هنر ماشینی؛ اگر هوش مصنوعی ماشین ها کار هنری انجام دهند، انسان آن را می فهمد؟

اگر هوش مصنوعی ماشین ها کار هنری انجام دهند، انسان آن را می فهمد؟


با فرض اینکه ظهور آگاهی در هوش مصنوعی امکان پذیر باشد، این هوش ها ، تمایل به ایجاد کارهای هنری خواهند داشت. اما آیا ما می توانیم آن را درک کنیم؟
میگوئل کارلوهای استاد دانشگاه پورتو پرتغال (استاد دانشکده موسیقی و هنرهای نمایشی ، نویسنده کتاب زیبایی شناسی مصنوعی… ) اخیرا در مقاله ای به این پرسش پرداخته است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نوعی همدلی -فهم انسانی از دیگری-همان نیرویی است که ظرفیت ما برای درک آثار هنری را شکل می دهد.چه اتفاقی می افتد وقتی که با آثار هنری مواجه می شوید؟برای درک یک اثر از تجربیات آگاهانه خود استفاده می کنید و سعی می کنید ابتدا انگیزه ی خود را از چنین کاری فهم کنید. -یعنی چه انگیزه ای برای خلق این اثر دارید – سپس از دیدگاه شخص اول استفاده می کنید تا توضیحی معتبر برای اثر هنری ارائه دهید .تفسیر شما از اثر ، شخصی خواهد بود و امکان دارد با دلایل هنرمند بطور قابل ملاحظه ای مغایرت داشته باشد. اما اگر ما تجربیات کافی و منابع فرهنگی را لحاظ کنیم، شاید به تفسیر نزدیکی با هنرمند برسیم. به همین دلیل ما می توانیم به شکل های مختلف با یک اثر هنری ارتباط برقرار کنیم. پس باید بیاموزیم که این موضوع یک جعل یا تقلید است. هدف هنرمند جعل یا تقلیدی متفاوت از یک چیز اصیل است. (منظور نویسنده این است که یعنی هنرمند یک چیز اصیل را از طبیعت گرفته یا هر موضوع فرهنگی ،اجتماعی و غیره ، سپس تلاش می کند آن را به شکلی جعلی و ساختگی، یا با تقلید بیان کند . ) پس ما مانند زندگی ، در هنر نیز با جمع آوری اطلاعات پیش از نتیجه گیری در مورد اقدامات افراد ، می توانیم اهداف را بهتر تشخیص دهیم.
اما ما با هنرمند یکسری ویژگی های مشابه داریم; یک بدن مشابه و به دنباله بدنمان یک چشم انداز مشابه داریم. تجربیات انسانی ما در بسیاری از چیزها مانند تولد ، شرایط اجتماعی و پرورش ما، مبارزه با مرگ اجتناب ناپذیر ، پرورش حافظه ، کنجکاوی ذهن ، نیازها و خواسته های بیولوژیکی و غیره.
همه ی ماشین های دارای هوش مصنوعی ، تجربیات مشابه خودشان را مجسم خواهند کرد، اما برای ما کاملا بیگانه هستند.
ما می توانیم با شخصیت های غیر انسانی یا ماشین های هوشمند در راستای انسانی سازگار شویم، چون انها توسط دیگر افراد انسان ایجاد شده اند.اما برای درک هنر ماشینی ما نیازمند شناخت تجربه اول شخص هستیم. این چیزیست که ما نمی توانیم حتی برای موجوداتی که بسیار نزدیک به ما هستند انجام دهیم . ممکن است برخی از اقدامات هنری و مصنوعاتی که توسط ماشین آلات هوش مصنوعی ایجاد شده تشخیص دهیم اما برای درک درست آن ناگزیریم به اهداف دستگاه پی ببریم.هنری که توسط یک ماشین و هوش مصنوعی ایجاد شده ممکن است معنادار باشد ،اما به طوری که تنها از دید این ماشین معتبر باشد و هر تفسیر انسانی( anthropomorphism به معنای تصور انسانی برای چیزی قائل شدن) از دیدگاه ماشین بی اعتبار و تفسیری نادرستی از آثار هنری خواهد بود .
بله اگر ما دستگاهی دارای راه استدلال مشابه ، دستگاه ادراک مشابه و ویژگی های بی پایان از فرهنگ انسانی مشابه ایجاد کنیم، آیا بازهم آن دستگاه نمی تواند هنری قابل فهم برای انسان ارائه دهد؟ پاسخ این است که بله اما این باعث می شود که آثار هنری توسط انسان ایجاد شده باشد. تمام نمونه هایی که تاکنون از “هنر ماشین ها” ارائه شده ، در واقع فقط نمونه های ساده ای از هنر انسانی است که با کامپیوتر ساخته شده اند.یعنی هنرمندان آنها برنامه نویسان کامپیوتر بوده اند. ممکن است این ادعا عجیب و غریب به نظر برسد که چگونه برنامه نویس می تواند نویسنده ی اثر هنری هم باشد؟
فرض کنید ارکستر محلی در حال نواختن سمفونی شماره ۷ بتهوون است.با وجود اینکه بتهوون مستقیما مسئول هیچکدام از صداهای تولید شده در آن اجرا نیست، هنوز می توانید بگویید بتهوون گوش می دهید.
هنر ماشینی -ایجاد شده توسط هوش مصنوعی- باید توسط اراده ی خود ذهن مصنوعی ایجاد شده باشد نه بر اساس یا هدایت یک دیدگاه انسانی از هنر .
مشکل این است که آیا احساس ماشین ها آنقدر توسعه پیدا می کند که منجر به شور و اشتیاق برای ایجاد هنر شود؟ معضل اینجاست که اگر آنها به چنین توانی دست پیدا کنند ، به شکل متفاوتی است که ما آن را از دیدگاه ذهنی خود بطور کامل درک نخواهیم کرد.هنر ماشینی همیشه فراتر از توانایی ما در درک آن خواهد بود، زیرا مرزهای درک ما در هنر -همانطور که در زندگی- محدود به تجربه ی انسان است.
2019,june,18

ت: آرین رسولی
#arian_x

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *