آیا مدیتیشن از نظر علمی مفید است ؟
آیا مدیتیشن از نظر علمی مفید است ؟آیا تحقیقات در مورد کارآیی آن با معیارهای علمی مطابقت دارد؟
از جمله فواید روانی و جسمی که در مدیتیشن وعده داده میشود، از بین بردن یا کاهش استرس ، اضطراب و افسردگی است.همچنین این یک نوشدارو برای اختلال دو قطبی ، اختلالات تغذیه ، دیابت ، سوء مصرف مواد ، درد مزمن ، فشار خون ، سرطان ، اوتیسم و اسکیزوفرنی است.ذهن آگاهی و سایر تکنیکهای مراقبهٔ برگرفته از بودیسم ، مانند مراقبه عشق-مهربانی ، می تواند احساسات اجتماعی را افزایش داده، نوعدوستی بیشتری ایجاد کند و پرخاشگری و تعصب را ازبین ببرد.
دالایی لاما میگوید: “اگر به هر شخص 8 ساله در دنیا مدیتیشن را آموزش دهید ، به تدریج یک جهان بدون خشونت در یک نسل خواهید داشت.”
چنین فعالیت مفیدی (در ادعای مدیتیشن) طبیعتاً کاربردهای متنوعی را پیدا میکند. تکنیکهای مدیتیشن در ارتش با هدف افزایش بهزیستی و افزایش کیفیت کار سربازان بکارگرفته شده است. تک تیراندازها به منظور جلوگیری از قطع ارتباط عاطفی ،و اقدام به کشتن و ثابت ماندن دستی که زندگی را می گیرد، مدیتیشن میکنند.-عنصر صلح و آرامش در مدیتیشن شناخته شده است- شرکت ها توسط مدیتیشن با استرس و فرسودگی مقابله میکنند ، که در ظاهر یک هدف خیرخواهانه است ، اما می تواند کارگران را سازگارتر کند. مدیتیشن در مدارس با هدف آرام کردن ذهن بچهها انجام می شود و به دانش آموزان این امکان را میدهند که با فشار روحی کسب نمرات عالی مقابله کنند.
تحقیقات روانشناختی غالباً این خوش بینی در مورد اثربخشی مدیتیشن را تأیید می کند. در واقع مطالعات در مورد تأثیر مراقبتی مدیتیشن تقریباً همیشه از قدرت آن پشتیبانی می کند، قدرت نه تنها در تغییر فرد بلکه در تغییر جامعه. بنابراین به نظر می رسد که مدیتیشن ممکن است رفتارهای اجتماعی را بهبود بخشد. این امر چشم انداز برنامههای کاربردی در متنون متنوعی را به همراه می آورد ،جایی که می توان کاربرد آن را در درگیریهای اجتماعی ، از جمله کاهش جنگ و تروریسم پیدا کرد.
سال گذشته ، روانشناس تجربی میگوئل فاریاس ،از برزیل و من یک بررسی منظم و متاآنالیز انجام دادیم که شواهدِ علمیِ این ادعا را بررسی می کرد که مدیتیشن باعث افزایش تعالی جامعه می شود. ما به مطالعات کنترل شده و تصادفی نگاه کردیم. در آنجا افرادی که مدیتیشن داشتند با افرادی که نداشتند مقایسه میشدند. بیش از 20 مطالعه را بررسی و تأثیر انواع مختلف مدیتیشن بر روی احساسات و رفتارهای اجتماعی را ارزیابی کردیم از جمله اینکه چگونه افراد، دلسوز و همدل میشوند.
در مطالعاتی که ما بررسی کردیم ، از روشها و شیوههای متنوعی استفاده شده است. به عنوان مثال یک نفر از شیوه مدیتیشن هشت هفتهای به نام “کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی” استفاده کرد. افراد میآموختند که چگونه تنفس آگاهانه داشته باشند و “در لحظه بودن” را تمرین و افکار و احساسات خود را رها کنند. در همین حال ، گروه کنترل که مدیتیشن کنندهها با آن مقایسه میشد ، در یک جلسه گروهی هفتگی در مورد فواید شفقت شرکت کردند. یک مطالعه دیگر ، آرامش هدایت شده (شرکت کنندگان در حال گوش دادن به یک فایل صوتی تنفس عمیق ) را با یک گروه کنترل مقایسه کرد که به سادگی در اتاق انتظار هیچ کاری را انجام نمیدادند. اکثر این مطالعات شرکت کنندگان را ملزم به پر کردن پرسشنامه در مورد تجربه خود از مدیتیشن ، و میزان دلسوزی نسبت به خود و دیگران می کند.در ابتدا ، نتایج امیدوار کننده بود.
متاآنالیز ما نشان داد که مدیتیشن در واقع تأثیر مثبتی ، هر چند متوسط ، بر روی جامعه داشته اما با جستجوی عمیقتر ، تصویر پیچیدهتر شد. در حالی که مدیتیشن باعث میشد تا افراد احساس آرامش یا همدلی بیشتری کنند ، نه باعث کاهش پرخاشگری و تعصب میشود و نه باعث ارتباط اجتماعی احساس میشود. بنابراین مزایای پرسشنامه ساده نیست ، اما ظاهراً قابل اندازه گیری است. مسئله نحوه سنجش این مزایا است.ما به طور کامل مطالعات را بازسازی میکنیم ، ما یک مقایسه ثانویه انجام دادیم تا ببینیم ملاحظات روش شناختی،چگونه یافته های اولیه ما را تغییر میدهد. این تجزیه و تحلیل به استفاده از گروههای کنترل پرداخت و اینکه آیا مداخلهگر، نویسنده مطالعه نیز بوده است ، که امکان دارد نشانهای از تعصب (سوگیری) باشد.
نتایج حیرت انگیز بود.بیایید با گروه های کنترل شروع کنیم. هدف از گروه کنترل جداسازی اثرات مداخله و از بین بردن تعصب(سوگیری) غیر عمدی است. اهمیت شرایط کنترل کافی برای اولین بار در کشف اثر دارونما در آزمایشات مواد مخدر آشکار شد. یعنی زمانی که یک درمان مؤثر باشد ولو از هیچ ماده فعال (یا دارویی) استفاده نشده باشد. برای جلوگیری از این تأثیر(یعنی تاثیر بر اساس تلقین شرکت کننده در آزمایش) ، هر گروه در یک آزمایش دارویی ، درمانهای یکسانی را دریافت میکنند ، به جز اینکه یک گروه دارونما (یا قرص قند) دریافت میکنند و گروه دیگر داروی واقعی را دریافت می کنند.
نه آزمایشگر و نه شرکت کنندگان نمی دانند چه کسی تحت این آزمایش (که به این یک طرح دوسوکور گفته می شود) قرار دارد ، که به از بین بردن تعصب (سوگیری) غیر عمدی کمک می کند. به این ترتیب آنها میتوانند بگویند که آیا این عامل مؤثر است یا نه .اما کنترلهای کافی در مطالعاتی که به تغییر رفتار متمرکز میشود مشکل است ، زیرا وقتی که درمان فقط یک قرص نیست بلکه یک عمل است، ایجاد یک گروه کنترل سختتر است . کنترل باید مشابه مداخله باشد ،اما فاقد برخی از مؤلفه های مهم که آن را از همتای آزمایشی متمایز میکند.(یعنی به گروه کنترل باید وانمود کنند که مدیتیشن واقعی انجام میدهند ولی در عین حال کار با گروه اصلی متفاوت باشد)این به عنوان یک کنترل فعال شناخته می شود .
اما یک گروه کنترل منفعل در مقایسه با گروه مداخله هیچ کاری انجام نمیدهد.وقتی که مداخله با یک گروه کنترل منفعل مقایسه شد مدیتیشن اثر داشت. بنابراین شرکت کنندگانی که هشت هفته مدیتیشن مهربانی را انجام دادند، پس از مداخله – در مقایسه با یک گروه کنترل غیرفعال اتاق انتظار- مهربانی بیشتری یافتند.اما آیا ما اثرات مدیتیشن را جدا کرده ایم یا به سادگی نشان میدهیم که انجام کاری بهتر از انجام هیچ کاری است؟ ممکن است دلسوزی به این دلیل بهبود یافته باشد که افراد هشت هفته را صرف فکر کردن در مورد دلسوزتر بودن کرده و از داشتن یک فعالیت جدید احساس خوبی داشتند. یک گروه کنترل فعال (به عنوان مثال ، شرکت کنندگان در بحث و گفتگو در مورد شفقت شرکت می کنند) ابزاری مؤثرتر برای جدا کردن تأثیر مداخلات مدیتیشن است، زیرا هر دو گروه اکنون فعالیت جدیدی را انجام دادهاند که شامل شفقت میشود.
”در اینجا نتایج حاصل از تحلیل ما نشان می دهد که مدیتیشن به خودی خود ، جهان را به مکانی دلسوزتر تبدیل نمی کند.”
ute.k
شرایط کنترلِ به خوبی طراحی شده اجازه می دهد تا مطالعات با یک طرح دوسوکور انجام شود. اغلب گفته میشود توسعه یک دارونمای موثر برای آزمون مدیتیشن غیرممکن است. اما در واقع انجام شده و با موفقیت قابل توجهی همراه بوده است. در اوج تحقیقات مدیتیشن در دهه 1970 ، جاناتان سی اسمیت کتابچه راهنمای 71 صفحه ای که منطق و مزایای یک تکنیک مدیتیشن را شرح میداد ارائه کرد. او این کتابچه را به یک دستیار تحقیقاتی داد که از تکنیکهای کاملاً ساختگی آن اطلاع نداشت . – بنابراین مثل یک دارونما بود – پس از آن به ارائه سخنرانی برای شرکت کنندگان گروه کنترل در مورد شایستگی این روش پرداخت. وقتی که به تکنیک واقعی دارونما رسید ، به شرکت کنندگان دستور داد که به مدت 20 دقیقه دو بار در روز در یک اتاق تاریک ساکت بنشینند و به هر چیزی که می خواستند فکر کنند. نکته این است که دارونما می تواند در مطالعه مدیتیشن کار کند.اما اغلب استفاده نمی شود.
طرح های دوسوکور می تواند به از بین بردن سوگیری تصادفی شرکت کنندگان از طریق محقق کمک کند. این سوگیریها دارای سابقهای طولانی در روانشناسی هستند و به آنها تاثیر سوگیری آزمایشگر گفته میشود (وقتی آزمایشگر ناخواسته بر رفتار شرکت کننده تأثیر میگذارد) و ویژگی های تقاضا (منظور از تقاضا یک مشکل در آزمونهایی است که در آن شرکت کنندگان به گونه ای رفتار می کنند که فکر میکنند آزمایش کننده را خوشحال می کند). اهمیت اجتناب از تعصب آزمایشی و ویژگی های تقاضا در اوایل دهه 1960 مورد بحث قرار گرفت . کار اخیر نشان می دهد که تعصبات آزمایشگر همچنان باقی مانده است – خصوصاً در مطالعه مدیتیشن.
با توجه به بحث در مورد تعصب آزمایشگر و ویژگیهای تقاضا ، تعجب آور است که در 48 درصد از مطالعاتی که مورد بررسی قرار دادیم ، مدیتیشن توسط یکی از نویسندگان مطالعه ، که اغلب نویسنده اصلی آن هم بودند ، آموزش داده شد.(یعنی مربی همان آزمایش کننده هم بود) مهمتر از همه ، تلاش کمی برای کنترل هرگونه تعصب بالقوه ای که ممکن است یک معلم و محققِ مشتاق بر شرکت کنندگان داشته باشد ، میشود. چنین تعصبی غالباً عمدی نیست اما ناخوداگاه صورت میگیرد. شیوع نویسندگان به عنوان معلمان به حدی بود که ما تصمیم گرفتیم به صورت آماری در متاآنالیز خود به آن توجه کنیم. ما مطالعاتی را که یک نویسنده از آن استفاده کرده با مطالعاتی که معلم خارجی یا فرم دیگری از آموزش استفاده کرده است (به عنوان مثال ، ضبط صدا) با یکدیگر مقایسه کرده ایم. تعصب آزمایشگر اغلب با ویژگی های تقاضا همراه است ، جایی که شرکت کنندگان به گونهای عمل میکنند که مطابق انتظارات محقق است. به عنوان مثال ، شرکت کنندگان ممکن است – فارغ از احساسات واقعی – با اشتیاق بیشتری به پرسشنامهای درباره مهربانی پاسخ دهند زیرا محقق خودش علاقه مند به افزایش مهربانی بود.
با این حال ، تقریباً هیچ یک از مطالعاتی که ما بررسی کردیم این اثرات را کنترل نکرده است ، و این نگرانی روش شناختی به طور کلی در مدیتیشن وجود ندارد.شیوع سوگیری آزمایشگر تنها یک طرف سکه است. یکی دیگر از سوگیریهای مشکل ساز اما به ندرت مورد بحث ، مربوط به تحلیل و گزارش دادهها است.یعنی تفسیر نتایج آماری و گزینش برجسته کردن، چالش برانگیز است.
همانطور که تد کپچوک از دانشکده پزشکی هاروارد اظهار داشت:
“واقعیت ها روی صفحه های خالی ذهن و اطلاعات محققان جمع نمیشود.”
کپچوک
دانشگاهیان اغلب بین وظیفه تجزیه و تحلیل دادههای بی طرف و باورها ، خواسته ها و انتظارات خود در مرز نازکی گام بر میدارند. در سال 2003 ، كپچوک گفت: تعدادی از تعصبات تفسیری که در گزارش علمی گسترده شده اند: سوگیری تأیید ، سوگیری نجات (یافتن راههای گزینشی در آزمایش برای توجیه یک تمایل) ، ” تعصب زمان خواهد گفت” (در انتظار نگه داشتن با تخفیف داده ها، زیرا داده های بیشتر در آینده ممکن است از آن پشتیبانی کند) همه در ادبیات مدیتیشن که مرور کردیم ، بسیار زیاد بودند.
متداول ترین تعصبی که با آن روبرو بودیم ، “سوگیری تأیید” بود ، که در آن شواهدی که از پیش،از تصورات شخص پشتیبانی میکند ، بیشتر حمایت می شود. سوگیری تأیید به ویژه در قالب گزارش بیش از حد نتایج حاشیهای مهم رواج داشت .(یعنی نتایج نه چندان مهم در آمار را برجسته میکنند تا معنادار به نظر برسد و نتایج معنادار آنچنان که باید برجسته نمیشود.)غلبه بر سوگیری تأیید دشوار است.
مجلات برای ردیابی آنها به داوران متکی هستند ، اما از آنجا که برخی از این سوگیریها تبدیل به یک عمل استاندارد شده اند (می گویند از طریق گزارش اثرات حائز اهمیت حاشیه ای) ، اغلب از آنها رد میشوند. داوران و نویسندگان همچنین با فشارهای آکادمیک روبرو هستند که این سوگیریها را محتملتر میسازد. زیرا مجلات از گزارش نتایج مثبت حمایت میکنند.
اما در بررسی مدیتیشن یک عارضه دیگر نیز وجود دارد: بسیاری از محققان و بررسی کنندگان مقالات در ژورنالها ، شخصاً در مدیتیشن سرمایه گذاری می کنند نه تنها به عنوان پزشکان و علاقه مندان بلکه به عنوان ارائه دهندهٔ برنامههای مدیتیشن که در مؤسسات خود یا خودشان شخصاً سود مالی میبرند. . نگاه مثبت به مدیتیشن و مبارزه شدید برای محافظت از شهرت غیر کاربردی آن ، انتشار نتایج منفی را دشوارتر میکند.هدف من بی اعتبار کردن دانش نیست ، بلکه دانشمندان وظیفه دارند یک پایگاه از شواهد را تولید کنند که هدف آنها عاری از تعصب و آگاهی از محدودیتهای آن است. این مهم است زیرا نتایج اغراق شده برای قدرت مدیتیشن اعتقادات جادویی در مورد فواید آن است.
وب سایتهای ذهن آگاهی آن را به عنوان یک قرص شادی ، بدون عوارض جانبی به بازار عرضه میکنند. گفته می شود که اگر کودکان فقط نفس عمیق بکشند و زندگی کنند ، صلح جهانی را در یک نسل به ارمغان میآورد. اما آیا میتوانیم مطمئن باشیم که هیچ نتیجهای غیرمنتظره که به نفع فرد یا جامعه باشد ، نیست؟ آیا این امکان وجود دارد که مدیتیشن باعث ایجاد محیطهای ناسازگار شود و در واقع خود راهی برای بیماری روانی ایجاد کند؟استفاده از تکنیک های مدیتیشن توسط شرکتهای بزرگ مانند گوگل یا نایک تنش رو به رشدی را در جامعه گستردهتر از افرادی که تمرین و حمایت از فواید آن دارند، ایجاد کرده است. اما اگر مدیتیشن برای شما مفید نباشد ، چه میشود ؟ یا از این بدتر ، اگر باعث شود احساس افسردگی ، اضطراب یا روان پریشی پیدا کنید ، چه میکنید؟
شواهد این علائم اخیر بسیار قابل پیش بینی است ، اما گزارشهای دهه 1960 و 70 نسبت به سمت تاریک مراقبه متعالی هشدار میدهد. این خطر وجود دارد که معدود مواردی که توجه روانپزشکی را به خود جلب میکنند ، توسط روانشناسان تخفیف بخورند که مستعد ابتلا به بیماری روانی هستند.
در کتاب داروی بودا سال 2015، میگوئل فاریاس و کاترین ویکولم به علائم افسردگی ، اضطراب ، بیقراری ، شیدایی و روان پریشی که مستقیماً توسط مدیتیشن برانگیخته میشوند ، نگاهی اساسی دارند. آنها استدلال میكنند كه شیوع اثرات منفی آن توسط جامعه علمی ارزیابی نشده است و به راحتی میتوان تصور كرد كه معدود مواردی كه ممكن است رخ دهد ، ناشی از تمایل فرد به مشکلات روحی و روانی است.
اما یک جستجوی ساده در گوگل نشان میدهد که گزارشهایی از افسردگی ، اضطراب و شیدایی در سالن های مدیتیشن و یا وبلاگها بسیار نادر نیست. به عنوان مثال ، یك وبلاگ بودایی گزارشهای زیادی در مورد عوارض جانبی روانی نامبرده ارائه می دهد كه به عنوان “شبهای تاریك” (یک نوع مراقبه) قاب بندی شده اند. یک وبلاگ نویس می نویسد:من «شب تاریک» بسیار شدید داشتم و نه ماه طول کشید، شامل بدبختی ، ناامیدی ، حملات هراس ، عدم توانایی در تمرکز (تا جایی که انجام کارهای ساده کار دشواری بود) ، عدم توانایی در معاشرت (به دلیل احساسات بد ، به دلیل آن که من به دلیل کمبود تمرکز ، درک سختی نسبت به دیگران داشتم ، تنهایی ، توهم شنیداری ، پارانویای خفیف ، رفتار بد با دوستان و خانواده ، دلتنگی و پشیمانی طولانی مدت ، افکار وسواسی (معمولاً درباره مرگ) ، و غیره ، و غیره..
در محافل بودایی ، این به اصطلاح “شبهای تاریک” بخشی از مدیتیشن است. در یک موقعیت ایده آل ، “شبهای تاریک” با یک معلم با تجربه تحت چهارچوب تعالیم بودایی کار می شود ، اما در مورد کسانی که چنین معلمی ندارند یا انفرادی مدیتیشن می کنند ، چه می شود؟
مدیتیشن به تنهایی
عدم وجود اثرات سوء که در ادبیات فعلی مدیتیشن گزارش شده ممکن است اتفاقی باشد ، اما به احتمال زیاد افرادی که از آنها رنج می برند معتقدند که چنین تأثیراتی بخشی از مدیتیشن است یا در وهله اول آنها به تمرین عادت ندارند. با توجه به تصویر مثبت آن و نبود گزارشهای منفی در مورد مدیتیشن ، به راحتی میتوان تصور کرد که مشکلی در این میان نهفته است. در بهترین حالت ممکن است به سادگی مدیتیشن را متوقف کنید ، اما بسیاری از صفحات وب و مقالات غالباً این احساسات منفی یا مبهم را بخشی از مراقبه قرار می دهند که با تمرین از بین می رود .
با این وجود ، ادامه تمرین میتواند به یک مشکل روانی (در بدترین حالت) منجر شود یا اثرات نامطلوب بیشتری داشته باشد. به عنوان مثال ، در سال 1976 روانشناس بالینی آرنولد لازاروس گزارش داد یک مرد جوان دریافت که فوایدی برای او از مدیتیشن متعالی داده نشده است و به جای اینکه صحت ادعاهای اغراق شده را زیر سؤال ببرد ، احساس قصور و ناکامی و بی مهری خود را علت آن تصور کرد.
در بهترین حالت ، یک روانپزشک یا معلم مدیتیشن با تجربه برای راهنمایی آنها وجود خواهد داشت ، اما افرادی که به تنهایی تمرین میکنند ، میتوانند در خطر تهدید بهداشت روانی قرار بگیرند. لازاروس هشدار داد كه مدیتیشن برای همه نیست و ما باید تفاوتهای فردی را در نظر بگیریم و از عوارض جانبی در كاربرد آن در بستر انفرادی آگاه باشیم. او یک بار در مورد مراقبه متعالی گفت: “گوشت یک انسان سم یک مرد دیگر است”.
محققان و درمانگران باید هم از فواید و هم از خطرات مراقبه برای افراد مختلف آگاه باشند – این خبر خوبی نیست.در کتاب داروی بودا ، فاریاس و ویکولم می نویسند:در اینجا ، مراقبه به عنوان یک داروی طبیعی است که ذهن شما را آرام و شما را شادتر می کند.باید دید متعادلتری نسبت به مدیتیشن وجود داشته باشد ، و هم محدودیت های مدیتیشن و هم اثرات سوء آن را درک کرد. روزی تصویری کامل تر از این عمل قدرتمند یا ضعیف درک خواهد شد. در حال حاضر ، درک ما عمدتا پیچیده است.
نوشته: یوت کرپلین Ute Kreplin
برگردان: آرین رسولی
منابع:
https://www.nature.com/articles/s41598-018-20299-z
https://www.researchgate.net/publication/322937770_The_limited_prosocial_effects_of_meditation_A_systematic_review_and_meta-analysis
https://aeon.co/amp/essays/can-meditation-really-make-the-world-a-better-place
سلام. لطفاً در مورد پکیجهای مراقبه و مدیتیشن و باز کردن چاکراها که اخیرا بازار داغی پیدا کردن اعلام نظر بفرمایید.