روشنفکری چیست؟ روشنفکر چه کسی است؟
روشنفکری چیست؟ روشنفکر چه کسی است؟
روشنفکر یا انتلکتوئل (Intellectual) به کسی گفته میشود که بهعنوان یک اندیشمند به تصحیح اندیشه و فرهنگ جامعه مشغول است و با رویکردی انتقادی بهواسطهی فرهنگ و نظام اعتقادی با جامعه و نهادهای مختلف اجتماعی در ارتباط است. البته تعریف و مفهوم روشنفکری گاهی مورد مناقشه و اختلاف قرار دارد و با این تعاریف ساده حق مطلب در مورد ویژگیهای روشنفکران ادا نمیشود؛ اینکه روشنفکر به چه کسی میگویند؟ و دارای چه ویژگیهایی است؟
برای مثال برخی تعبیر روشنفکر را برای بخش خاصی از فعالان حوزهی فرهنگ و اندیشهورزی بهکار میبرند که در این عرصهها شهرت دارند ، برخی دیگر نیز این اصطلاح را برای افرادی که تنها افکار و عقایدِ اصطلاحاً بازتری دارند و نسبت به دیگران از گشودگی بیشتری برخوردارند، بهکار میبرند(مثلاً نسبت به باورهای عرفیِ سنتی سختگیری و تعصب ندارند). بنابراین باید ویژگیهایی را برای آن برشمرد تا با ابهام کمتری در شناخت روشنفکر و روشنفکری روبرو باشیم.
از نظر تاریخی آغاز جریان روشنفکری را در قرون وسطی و بهویژه در اواخر آن یعنی قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی میدانند. در این دوران رفته رفته تشکلهای دانشگاهی و دانشجویی شکل و قوت میگرفت. در قرنهای بعدی (پانزدهم وشانزدهم و هفدهم ) علوم و فنون جدید و تحولات اجتماعی رشد شگرفی پیدا کرد و فلاسفه و دانشمندان نیز تحولات انقلابی خود را رقم زدند.
در پی همین روند نهضتهای آزاداندیش که توسط همان روشنفکران پدید آمد. عمده فعالیتهای این شخصیتها که از فلاسفه، دانشمندان، نویسندگان و هنرمندان تشکیل میشد، بر روی نقد کلیسا و عقاید سنتی آن بود. اما اصطلاح روشنفکری به معنای مدرن آن نخستین بار در جریان « محاکمه دریفوس » مطرح شد. آلفرد دریفوس یک افسر ارتش بود که به جرم خیانت و به جمهوری فرانسه و جاسوسی برای آلمان به محاکمه کشیده شد. وی در دادگاه نظامی در سال 1894 میلادی به خلع درجه و تبعید ابدی به جزایر شیطان محکوم شد، اما سرانجام پس از شش سال مدارکی کشف شد که نشان میداد وی بیگناه است. در روند رسیدگی مجدد به پروندهی دریفوس ، امیل زولا نویسنده و روزنامهنگار مشهور فرانسوی و 300 تن از هنرمندان و نویسندگان وقت نامهای به رئیس جمهور فرانسه نوشتند و همین نامه موجب تجدیدنظر دادگاه شد. این نامه به عنوان «اعلامیه روشنفکران» شهرت یافت. هرچند همانطور که گفته شد فعالیتهای روشنفکری پیش از آن بهویژه در انقلاب کبیر فرانسه در اوج خود قرار داشت. این انقلاب که تحولات بینظیری را در تاریخ غرب و چه بسا کل دنیا رقم زد، کاملاً تحت تأثیر عصر روشنگری و روشنفکران این عصر قرار داشت. اهداف اصلی این جنبش آزادی خواهی، از میان رفتن اقتدار جهانبینی سنتی کلیسا، بسط و گسترش رواداری، مدارا، خردگرایی، اومانیسم و علوم و دانش جدید بود.
پس از آن دوران در قرن نوزدهم و بیستم نسل دیگری از روشنفکران پا به عرصه گذاشتند؛ یعنی سوسیالیستهای چپ و پیروان مارکسیسم. آنها نیز بر انقلابهای عظیمی در دنیا تأثیر گذاشتند. اکنون با نگاهی به سیر تاریخی این مفهوم به این نتیجه میرسیم کهروشنفکران تا حدودی (نه بهطور قطع) دارای ویژگیهای کمابیش مشترک و خاصی هستند.
ویژگیها
1-نخستین ویژگی یک روشنفکر را میتوان « اندیشهی تحلیلی » دانست. حتی واژهی ”Intellectual” به معنای تفکیک و تجزیه و تحلیل کردن نیز هست. این که شخص مسائل را به صورت عقلانی از هم تفکیک کند. این نکته در ظاهر ساده به نظر میرسد اما از اهمیت بهسزایی در عقاید و افکار آدمی برخوردار است.
2-ویژگی دوم روشنفکران « انذیشه انتقادی » است. علاوه بر اینکه روشنفکران همواره با رویکرد انتقادی با جامعه و فرهنگ و عقاید آن مواجههی انتقادی دارند، نسبت به عقاید خود نیز دارای اندیشه و رویکرد انتقادی هستند. یعنی هر عقیده و باوری را به محک عقل گذاشته و از فیلتر انتقاد عبور میدهند و به عبارت دیگر با تعبد و پیروی کورکورانه-نسبت به هر گرایشی-همدلی ندارند.
3-ویژگی سوم روشنفکران که البته کمی مورد مناقشه قرار دارد رواداری، گشودگی و مدارا نسبت به باورهای دیگر است. به دیگر سخن ابزار اصلی روشنفکر دیالوگ یا همان گفتگو است و هیچگاه تمایل به بستن باب گفتگو ندارد و همواره در جهت گشایش مسیر آزاداندیشی و گفتگو میکوشد. بدیهی است که منظور از این مدارا و آزاداندیشی، نسبت به مخالفان و دگراندیشان است، یعنی کسانی که عقیده و نظری مغایر و مخالف با او دارند.
4-ویژگی دیگر روشنفکری آشنایی با علوم و دانش جدید است؛ البته این تصور خطاست که گمان کنیم تحصیلات و تخصص بالای دانشگاهی به معنای روشنفکری است. تحصیلات و تخصص ارتباطی با روشنفکر بودن یا نبودن افراد ندارد، اما روشنفکران معمولاً در نقش پلی میان دانش تخصصی و مردم ظاهر میشوند.
5-ویژگی بعدی روشنفکران توجه و دغدغههای اخلاقی و انسانی است. به این معنا که همواره نسبت به جامعه و ”دیگری” احساس مسئولیت اخلاقی و انسانی دارند و به همین سبب،چنانچه در طول تاریخ روشنفکری مشاهده شده، ممکن است متحمل هزینههای سنگینی شوند.
6-همانطور که ذکر شد روشنفکران تمرکز ویژهای بر روی مسائل فرهنگی و اصلاح آن دارند؛ بنابراین اغلب توجه ویژهای به ابزارهای مؤثر فرهنگی مثل؛ هنر، ادبیات، سیاست، حقوق، مسائل اجتماعی و دیگر ابزارهای تاثیرگذار فرهنگی دارند.
7-اگر قرار باشد وحوه سلبی ویژگیهای روشنفکران را تبیین کنیم، علاوه بر اینکه روشنفکری از دانشگاهی بودن و متخصص بودن متمایز است همچنین روشنفکری از فعال سیاسی بودن نیز متمایز است. ممکن است کسی هم روشنفکر، هم متخصص و دانشمند و هم یک فعال سیاسی باشد، اما دانشمند بودنِ وی ربطی به روشنفکر بودن یا نبودنِ او ندارد. همانطور که فعال سیاسی بودنِ او ربطی به روشنفکر بودنِ وی ندارد. این تلقی خطاست که فعال سیاسی، یک اکتیویست که فعالیت سیاسی دارد را به دلیل فعالیتهای سیاسیاش روشنفکر بدانیم.
8-ویژگی بعدی روشنفکران نوعی استقلال است؛ هم نسبت به مردم و هم نسبت به حکومتها.روشنفکر سرباز کسی نیست، نه مردم و نه حکومت. زیرا کار روشنفکر نقد است، نقد به فرهنگ و عمومی و مردم. به عبارت دیگر ستایشگر جامعه برای تأیید و جلب نظر آنها نیست.
9-ویژگی آخری که در اینجا بدان اشاره میشود عدم انفعال است. یک روشنفکر منفعل نیست، یعنی در برابر مسائل مختلف دغدغه دارد و کنشگر است و به این معنا روشنگر نیز هست. همانطور که از اسم او برمیآید کار او نور انداختن بر تاریکیها و روشنگری است. پس چنانچه در ابتدا اشاره شد، به صرف اینکه کسی در اندیشهی خود دارای برخی از ویژگیهای ذکر شده بود، نمیتوان او را روشنفکر خطاب کرد.
آرین رسولی پژوهشگر فلسفه و کیهانشناس
همه چیز به علم ارتباط دارد ،روانشناسی ازمون وخطاست وازنگاه علم است وساختاریک جامعه
سلام جناب رسولی ممنونوازآگهی رسوندن تون ،فرق بین روشنگر و روشنفکر هم بیان کنید
سلام. روشنفکری چیست؟ روشنفکر چه کسی است؟