اخلاق نسبی یا مطلق

اخلاق نسبی یا مطلق

یکی از نزاع های فلاسفه و بویژه فلاسفه اخلاق در طول تاریخ اندیشه ، نزاع بر سر نسبی یا مطلق بودن اخلاق است. اینکه اخلاق و قواعد اخلاقی کاملا نسبی هستند — یعنی وابسته به زمان و مکان — یا مطلق ؟در این مطلب قصد داریم بطور اجمالی به تبیین این دو موضع در فلسفه اخلاق بپردازیم.

در میان فلاسفه مشهور کانت از جمله کسانی بود که به اخلاق مطلق باور داشت و دیگرانی مثل هگل ، راسل و سارتر و… به اخلاقیات نسبی معتقد بودند.

مدافعان اخلاقیات مطلق مدعی هستند که ارزش هایی کلی در داوری های اخلاقی وجود دارند که این ارزش ها جهانشمول و فراتاریخی هستند. آنها معتقدند اگر چه کنش های اخلاقی با ارزش هایی ناشی از عرف و عادات اجتماعی و فرهنگ مورد قضاوت واقع می شوند ، اما ارزشهایی فراتر از فرهنگ، سنن، آیین، تاریخ، مکان و عرف وجود دارند.

در مقابل نسبی گرایان اخلاقی معتقدند اخلاقیات کاملا وابسته به محیط،فرهنگ و سایر گزینه های مذکور است.برای مثال نسبی گرایان معتقدند فقط فرهنگ و ویژگی های یک جامعه تعیین کننده ارزشداوری های اخلاقی آن جامعه است و هیچ قاعده اخلاقی مطلقی وجود ندارد که جهانشمول و فراتاریخی باشد.

هگل معتقد بود اخلاق و معیارهای آن در بستر زمان و جامعه تغییر می کند.او می گفت: روح زمان جامعه را پیش میبرد. این روح بمنزله روح اجتماعی است که روی افکار و پسندها تاثیر میگذارد و هر آنچه در روح جامعه موافق با تکامل آن باشد حفظ و هر چه مربوط به گذشته باشد را نسخ می کند. ژان پل سارتر و دیگر فلاسفه نسبی گرای اخلاقی هر کدام در این باره سخن گفته اند، اما استدلال برتراند راسل در دفاع از اخلاق نسبی گرا، بیش از سایرین قابل توجه است.راسل معتقد بود اخلاقیات همواره در حال دگرگون شدن هستند. راسل مثال می زند که در یکی از مراحل تکامل انسان ، آدم هایی گمان می کردند کانابالیسم (آدم خواری) یک وظیفه است!اما امروزه این عمل حیرت انگیز است. راسل میگوید باید ها و نباید های اخلاقی چیزی نیست جز بیان احساسات ، احساساتی که والدین و نزدیکان از همان کودکی در آدمی کاشته اند. اما این نقد راسل تنها به اخلاقیات مطلقی است که منشاء اخلاقیات را ورای انسان ها تعریف می کنند. اما تمام کسانی که معتقد به اخلاقیات مطلق هستند منشاء آن را فراتر از انسان نمی دانند.

در سوی مقابل کسانی که به مطلق بودن اخلاقیات قائل هستند نیز دلایلی نظیر گزاره های مطلق در عدم نسبی گرایی ارائه می کنند. برای مثال گزاره : “قتل یک نوزاد برای سرگرمی غیر اخلاقی است”
مطلق گرایان گزاره های اینچنینی را برای عدم نسبیت اخلاقی مطرح می کنند تا نشان دهند قواعد اخلاقی وجود دارد که جهانشمول و فراتر از فرهنگ و عرف و عادات هستند. اما محکم ترین استدلال مطلق گرایان قاعده ذرین است. قاعده ذرین (اینکه هر چه را برای خود نمی خواهی برای دیگران هم نخواه) یک قاعده ای فراتاریخی و فراتر از فرهنگ ها و سنت هاست.در تمام نقاط و در هر جامعه ای چنین قاعده ای می توان معیاری واضح در ارزشداوری های اخلاقی باشد . این قاعده نسبی گرایی اخلاقی را به چالش می کشد . می توان گفت اگر ما فرهنگ را از اخلاق جدا کنیم ، دیگر نیازی نیست با تغییر فرهنگ ها ، اخلاقیات را هم نسبی بدانیم.به عبارت دیگر شاید یک عمل که ناشی از فرهنگ یک جامعه باشد ، اخلاقی یا غیر اخلاقی باشد،اما داوری اخلاقی آن فراتر از فرهنگ آنجاست.

#arian_x

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *