مغالطه انگیزه و انگیخته
مغالطه انگیزه و انگیخته
از مغالطات رایج گفتمانهای اهل اندیشه، به ویژه در جامعهٔ توهمِ توطئهزدهٔ ما و حتی دیگر جوامع، مغالطه خلط انگیزه و انگیخته است.
مراد از «انگیزه» در اینجا نیت و هدفی است که مدعی در پسِ ادعای خود دارد، و مراد از «انگیخته» همان نتیجه و میزان صحت یا خطای مدعای اوست. به عبارت دیگر فرض کنید یک نفر در دادگاه متهم به سرقت است و برای دفاع از خود، ادعا میکند هیچ سرقتی مرتکب نشده است. بدیهیست که انگیزهٔ این متهم آزادی و تبرئه شدن است، اما این بدان معنا نیست که ادعای او لزوماً دروغ بوده و برای آزادی خود ادعای دروغی را مطرح کرده است.
در هر بحثی، نیت مدعی با ادعایی که مطرح میکنند دو امر مجزاست و باید از هم تفکیک شود. در مثالی دیگر فرض کنید یک خبرنگاری مثلاً مخالف دولت فرانسه است و چندین بار علیه این دولت اعتراض کرده است. حالا همین خبرنگار مدعی شده دولت فرانسه یک عمل غیرقانونی مرتکب شده است. از این مقدمه که خبرنگار مذکور با دولت فرانسه مخالف است، نمیتوان نتیجه گرفت که پس بنابراین خبر او در مورد این دولت کذب است. بارها و بارها ما در مصاحبهها و سخنرانیها و حتی زندگی روزمره شاهدیم که افراد به جای پاسخ به ایراد یک ادعا، انگیزه و نیات مدعی را هدف میگیرند و از این نکته قصد دارند ادعای مورد نظر را نیز باطل کنند. این یک خطای منطقی و مغالطهٔ رایج است. البته ما میتوانیم علاوه بر اینکه یک ادعا را با ادلهٔ روشن رد میکنیم، سوءنیت افراد را (در صورت آشکار شدن) هم برملاء کنیم، اما هیچگاه از «انگیزه»ٔ آنها نمیتوانیم نتیجه بگیریم «انگیخته» آنها نیز باطل است.
برای ایضاح بیشتر به این گفتگوی فرضی توجه کنید:
الف:من بر اساس مستنداتی مدعی هستم شخص «ب» دروغ گفته است.
ب: شخص «الف» سالهاست با من اختلاف شخصی دارد، پس ادعای او دروغ است.
اگر در این فرض،«ب» تنها به این ادعا که شخص «الف» سالهاست با او اختلاف شخصی دارد اکتفا کند، مرتکب مغالطه انگیزه و انگیخته شده است. زیرا تنها به انگیزهٔ الف حمله کرده و نه به انگیختهٔ او که همان مستندات بود. اگر «ب» هم به مستندات ایراد میگرفت و هم به انگیزهٔ «الف» اشاره میکرد، در این صورت ادعای او مغالطه محسوب نمیشد.
حال با توجه به این مثالها احتمالاً به سادگی دریافتهاید که این مغالطه تا چه حد در زندگی شخصی و جمعی ما رواج دارد. در جامعه ما گاهی با توسل همین مغالطه، سعی میشود آراء اندیشمندان، فلاسفه و حتی دانشمندان نیز رد شود. این یک خطای آشکار منطقی به حساب میآید که راه حل آن تمایز میان انگیزه و انگیخته در سنجش ادعاهای افراد است. اینکه نیت و انگیزهٔ افراد میتواند در کنشهای آنها موثر واقع شود،دلیل بر این نیست که داوری ما در باب ادعاها در انگیزهٔ افراد خلاصه شود. علاوه بر این حتی گاهی انگیزه افراد نیز به شکل کاذب و ناروا به آنها نسبت داده میشود که این مشکلی مضاعف را در بررسی یک مدعا پدید میآورد.اما حتی در صورتی که انگیزهٔ فردی را به درستی تشخیص دادیم، انگیختهٔ او را باید متمایز بدانیم و به طور مجزا مورد بررسی قرار دهیم.
آرین رسولی
درود و وقت بخیر خدمت شما جناب رسولی
سپاس از معرفی و توضیح این مغالطه
من هر بار که مغالطه ای نو؛به فهم و شناختم در می آید متوجه میشوم که عامه مردم مان تا چه اندازه و با چه شدت و غلظتی مرتکب مغالطات گوناگون میشوند
یعنی من در حین روبرو شدن با سخنی مغالطه آمیز متوجه میشوم که این سخن منطقی نیست و اشکالاتی دارد اما نمی دانستم خطایی که شخص مرتکب میشود که در حوزه شناخت مغالطات؛مغالطه ای شناخته شده و دارای عنوان مشخص می باشد
پاینده باشید جناب رسولی گرامی.