دنیای زشت نو؟ دستکاری ژنتیک و چالشهای آن
آیا دستکاری ژنتیک و یا داروهای اخلاقی جهان ما را بهتر میکند؟
در رمان تاریخی «دنیای قشنگ نو» نوشتهی آلدوس هاکسلی پیشرفت علم و تکنولوژی به نقطهای رسیده(در سال 2540) که انسانها به شکل مصنوعی و با اهدافی معین متولد یا بهتر بگوییم تولید میشوند. یک دولت جهانی حاکم است که این دولت تولد انسانها را در کارخانههای تخمگیری و شرطیسازی در سراسر دنیا انجام میدهد و دستکاری میکند و در نتیجه چند گروه از انسانها بهعنوان محصول از این کارخانهها خارج میشوند.
این کارخانهها به تولید انبوه مردم شاد میپردازند. همهی مردم شاد هستند و طبق وظایف خود بر پایهی اهداف دولت جهانی شرطیسازی شدهاند(مثلا کودکان شرطی شدهاند که از طبیعت و گل وگیاه متنفر باشند) اما توانایی اندیشیدن مستقل را ندارند.[1]
هاکسلی 26 سال پس از انتشار این کتاب در یک مقاله[2] و سپس در یک مصاحبه[3] مدعی شد که در واقعیت، دنیای ما با سرعت بیشتری از آنچه در کتاب او آمده بود به سمت چنین دنیایی میرود.
اکنون ما در ابتدای مسیر دستیابی به پیشرفتهای شگفتانگیزی در دنیای علم و تکنولوژی هستیم. احتمالا دستکاری ژنتیک در آینده، توان تغییر فیزیکی و چه بسا هوشمندی به بشریت خواهد داد. یعنی انسانها بتوانند بهواسطهی ایجاد تغییرات ژنتیک، از چهره تا توانایی هوشبهر خود را ارتقا ببخشند.
اما پرسشها و چالشهای فلسفی و اخلاقی بسیاری در این باب پدید آمده است. آیا ما حق داریم به چنین تواناییهای تکنولوژیای دست یابیم؟ اگر این امکانات در اختیار دولتها و قدرتهای بزرگ بیفتد،آیا از آن سواستفادههای گسترده به عمل نمیآید؟آیا فجایع مهیب و عظیمی با این تواناییها صورت نمیگیرد؟
اگر در یک نظام اقتصادی لیبرال و مبتنی بر بازار آزاد این تکنولوژیها و امکانات حاصل شود، بیم آن میرود که در بدو امر قشر سرمایهدار و پرنفوذ از آن بهرهمند شوند. این سبب خواهد شد که طبقهی سرمایهدار بتواند با تبعیضی بنیادین و بیحد و حصر فرزندان خود را با مهندسی و دستکاری ژنتیک به ابرانسان بدل سازد در حالی که مابقی جامعه و بهویژه قشر فقیر،حالا دیگر نه تنها در امکانات و رفاه با ضعف و کاستی روبروست،بلکه در استعدادها و توانمدیهای جسمانی، ظاهری و حتی هوشی نیز دچار عیب و نقص خواهد بود. به دیگر سخن ثروت برابر میشود با تیزهوشی و زیبایی و استعداد و قدرت جسمانی و غیره.
از آنسو در یک نظام اقتصادی دولتیتر چنین پیشرفتی دست حکومتها را برای هرگونه سواستفاده باز خواهد گذاشت. اتوریتههای سیاسی به سادگی میتوانند برای اهداف ایدئولوژیک خود تا مرز بهنژادی و تغییر ماهیت انسانها پیش روند.
این بحث درازآهنگی است که در سالهای اخیر ذهن اندیشمندان را درگیر کرده و آنها را به اختلاف نظر و مناقشات و مجادلات تندی کشانده است.
اابته موضوع فقط به مهندسی ژنتیک ختم نمیشود، مهندسی اخلاقی،یعنی ارتقا سطح اخلاقی آدمیان از طریق عصبشناسی و بهکارگیری داروها نیز بحثی از همین جنس است. اگر موارد پیشین،جملگی نگرانیهای اخلاقی مخالفان را برمیانگیزد، این مورد را چگونه باید تحلیل کرد؟ شاید این مهندسی اخلاقی خود بتواند بسیاری از نگرانیهای اخلاقی ما را برطرف کند؛ زیرا بیشتر نگرانیهای پیشین را میتوان از جنس نگرانیهای اخلاقی به حساب آورد.
اما نکتهی دیگر همینجاست که خود این مهندسی اخلاقی،چه از طریق ژنتیک و چه از طریق به اصطلاح “داروهای اخلاقی”، خود با چالش و مخالفتها یا نگرانیهای دیگری مواجه است. پای این بحث تا ژرفای مباحث فلسفی،از جمله جبر و اختیار کشیده میشود. آیا ما حق داریم اختیار و ارادهی آزاد را-با فرض وجود واقعی یا موهوم اختیار- از آدمیان سلب کنیم؟
مدافعان این نگرشها معتقدند میتوان با اعتماد به عقلانیت بشری و رویکرد انتقادی و اعمال محدودیتی که در یک نظام آزاد سیاسی فراهم میشود، مثل توافقها و معاهدات سیاسی در مورد عدم استفاده از سلاحهای اتمی و نظیر آن، این نوع امکانات مهندسیها و دستکاریها را بهکار برد،زیرا فواید آن از مضرات آن بیشتر است. با دستکاری ژنتیک بسیاری از بیماریهای جانفرسا را میتوان درمان یا از وقوع آنها پیشگیری نمود. علاوه بر این، ما در تمام تاریخ علم و تکنولوژی دیدهایم که هر امکانات و کالای جدیدی،ابتدا مجلل بهشمار میرود اما پس از گذر زمان به کالایی نزد همگان بدل خواهد شد؛ به قول ولتر حتی قیچی نیز در روزگاری کالایی تجملی محسوب میشد. از آن گذشته،همین حالا مثلا توانایی جراحی زیبایی نمونهای مشابه همین امکانات است.
اما در سوی مقابل مخالفان معتقدند این نگاهیست که بیش از حد به بشر خوشبین است،تاریخ بشر چیز دیگری را نشان میدهد. کافیست این تکنولوژی به دست جریانات ایدئولوژیکی که نژادستیز یا دیگری ستیز هستند بیفتد که در میان اهل سیاست و قدرت نیز تعدادشان کم نیست.
پاسخگویی مستدل و موجه و در عین حال اخلاقی، به این پرسشها ساده نیست و بحثیست که شاید در ظاهر به همین کلیات ختم شود اما در ژرفای آن پیچ و خمها و گیر وگرفتهای اساسی دارد.
اما میتوان ادعا کرد در یک وضعیت نسبتا آرمانی و یوتوپیایی، بهکارگیری علم و تکنولوژی برای افزایش اخلاقیات بشر موجه و رواست اما بهکارگیری مهندسی و دستکاری ژنتیک بهشدت پیامدهای خطرناکی دارد مگر محدود به درمان و پیشگیری باشد و در عمل حداکثر شاید بتوان از بهکارگیری گام به گام و مهار شده و محتاطانهی این امکانات دفاع کرد.
تفاوت مهندسی اخلاقی با سایر مهندسیها با اهداف دیگر، در اینجاست که یک پای تمام شرارتها و مرارتهای بشر ریشه در اخلاق دارد. اما این بستگی به نگاه ما به ماهیت انسان-و از آن فراتر انسان در مصدر قدرت- دارد، که تا چه حد بدبین یا خوشبین باشیم. مانند هابز آن را گرگصفت بدانیم یا مانند روسو فرشتهخو؟ تاریخ نشان میدهد چندان اعتمادی نمیتوان به آدمی داشت و این بیاعتمادی به هنگام تکیه بر مصدر قدرت بیشتر هم میشود، زیرا در این مقام حتی با نیات خوب اعمال پلید و فاجعهباری مرتکب میشوند چه رسد به نیات پلید.
نویسنده: آرین رسولی پزوهشگر فلسفه و کیهانشناس
منابع:
1-دنیای قشنگ نو-هاکسلی آلدوس-انتشارات نیلوفر-ترجمه سعید حمیدیان
2
https://www.huxley.net/bnw-revisited/index.html
3-
https://m.youtube.com/watch%3Fv%3DalasBxZsb40&ved=2ahUKEwiZnszqzqX4AhWhnI4IHX2cCnYQxa8BegQICRAF&usg=AOvVaw1lmhccNyeAggQaNdzNX0Vt
کانال تلگرام
اینستاگرام: arianrasouliii@
بسیار لذت بردم،اگر امکان دارد در مورد تفاوت دو نگاه هابز و روسو نیز مطلبی بنویسید.
ذات انسان خیر است یا شر؟ هابز در مقابل روسو
پیشتر این مقاله را در این باره ترجمه کردهام
👌👌
با درود و سپاس فراوان بابت مطالب با ارزشتون
جناب رسولی مگر نه اینکه طبیعت طی تکامل (فرگشت) و با آزمون و خطاهای متعدد انسان و دیگر موجودات رو طی میلیون ها سال هوشمند تر و سازگار تر نکرد حالا چه تفاوتی داره که این روند به شکل مصنوعی و سریعتر از قبل دنبال بشه؟؟؟
درود. یک تفاوت عمده و جدی و حساس وجود داره بین انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی. انتخاب طبیعی باب میل انسانهای شرور،ایدئولوژیها و هرگونه منفعتطلبیها نیست،اما انتخاب طبیعی بالقوه میتونه باشه. البته بحث مفصلی داره و من بهطور مطلق مخالف هرگونه دستکاری نیستم
از گذشته تا امروز بشر در مسیر تکامل و بهتر شدن بوده اثبات این میتونه نیم نگاهی به گذشته باشه .اگه این تکامل با هدفمندی و سرعت انجام بشه خودبخود دنیای شرور از بین خواهد رفت