مرگ ; تجربه مواجهه با بحران مرگ

مرگ ; تجربه ی مواجهه با بحران مرگ



در زندگی لحظاتی هست که تنها به تجربه در می آیند . موضوعاتی هستند که شاید سالها مطالعه نتواند همچون تجربه ی آنها ، منجر به ژرف‌اندیشی و بینش عمیقِ شخص شوند. موقعیت‌هایی که در ادبیات اگزیستانسیال ، به نام موقعیت‌های مرزی شناخته می‌شوند.

مرگ نیز از مهم‌ترین این موضوعات است. تجربه‌ای مبهم یا مرموز که از ابتدای تاریخ ،ذهن بشر را درگیر خود ساخته است.چرا که پدیده ایست که هیچگاه بشر نتوانسته آن را شکست دهد. البته چنانکه ویتگنشتاین میگفت مرگ امریست که به تجربه در نمی‌آید و هیچگاه ما با آن روبرو نمی‌شویم. زیرا به قول اپیکور هرگاه مرگ هست ما نیستیم و هرگاه ما هستیم ،مرگ نیست.


اما معضل مرگ به همینجا ختم نمی‌شود؛ دو تجربه‌ی بحرانیِ مرگ جای دیگریست؛


۱-وقتی عزیزان و اطرافیان شخص با مرگ روبرو می‌شوند.
۲-وقتی شخص پیش از مرگ ، متوجه قرابت خود ما مرگ می‌شود و ذهن او به هر طریقی ، درگیر مرگ خود می‌شود. فی‌المثل به هنگام بیماری‌های سخت و لاعلاج یا موقعیت‌های هراس انگیزِ مشابه دیگر.(غیر از مواردی که شخص نادانسته یا ناگهانی جان میسپارد)
بنابراین معضل اصلی ،مواجهه با مرگ است. راه حلِ مشخص و روشنی برای این معضل و رنج طاقت فرسای آن در دست نیست. می‌توان ساعت‌ها و روزها از قول بزرگان و اندیشمندان در باب مرگ سخن گفت، اما به این امر نیازی نداریم. نگاه ما به زندگی ، مواجهه ما با مرگ را نیز نشانمان می‌دهد. اگر زندگی را امری پوچ ، زشت و ناپسند بدانیم ، تولد را بیش از مرگ قابل سرزنش خواهیم دانست.همانطور که آناتول فرانس نوشته است : مرگ هرگز دشوارتر از تولد نیست.
عکس این موضوع نیز صادق است. اگر زندگی را به دیده ی امری خوشایند و قابل ستایش بنگریم، مرگ را همچون سایه‌ی شومی می‌شناسیم که این درخشندگی را تیره می‌سازد.


نگاه دیگری هم می‌توان داشت و آن معنا بخشیِ مرگ به زندگیست. همانند نیچه و بسیاری از متفکران (بویژه اگزیستانسیال) که مرگ‌اندیشی را سر‌آغاز زندگی می‌دانند ، برعکس مرگ که پایان زندگیست.یعنی این مرگ است که زندگی را معنا می‌بخشد ، اما به شرطی که در زنده بودن زندگی کنیم. همانطور که اروین یالوم از نگاه نیچه میگوید:”تا زمانی که زنده هستی، زندگی کن. اگر زندگی را در حد کمال درک کنی، وحشتِ مرگ از بین می‌رود. اگر کسی در زمانِ مناسب زندگی نکند، در زمان مناسب هم نمی‌میرد.”


به عبارت دیگر هرچقدر بهتر زندگی کنیم ، آسوده تر با مرگ روبرو میشویم .این نگاه نیز خالی از اشکال نیست. زیرا اگر در زندگی اوضاع نابسمانی داشته باشیم ، لزوماً از مرگ هراس نداریم . حتی می‌توان گفت اگر زندگی بر وفق مراد ما نباشد چه بسا مرگ را راه نجات از آن بدانیم.
علیرغم این مسائل ، شاید بتوان راه حلی برای مواجهه با مرگ از نوع دوم ، یعنی مواجهه شخص با لحظاتِ پیش از مرگ خود یافت. برای مثال با نگاهی بدبینانه به زندگی ، مرگ را نوعی نجات از زندگیِ تلخ و ملال‌آور تلقی کرد، اما مواجهه با مرگِ دیگری ،بویژه مرگ عزیزان همچنان دشوار و غیر قابل تحمل خواهد بود.


چرا که اگر هم به زندگی به مثابه امری مذموم نظر کنیم ، خودخواهیِ ما برای زنده بودنِ عزیزان خود سبب می‌شود مرگ آنها را به‌سانِ واقعه‌ای هولناک دریابیم ، ولو این مرگ را به منزله‌ی رهاییِ آنان از رنجِ زندگی تلقی کنیم. این موضوع نیز شاید با تأمل و تعمق بیشتر ، حل شدنی به نظر برسد.

به این معنا که ما با توجیهی اخلاقی، سعادتِ عزیزان خود را بر خودخواهیِ خود ترجیح دهیم. هرچند به این سادگی در عرصه‌ی عمل امکان آن نباشد. اما معضل دیگری هم وجود دارد و آن خاطره‌ی رنج‌های فردی است که با مرگ روبرو می‌شود . هنگامی‌که شخصی با مرگ عزیز خود مواجه می‌شود، ممکن است رنج‌های گذشته ‌ی او نیز مدام پیش روی شخص جلوه کند و خاطرات ناخوشایند او رنج مضاعفی را سبب شوند. اما این موضوع نیز مثل سایر موارد می‌تواند بسته به نگاه شخص معکوس عمل کند. یعنی همین خاطره‌ی رنج‌ها و ملالت‌ها بدل به محرکی در راستای پذیرشِ رهایی از زندگی باشد.به عبارت ساده تر هرچقدر کسی با رنج‌های بیشتری زیسته باشد ، مواجهه با مرگ او به عنوان یک پدیده‌ی رهایی بخش ساده‌تر خواهد شد.


با اینهمه در تجربه ی مرگ نزدیکان و عزیزان عمل به این تصورات و باورها نه تنها دشوار که گاهی ناممکن می شود.عقاید دیگری نیز هستند که برای تسهیل مواجهه با مرگ ، آلام انسان را تسکین دهند که البته گاهی برعکس موجبات رنج او را فراهم می کند.
مارکوس اورلیوس آنتونیوس یا مارک اورل (فیلسوف و امپراطور رومی / رواقی) میگفت اگر به مرگ با دقت بیشتری نظر کنیم میبینیم که یک امر طبیعی است و اگر کسی از یک واقعیت ساده طبیعت باکی داشته باشد ، کودکی بیش نیست.
در مقابل فلاماریون در کتاب اسرار مرگ و زندگی ، در جواب اورلیوس می گوید اینکه امری طبیعی باشد دلیلی بر نترسیدن از آن نیست.او در کتاب خود مثال می زند و مینویسد آقای اورل اگر من چاقویی به سمت سینه ی شما حرکت دهم، چون تمام این حرکات( حرکت ماهیچه و عضلات و غیره) طبیعی است ، در صورتیکه شما بترسید و خود را عقب بکشید ، کودک هستید؟ می توان ادعای فلاماریون را طور دیگری هم بیان کرد و آن تمام وقایع طبیعیست که ما از آنها هراس داریم اما در عین حال طبیعی هم هستند.


البته فلاماریون معتقد بود مرگ زودهنگام طبیعی نیست و تنها مرگ بر اثر پیری و سالخوردگی را می توان طبیعی شمرد.
با این همه و در کل شاید چیزی در عمل نتواند کاملاً رنج این تجربیات را خنثی کند ، اما شاید به نسبت جهانبینی و تلقیات ما ، رنج ما کاهش یا افزایش یابد. ما همواره از بحران های عظیم نظیر این، کلی گویی میکنیم، در حالیکه جزییات بسیار زیادی هستند که در هر تجربه ی جانسوز و ملالت بار به مثل مرگ نزدیکان ، رنج انسان را غیر قابل تحمل میسازند. این جزییات در هر تجربه ،منحصر بفرد است و همین امر دست اندیشه را از یافتن راه حل و تسکین این آلام میبندد.


آخرین دستاویز ما در برابر این پدیده ی جانکاه و طاقت فرسا فراموشی و یا عادت به فقدان شخص ازدست رفته است. چنانچه فروید معتقد بود این نوع فراموشی نوعی مکانیزم دفاعی روان ما در برابر اتفاقات آزار دهنده است.شاتو بریان در کتاب رنه تمثیل جالبی دارد که می گوید:
“اگر بر فرض مردی بعد از سال ها مردن دو مرتبه به این دنیا بیاید خواهد دید آنهایی که برای مرگ او می گریستند به کلی او را فراموش کرده و دوستان دیگری برای خود یافته اند . انسان این طور است زود همه چیز را فراموش می کند و به چیز دیگر مانوس می شود.”


این مثال شاید در مورد تمام آدمیان صادق نباشد و برخی از بازمانده ها تا ابد اندوه و مصیبت ناشی از مرگ عزیز خود را فراموش نکنند اما در نادرترین موارد نیز از رنج بازمانده ها کاسته می شود.
باورهای بسیاری وجود دارد که شاید برای برخی کاربرد داشته و برای برخی در چنین نباشد . از خرافه گرفته تا نگاهی کیهانشناختی به وسعت عالم و حقارت بشر و کره ی خاکی او. همچنین نگرش های متفاوتی که برای هر فرد در مکان ها و زمان های مختلف، متفاوت هستند. نسخه ای واحد و رهگشا برای یکایک آدمیان نمی توان یافت ، اما می توان برای هر کس به نسبت بینش و جهانبینی او راهی یافت تا دست کم تسکینی ناچیز برای اندوه بزرگ او باشد.
#arian_x
آرین رسولی
منابع:
شاتو بریان _ رنه
اروین یالوم _ وقتی نیچه گریست /مامان و معنای زندگی

فلاماریون _ اسرار مرگ و زندگی
زیگموند فروید _ روانشناسی فراموشی

7 دیدگاه برای «مرگ ; تجربه مواجهه با بحران مرگ»

  • جولای 15, 2019 در t 8:24 ب.ظ
    Permalink

    مرگ هم به مانند هستی پرسشی بی پاسخ ولو ترسناک ترین پرسش بشر است … اما اگر فلسفیدن در اتاق در بسته را رها کنیم و با روشِ علمی مشاهده کنیم که چه میشود میتوان گفت که خودِ انسان و خوداگاهش برایِ همیشه نیست میشود همین .. نیازی به این همه فکر و خیال ندارد
    آری دردآور است و تلخ
    تنها راهش این است که با آن کنار بیاییم و آن را با آغوشی باز بپذیریم و به زندگی فکر کنیم بهتر است این افکار بیهوده را در قبر وقتی مردیم بکنیم .. در آن زمان تا بینهایت فرصت برای فکر کردن به این پرسش های فلسفی در اتاقِ بسته داریم

    ته مایه سخنانم را از زئوس گفتم
    در دو کلیپ واقع گرایانه به این موضوع پرداخته

    پاسخ دادن
    • جولای 17, 2019 در t 3:04 ق.ظ
      Permalink

      دیدگاه شما پر از ایراد بود متاسفانه.اول اینکه با روش علمی نگاه کنیم با بخش های دیگه ی حرفتون تناقض داشت. دوم اینکه مواجهه با مرگ هیچگونه ارتباطی با مشاهده علمی نداره . سوم اینکه توی قبر اگر این جنابی که ازشون نقل کردید توانایی تفکر دارن ،خوش به حالشون. چهارم اینکه سخن از مواجهه با مرگ بود نه اینکه خود مرگ چیه .پنجم اینکه با اغوش باز بپذیریم ، مواجهه با مرگ عزیزان با مرگ خود متفاوته،ما میتونیم در باب مرگ خود ، اونم در حد شعار این حرف رو بزنیم . ششم اینکه فلسفه در اتاق بسته یک حرف کاملا سطحی انگارانه اس و کسی که همچین اصطلاحی رو بکار ببره با صدها شاهد و استدلال میشه نشون داد که کمترین آشنایی نه با علم داره و نه فلسفه. سپاس بابت توجه و ارائه دیدگاهتون

      پاسخ دادن
      • آوریل 29, 2022 در t 7:20 ق.ظ
        Permalink

        بسیار عالی نقد کردید. سپاس از شما

        پاسخ دادن
  • فوریه 3, 2023 در t 2:50 ق.ظ
    Permalink

    با این که مدت زیادی از نوشتن این مطالب گدشته چکن من تازه این سایت رو دیدم برام جالب بود بسیار عالی و بی طرف موضوع رو توضیح میدهید و مشخص هست که بسیار کار ازموده هستید متشکرم کاش میشد سوالهایی که سالها ذهنم رو مشغول کرده از شما بپرسم اقای دکتر ارین .

    پاسخ دادن
    • فوریه 9, 2023 در t 3:01 ب.ظ
      Permalink

      سپاس. همین‌جا بپرسید اگر کوتاه هست و اگر مفصل هست در تلگرام. آی دی تلگرام هم در کانال تلگرام قابل دسترسی است.

      پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *