بودریار ؛ مصرف گرایی و ایجاد نیازهای کاذب با فراواقعیت
بودریار ؛ مصرف گرایی و ایجاد نیازهای کاذب با فراواقعیت
ژان بودریار فیلسوف فرانسوی، مفهومی دارد با عنوان « فراواقعیت » که به عقیده او در دنیای کنونی جایگزین واقعیت ها شده است.این فراواقعیت ها دست پروردهی تکنولوژی و عصر رسانه محوری است که ما در آن به سر میبریم.
از سینما و تلویزیون و رسانههای دیگر گرفته تا تمام تکنولوژیهای موجود که به باور بودریار ما را دچار یک برداشتی از امور واقع کردهاند که در حقیقت، فراواقعیتی هستند که جایگزین واقعیت شدهاند.
برای مثال وقتی یک اقدام مرگبار تروریستی صورت میگیرد و خبرنگاران یا تحلیلگران آن را طوری روایت میکنند که گویی ممکن است مجدداً این اقدام تروریستی تکرار شود، این گزارش و تحلیلها میتوانند پیشگوییِ خودمحقق کننده باشند. یعنی صرفِ این پیشگویی باعث شود اقدام تروریستی، مجدداً تکرار شود.(قبلاً در یادداشتی به توضیح این موضوع در میان تحلیلگران پرداختهام)
یا اگر کلیتر نگاه کنیم، مثلاً هنگامی که اقدامات تروریستی در سالهای اخیر در رأس اخبار و تحلیلها قرار داشت، بسیاری از مردم در تمام نقاط دنیا در پسِ ذهن خود وحشتی از احتمال مواجهه با این پدیده داشتند، اما احتمال مواجهه با پدیدههای مرگبار دیگر که بسیار محتملتر بوده ، باعث ارعاب و وحشت آنان نمیشد.
یا برعکس، هیچوقت تصویری از صلح، آرامش و زندگی عادی مردم کوچه و خیابان در ذهن اکثر آدمیان نیست. زیرا هیچ رسانهای، از اخبار و روزنامه گرفته تا حتی سینما و غیره به تمرکز روی جریان عادی زندگی نمیپردازد، در حالیکه جریان غالب زیست بشر همین زندگی عادی است.
امبرتو اکو مثال جالبی در این مورد زده که میگوید: تلویزیون ارتباط خود را با جهان کاملاً از دست داده است. در برنامههای تلویزیونی معمولاً از افرادی که توسط خود تلویزیون یا رسانهها شناخته شدهاند،مثل سوپراستارهای سینما دعوت میشود یا به مسائل رسانهای پرداخته میشود. این مثال اکو به نوعی نشان دهنده این نکته است که محدوده رسانهها به خود رسانهها منحصر میشود نه جهان بیرون از آن. همه اینها- به علاوه مصادیق بیشمار دیگر- به نوعی فراواقعیت هایی هستند تکنولوژی از طریق رسانهها میسازدـ
بودریار معتقد است که رابطه تمام دنیا در عصر کنونی با واقعیتها قطع شده و تنها فراواقعیتها در زندگی بشر ایفای نقش میکنند. از طرف دیگر وی معتقد است پس از انقلاب صنعتی با پیشرفت تکنولوژی، سرعت تولید کالا به طور روزافزون بالا رفت. پس از آن دیگر تولید کالا بر اساس نیاز و تقاضا ادامه نیافت و هر کالایی تولید شد.
در طی این مرحله مسأله اساسی دیگر خودِ تولید نبود بلکه ”ایجاد تقاضا” یا نیاز در جوامع بود. یعنی ”تولید نیاز” مهمتر از ”تولید کالا” شد. پس در نتیجه اقدامی موفق صورت گرفت و آن تبدیل جامعه به جامعهای مصرفی بود. به عبارت دیگر جامعه به سمت مصرف گرایی سوق داده شد.
«تبلیغات» عنصر اصلیای است که از آن پس به ترویج و تقویت این مصرف گرایی مدد میرساند.
یعنی با رواج مصرف گرایی نیازهای کاذب در جوامع تولید میشوند و کالاهایی که شاید نیازی به آنها نیست، برای عموم مردم به عنوان یک نیاز مبرم در میآید.
هنگامی که برای خرید آخرین مدل گوشی اپل، صفهای طویل کشیده میشود، در حالی که پای یک نیاز جدی برای فرد درمیان نیست، میتوان به این نکته پی برد که ”نظامِ تولیدِ نیاز” موفق بوده است. امروزه حتی رسانهها زیبایی چهره و اندام و پوشاک زیبا را برای افراد تعیین میکنند. برای فروش کالاها یا خدمات متنوع، نیازهای متنوع باید وجود داشته باشند، پس بدیهی است که مثلاً برای مصرف لوازم خاص آرایشی، یا برای استفاده از خدماتی مثل جراحی زیبایی، نیاز به آنها در جامعه تولید شود.
امروزه بسیاری از کالاها برای رفع نیاز تولید نمیشوند، بلکه برعکس نیازها برای کسب کالاها تولید میشوند.
از نظر بودریار امروزه هویت را هم کالاها تعیین میکنند . داشتن برخی کالاها یا حتی خوردن غذاها هویت طبقاتی و سبک زندگی خاصی را تجلی میبخشند. پس مصرف در یک جامعهی مصرف گرا محدود به رفع نیاز نمیشود، بلکه فراواقعیت ها باعث شدهاند که مصرف، حتی هـویت افراد را هم تعیین کند.
پ. ن: صرفنظر از سایر بخشهای فلسفه بودریار،این مفاهیم به نظر جدی و قابل دفاع هستند. پدیده مصرف گرایی و تصویرسازی کاذب از واقعیت توسط رسانهها،تنها مورد توجه بودریار نبوده، بلکه بسیاری از اندیشمندان به آن توجه داشته و دارند(در اینجا صرفاً برای توضیح سادهتر، از مفاهیم فلسفه بودریار استفاده شد).
آرین رسولی
مطالعه بیشتر
جامعۀ مصرفی: نوشته ژان بودریار ترجمه ایزدی.
نظام اشیاء-ژان بودریار-ترجمه:ایزدی
آینۀ تولید – ژان بودریار-ترجمه: ملک
مبادلۀ نمادین و مرگ