نسبت آزادی و سیاست‌زدگی

آزادی و سیاست‌زدگی

نبود آزادی بیان در سطح، تنها ساکت کردن منتقدان است اما در لایه‌های ژرف‌تر، گورستانی از اندیشه‌ها می‌سازد. اندیشمندان یک‌ جامعه که مغز جامعه هستند در نبود آزادی بیان، تمام اندیشه‌ی خویش را صرف پرداختن به امور سیاسی می‌کنند و همین موجب سیاست‌زدگی و در نتیجه مرگ اندیشه‌، به عنوان یگانه عنصر پیش‌ برنده‌ی جامعه خواهد شد.

وانگهی فقدان آزادی‌ ناگزیر از اندیشمندان، کنش‌گر سیاسی می‌سازد، زیرا از اهل ادبیات گرفته تا اهل علم و دانش در حوزه‌های مختلفی که کار و بارشان به پیشرفت واقعی جامعه می‌انجامد، جملگی گرفتار سیاست خواهند شد. بنابراین چندان ایرادی به آنها وارد نیست.

تامل در تاریخ بشر، یا چرا راه دور برویم تاریخ خودمان، یا باز هم راه نزدیک‌تر، به تاریخ معاصرمان اگر بنگریم خواهیم دید که فوج فوج اندیشمندان و روشنفکران و اهل دانش و خردورزی آمده‌اند و به جز اندکی کوشش در زمینه‌های دیگر، خواه ناخواه تمام نیرو و زمان و توان خود را صرف امور سیاسی کرده‌اند و دست آخر با دست‌آوردی معادل کمتر از هیچ(!) رفتند.

ممکن است بپرسید: خب چه اشکالی دارد؟ مگر سیاست امر بی‌اهمیتی‌ست؟
پاسخ صاحب این کیبورد:بله!

امور سیاسی در مسائل ژرف‌تری ریشه دارند. پرداختن به معضلات سیاسی بدون پرداختن به این ژرفای این معضلات، مثل این است که لوله‌ی آب در خانه‌‌ای ترکیده باشد، بعد سعی کنید دائم با یک سطل آب را از کف خانه خالی کنید!

دوباره به تاریخ نگاهی بیندازیم،این بار به تاریخ پیشرفت‌های بشر در جوامع مختلف. خواهیم دید که هیچ‌کجا پیشرفت زاده نشد،مگر اینکه سپهر اندیشه‌ورزی به مسائل بنیادین و ژرف به‌سان مادری مهربان و دلسوز لحظه به لحظه از آن مراقبت کرد تا به بلوغ رسانید.

مسائل سیاسی تاریخ مصرف دارند،تاریخ انقضا آنها بسیار کوتاه و گذراست و گرچه به مراتب عوام‌پسندانه‌تر و برای نازک‌اندیشان جذاب،اما پیامد ان چیزی جز درجا زدن‌ها و سیکل تکراری سطحی‌نگری‌ها نخواهد بود. برعکس، اندیشه‌ورزی و پرداختن به علم و دانش، یعنی پرداختن به مسائل و پرسش‌های بنیادین و ژرف، پیوسته با بی‌اعتنایی و چه‌بسا آزردگی خاطر عوام روبروست اما حاصل آن شکوفایی و حل همان مسائلی‌ست که اهل سیاست ده‌ها و بلکه سده‌هاست روی تردمیل آن می‌دوند‌.

1 دیدگاه برای «نسبت آزادی و سیاست‌زدگی»

  • ژانویه 31, 2023 در t 3:28 ق.ظ
    Permalink

    
    سلام . من قسم می خورم که این مطلب گویا
    است و محتملاً هیچ نفر نتواند یادداشت مشابه به
    این مطلب را داخل وبلاگ علنی کند برای این که کثیر آزگار است

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *