فرافکنی ؛ نقد خود در آینه دیگران
فرافکنی و فرار رو به جلو
گفتن حقیقت راحت است اما پذیرش آن به هیچوجه ساده نیست. برای همین است که بسیاری از افراد حرف حق میزنند، اما فقط تعداد انگشت شماری از آنها عمل حق دارند.
وقتی با اکثر افراد صحبت میکنید و یا به حرفهایشان دقت میکنید، میبینید همگی معتقدند دیگران دروغگو، ریاکار، بیوفا، بی مسئولیت، ضعیف، خودخواه و… هستند. اما کمتر کسی را میبینید که واقعا از این ویژگیها در دیگران متأسف باشد، به این دلیل که خودش چنین ویژگیها و رذیلتهایی را ندارد.
معمولاً افراد فرافکنی کرده و بیشتر از هر چیز ویژگی مشابه خود را در دیگران به باد نقد میگیرند. در حقیقت هنگامی که حرف افراد را با دقت بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که «همه» معتقدند که «همه» بد هستند. در واقع اکثر افراد دائماً در حال فرافکنی هستند.آنها تصور میکنند در اقلیت بسیار ناچیزی قرار دارند که همانند سایرین ویژگیهای بدی ندارند. در حالیکه این اکثریت دقیقاً همان اکثریتی است که خودشیفتگی و تظاهر موجب میشود ایراد خود را با فرافکنی و انتساب آن به دیگران نقد کند.
این فرافکنی یکی از بزرگترین خطاهای انسانهاست که گاهی آگاهانه و گاهی ناآگاهانه و از روی جهل صورت میگیرد.فرافکنی، نسبت دادن ویژگیهای خود به دیگران است. همانطور که یوستین گردر میگفت:
آدمی که، مثلا، خیلی خسیس است، همه مردم را پولدوست میخواند. و کسی که مدام در فکر مسائل جنسی است بیش از همه از شهوترانی دیگران به خشم میآید.
بنابراین تعجبی ندارد اگر اکثر افراد خوب حرف بزنند اما برعکس عمل کنند. چرا که اکثر آنها در حال گفتن ویژگی های خودشان، در قالب نقد دیگری هستند. هنگامی که به اطرافیان و کسانی که میشناسیم دقت میکنیم دائماً همان ویژگیهای شخصیت خود را بعنوان رذائل سایرین به باد انتقاد میگیرند.
این فرافکنی فقط مختص اشخاص نیست و در اشکال مختلف صورت میگیرد. مثلاً در دنیای سیاست نیز همین نوع مواجهه را از سوی سیاستمداران،گروهها و نگرشهای مختلف میبینیم. اما اگر قصد داشته باشیم دچار آن نشویم، باید پیش از دیگران و بیش از آنان، دائماً خودمان را مورد نقد قرار دهیم.
آرین رسولی
۹۸/۱۱/۱۵