقات از این گروه به عنوان “Pyramidiots” یاد می کنند.

انجمن تحقیقات فوق طبیعی تورنتو یک تیم تحقیقاتی متشکل از آلن آلتر (Ph.D. Phm) و دیل سیمونز (Dip. Engr. Tech) برای کشف ادعاهای مطرح شده در ادبیات پیرامیدولوژی قدرت هرم، مبنی بر اینکه اهرام بهتر می توانند ماده آلی را حفظ کنند ، تشکیل دادند. آزمایشات گسترده نشان داد كه برخلاف ادعاهای آنها (کسانی که مدعی قدرت اشکال هرمی و مشخصاً اهرام مصر بودند) ظروف هرمی “در حفظ و رقیق كردن مواد آلی مؤثرتر از سایر اشکال نیست.”

ژان فیلیپ لوئر یا بسیاری دیگر نیز به رد این ادعاهای پیرامیدولوژی پرداخته اند که ذکر یکایک آنها در اینجا ضرورتی ندارد. شبه باستان شناسی و پیرامیدولوژیست ها مانند اکثر ادعاهای شبه علمی از الگوی نانوشتهٔ یکسانی پیروی می‌کنند. این الگو به این شکل است که ادعایی ماورایی در یک موضوع مثل اهرام مطرح می‌شود اما دلایل و مدعا، نزد هرکدام از آنان کاملاً متفاوت است. لذا پاسخگویی به هرکدام، مستلزم شواهد، مدارک و دلایل متفاوتی خواهد بود. اما وجه اشتراک تمام آنها یک چیز است، شواهد با ادعا یا همخوانی ندارد، یا اصلا شواهدی وجود ندارد و یا آشکارا با سطحی‌ترین قواعد عقلانی و منطقی در تقابل قرار دارند.

آرین رسولی

کانال تلگرام: @arian_xboy

منابع:

, Graham, Fingerprints of the Gods, 1995, p. 375. “…the three pyramids were a terrestrial map of the three stars of Orion’s belt،،،. M. Flinders Petrie, The Pyramids and Temples of Gizeh (London, 1883), p. 189 

Seventy Years in Archaeology, London:

Sampsom Low, Marston & Co. p. 35.،،،

Capart, Jean & Werbrouck, Marcelle (1930).Memphis à l’ombre des pyramides. Bruxelles, p. 291.،،،

،،،https://survivalresearch.ca/NHRF/NHJ/New_Horizons_Journal_vol_2_pt_3_issue_8_June_1977.pdf ،،،

Barbara Mertz, Temples, Tombs, and Hieroglyphs: A popular history of ancient Egypt, New York: Dodd, Mead & Co., 1964،،،

2 دیدگاه برای «پیرامیدولوژی و شبه ‌باستان‌ شناسی»

  • ژانویه 14, 2021 در t 1:22 ق.ظ
    Permalink

    مطلب جامع و جالبی بود ممنون ❤️

    پاسخ دادن
    • ژانویه 14, 2021 در t 6:36 ب.ظ
      Permalink

      سپاس از توجهتون

      پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *