چرندیات عرفان حلقه
چرندیات عرفان حلقه! فرقهی حقه
سالهاست که شخصی به نام محمدعلی طاهری فرقهای تاسیس کرده به نام عرفان حلقه که در آن هر نوع ادعایی،از ادعاهای مربوط به حوزهی کیهانشناسی گرفته تا پزشکی و غیره پیدا میشود. ادعای این شخص این است که هم در پزشکی به چنان کشفیات تاریخسازی نائل آمده که بالاتر از تمام پژوهشگران و پزشکان قرار میگیرد و هم در فیزیک و کیهانشناسی اکتشافاتی داشته در سطحی بالاتر از تمام دانشمندان و هم در زیستشناسی به اکتشافاتی بینظیر رسیده در مراتبی فراتر از بزرگترین دستآوردهای بزرگان تاریخ این رشته؛خلاصه هر چه خوبان علم همه داشتهاند او یکجا دارد! اما متاسفانه با تمام این شکوه و عظمت علمی، یک مشکل خیلی کوچک وجود دارد، آنهم اینکه فقط هیچ مدرک و سند و شواهدی در دست نیست جز همین خروارها ادعا!
البته او انصافاً در هرچیزی توانا نباشد، در طنزنویسی یک سر و گردن از بزرگان طنزپردازی بالاتر است و در پیشگفتار یکی از همین کتب طنز خود میگوید “امیدهای انسان به دنیای علم هم که بتواند او را خوشبخت کند و پاسخگوی سؤالات او باشد، به پوچی گراییده است، زیرا علم ایجاد سؤال میکند و سؤال ایجاد علم، و در نتیجه هر روز بر تعداد شاخههای علمی افزوده شده و تعداد سؤالات انسان به مراتب بیشتر گردیده است.”
جناب طنزپرداز میفرماید کاری از علم و دانشمندان تنبل و تنپرور برای پاسخ به سوالات بشر برنیامده، بنابراین او ناچار است که آستین بالا زده و به میدان بیاید و بار تمام این سوالات را تنهایی به دوش بکشد. تا اینجا را بگذریم، این را کجای دلمان بگذاریم که سوپرمن عالم ما پس از این تحقیر و تخفیف علم ناگهان در لباس دانشمندی تمام عیار ظاهر میشود و شروع میکند به تزیین تپه به تپهی رشتههای علمی؛ از آن گذشته، با شواهد و اصطلاحات و مفاهیم خود علم هم به سراغ آنها میرود!
او خود را دانشمند و کار خود را که مشتی چرندیات شبه-علمی است کاملا علمی میداند. البته اگر او با همان فرمان پیشگفتار هجویات کتابش پیش میرفت هم برای خودش هم برای صاحب این کیبورد بهتر بود، زیرا برای مشخص کردن عیار خزعبلاتش زحمتی هم به ما نمیداد، اما متاسفانه در چرخشی متناقض، از پوچ خواندن علم به دانشمند خواندن خودش و علمی بودن چرندیاتش میرسد!
البته شاید من منظور او را درست نفهمیدهام و نه تنها تناقضی در سخن او نیست بلکه کاملا موجه است زیرا ابتدا میگوید علم پوچ است و سپس در ادامه مدعی میشود کارهای او علمیست!
در سالهای گذشته که یکی از کارهای من پرداختن به ادعاهای شبهعلمی بود،هر از گاهی دوستان و مخاطبان گرامی، نظر من را در باب جناب طنزپرداز و عرفان حلقه یا به عبارت درستتر حقه جویا میشدند اما از آنجا که دستگیری و حبس او در ایران موجب مظلومنمایی و شهرت بیشتر او شده بود،رغبتی برای پرداختن به مدعیات او که از قضا پا در کفش یکی از رشتههای تخصصی و مورد علاقهی من(کیهانشناسی) کرده، نداشتم. اما حالا نیز او دوباره با شهرتی بیشتر و ادعاهایی درشتتر پیش یاران سادهانگار خود عرض اندامهای طنزآمیزتری میکند، بد نیست چند سطری مختصر به کلیات ادعاهای او بپردازم.
به تازگی جناب طنزپرداز، در مستندی- که در ژانر کمدی حرفهای زیادی برای گفتن دارد-وارد مسائل کیهانشناسی و فیزیک شده است. از ماده تاریک گرفته تا بیگ بنگ و تابش پسزمینهی کیهانی را بررسی میکند و ادعاهایی مطرح میکند که اگر فقط یک جملهی آن درست بود مفتخر به کسب نوبل فیزیک میشد. او از همان تاکتیک متناقض همیشگی بهره میبرد، به تورم و بیگ بنگ و تمام نظریات کیهانشناسی ایراد میگیرد با تکیه بر شواهد کیهانشناختی! یعنی اگر کیهانشناسی علمی را قبول دارد و قرار است به شواهد آن ارجاع دهد، پس چرا میکوشد پا در کفش کیهانشناسان کند که نه تنها برای پای او،بلکه برای اندام او نیز بسی گشاد است.
به عبارت سادهتر اگر کسی طبق مشاهدات علمی در کیهانشناسی قرار است کیهان را بررسی کند و ایرادی بگیرد و نظریهی بدیلی ارایه کند، خیلی هم عالی، فقط باز یک مشکل کوچک وجود دارد؛ باید نظریه خود را با مشاهدات علمی نشان دهد که البته این کار برای طنزپرداز ما کمی دشوار است زیرا احتمالا شناخت او از فیزیک در حد دبیرستان هم نیست زیرا برداشتهای او از مفاهیم و اصطلاحات جدیدی که احتمالا اینجا و آنجا شنیده( و این روزها هم که مد شده) نیز نادرست است. اما اگر یافتههای او قرار است خارج از چارچوب علم باشد-که هست-دیگر او را با شواهد و رصدها و اصطلاحات و مفاهیم کیهانشناسی چهکار!
تمامی ادعاهای طنزپرداز را میتوان سطر به سطر به سخره گرفت و هجویات او سر به فلک میکشد. از شعور کیهانی سخن میگوید که البته برای او و همقطارانش باید به میزان همان سنگ و خاک موجود در کیهان شعور قائل شد و جای شگفتی نیست که کسی با این سطح از شعور،در همه چیز شعور ببیند!
ادعاهای او در مسایل مربوط به کیهانشناسی آنقدر مضحک است که آدم نمیداند حتی به عنوان مثال به کدامشان بپردازد!
شاید هم نباید و سودی ندارد که به هجویات عرفان حلقه در باب کیهان و فیزیک بپردازیم که این رشتهها دقیقترین مشاهدات و رصدها و محاسبات و معادلات را میطلبد. به همین اکتفا کنیم که اگر کسی با تکیه بر مشاهدات و رصدها و محاسبات و مدلهای ریاضی توانایی ارایهی یک نظریهی معتبر را داشته باشد،نیازی نیست در “حلقهی غلامان حلقه به گوش” خود آنها را مطرح کند،کافیست تحت یک مقالهی علمی آن را منتشر کند؛که البته باز یک مشکل خیلی کوچک وجود دارد و آن اینکه مقالات علمی پیش از انتشار از هفتخان داوریهای موشکافانه میگذرند و با این سخنان طنزپرداز که من میبینم، باید نگران دل و رودهی داوران بود.
در اظهارات او جز بهکارگیری برخی اصطلاحات تخصصی که طنزپرداز حتی معنای آنها را نمیداند و افزودن واژگانی مهمل چیزی پس و پشت آن نمییابیم که حتی قابلیت نقد علمی داشته باشد؛چیزی به مراتب مضحکتر از زمینتختگرایی.
مثلا او تفاوت نقش انبساط در سطح کل کیهان و سطح سیارات را هم نمیداند.یا در یک مورد ادعایی از یک دانشمند را کف رفته، اما با کژفهمی و برداشتی کاملا بیربط. علاوه بر این در مواردی هم مانند سایر مروجان شبهعلم میکوشد دائما بر لبهی پژوهشهای علمی،آنجایی که هنوز پژوهشهای ان اصطلاحا باز است و به یکاجماع و نتیجهی نهایی نرسیده گام بردارد و هجویات خود را با توسل به جهل عرضه کند،هجویاتی که هیچ شواهدی جز زبان مبارک ایشان پشت آنها نیست!
اما در همینجا به بهترین شکل، سمبل یک ادعای شبهعلمی را میبینیم. شناخت چرندیات او چندان هم بیفایده نیست زیرا اگر کسی مایل است تا تعریف شبهعلم(pseudoscience) را به دقیقترین و بهترین شکل ممکن درک کند،شناخت همین عرفان حلقه ومدعیات جناب طنزپرداز کافیست.
مواد لازم برای شبهعلم:
بهکارگیری و بلغور یکسری اصطلاحات تخصصی یک رشته،که هر معنایی میدهد جز معنای مورد نظر متخخصان آن رشته.گاهی بین اراجیف خود، چند پیمانه توضیح درست از آن رشته کپی کنید و بریزید بین خروارها مزخرفات خود تا زیادی توی ذوق نزند.محصول شما آماده است، دیگر لازم نیست کاری کنید،فقط منتطر بمانید…خود به خود سر و کلهی عدهای سادهلوح پیدا خواهد شد که خودشان شما را به مقام استادی خواهند رساند.
طنزپرداز ما اصطلاحات دیگری هم به کار میبرد که بیشتر به دوران انسان بدوی که آگوست کنت از آن به عنوان انیمیسم(Animism) یا زندهانگاری یا جاندارگرایی یاد میکند.دورانی که بشر همه چیز را به ارواح و جن و پری و موجودات اینچنینی در دل طبیعت نسبت میداد و از جمله بیماریها را کار همین ارواح خبیث و اجنهی شریر و موجودات ماورایی شر نسبت میداد. حال در قرن بیست و یکم طنزپرداز ما از موجودات غیرارگانیک سخن میگوید که البته علاوه بر طنز ماجرا، خطرات ماجرا را نباید دست کم گرفت که این بار پا را در کفش گشاد درمان فرو میکند.
طنزپرداز از شبکهی شعور کیهانی،موجودات غیرارگانیک،چاکراها و یک سطل بزرگ زباله پر از واژگان استفاده میکند؛ از جمله حلقه. که البته تنها حلقهای که میتوان به وضوح در عرفان حلقه دید، حلقهی جاهلان و کاهلان اندیشه و دانش است.آنها که هم نمیدانند و هم نمیدانند که نمیدانند و تا ابد در جهل مرکب گرفتارند.
ویتگنشتاین سالها پیش با دقت به این نکته اشاره کرد که واژگان بیمعنا را که به چیزی ارجاع نمیدهند باید با یک شوت محکم زیر آن به هوا روانه کرد. پوپر نیز با ژرفاندیشی به نیکی دریافت که ادعاها باید ابطالپذیر باشند؛ وگرنه من هم میتوان ادعا کنم که در این کلمات من نیرویی پنهانی نهفته است که همین حالا موجب نفس کشیدن شما میشود،مگر نفس خود را حبس کنید که آن هم فایده ندارد،چون نیروی این کلمات پس از مدت کوتاهی شما را مجبور میکند نفس بکشید! این ادعای من مزخرف است؟خیلی تابلو بود که ادعای کاذبی است؟ هجویات جناب طنزپرداز دقیقا در همین حد و چه بسا بیشتر چرند است؛زیرا پای موجودات غیرارگانیک که هم از لحاظ لغوی چنانچه جناب ویتگنشتاین میفرمود بیمعنا و بدتر از آن متناقض است،هم از لحاظ ابطالپذیری چنانچه پوپرجان میفرمود ابطالناپذیر؛ هم اینکه ادعای علمی بودن دارد، همزمان که در حال لجنمال کردن اصطلاحات علمیست. او ادعا میکند ادعاهای علمی دارد و هر کجا دلش خواست از مشاهدات علم سواستفادهی بیربط میکند،هم اینکه مشت مشت ادعاهای ضدعلمی طرح میکند.
باور افراد به فرقه عرفان حلقه، یا پرحُقه،ما را یاد سخن گرامشی میاندازد که میگفت:
مشکلِ مرﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﻮﺍﻃﻒ، ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻭ ﺁﺭﻣﺎﻥﻫﺎﯼ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﺎ ﺑﻦﺑﺴﺖ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪﻩ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ، بلکه ﻣﺸﮑﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ!
نویسنده: آرین رسولی کیهانشناس و پژوهشگر فلسفه
برای آشنایی با فلسفه علم و روش علمی و شبهعلم و غیره به فایلهای صوتی رایگان درسگفتار فلسفه علم در اینجا رجوع کنید.
کانال تلگرام
اینستاگرام: arianrasouliii@
سلام خسته نباشید به جای این همه توهین دوتا از نظریاتش را مینوشتین خواننده خودش به نتیجه ای که شما رسیدین میرسید. موفق باشید.