جان سرل ؛ فلسفه در قرن جدید
معرفی کتاب ؛ فلسفه در قرن جدید
نویسنده: جان سرل
مترجم: محمد یوسفی
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1396
311 صفحه
جان سرل یکی از بزرگان فلسفه تحلیلی است. همگان این فیلسوف را که در هشتاد و شش سالگی همچنان شوخطبع و بازیگوش و خندان و مهربان است، میشناسند. حوزه نسبتا گسترده علائق او باعث شده تا طیف خوانندگان آثار او بیشتر شود. در ایران هم بهخوبی شناخته شده است. برخی از آثار مهم او نیز ترجمه شدهاند. اما اگر کسی بخواهد فقط یک کتاب از او مطالعه کند، این کتاب احتمالا بهترین گزینه است؛ زیرا در این اثر بهطور مختصر و مفید مهمترین و جدیدترین نظریات خود را بازگو میکند. البته نام کتاب کمی گمراهکننده است و در واقع برگرفته از عنوان فصل اول است و لذا همه مضامین متنوع این اثر را منعکس نمیکند. ببینیم در این اثر به چه مباحثی پرداخته شده است.
این کتاب در واقع یک مجموعه مقالات است و نه یک تالیف واحد و یکدست. هر کدام از فصول دهگانه آن یک مقاله مستقل بوده که اینک جناب سرل همه آنها را در این اثر خود یکجا گردآورده است. حوزههای اصلی پژوهشهای سرل عبارتند از: فلسفه ذهن، فلسفه زبان و فلسفه اجتماع. ده فصل کتاب همه این سه حوزه را پوشش میدهند. مقاله اول، “فلسفه در قرن جدید”، علاوه بر اینکه پیشبینی سرل درباره سرنوشت فلسفه در قرن بیست و یکم است، بهنوعی درآمدی است به کل رویکرد سرل در فلسفه و لذا میتوان آن را به عنوان مقدمه سایر مقالات نیز به شمار آورد. او با توجه به وضعیت موجود، بهویژه پیشرفت علوم تجربی و طبیعی، پیشبینی میکند که در قرن جدید چه بر سر فلسفه خواهد آمد و این رشته به چه سمت و سویی خواهد رفت. از نظر سرل مهمترین ویژگی فلسفه ورزی در این دوران آن است که دیگر شکاکیت معرفتشناختی را در همه حوزهها پشت سر گذاشتهایم. از این به بعد نقطه شروع فلسفه پاسخ به اشکالات شکاکیت نیست، بلکه اتکا به دانش فراوانی است که امروزه در اختیار داریم. با وجود این همه رشد دانش و آگاهی، جدی گرفتن شکاکیت موضع نامعقول و غیر قابل قبولی است.
از نظر سرل، شکاکیت معرفتی فلسفه را زمینگیر کرده بود. اما امروزه با رشد قابلتوجه علم که باعث انباشت معرفتی زیادی شده است، دیگر شکاکیت معرفتشناختی از مرکز توجه فلسفه خارج شده و صرفا یک مسئله حاشیهای به شمار میآید. با رشد چشمگیر معرفت علمی امروزه فرصتی عالی و منحصربهفرد برای فلسفه فراهم شده که میتوان بهطور نظاممند به آن پرداخت.
فلسفه دیگر از شکاکیت آغاز نمیکند، بلکه از دانش قابل اعتمادی که درباره واقعیت داریم شروع میشود. اساسیترین این دانشها عبارتند از: نظریه اتمی ماده، نظریه تکامل زیستشناسی و واقعیتهای عرفی مثل اینکه ما انسانها موجوداتی آگاه هستیم و حالات ذهنی التفاتی داریم و نیز واقعیتهای اجتماعی بهوجود میآوریم. به باور سرل، فلسفهای که مبتنی بر چنین اموری باشد، نظری، جامع، نظاممند و کلی خواهد بود.
عنوان فصل دوم از هر جهت گویاست: “هستیشناسی اجتماعی: برخی اصول اساسی”. جای گرفتن این مقاله در این قسمت نشان میدهد که این مسئله برای سرل چقدر مهم و باارزش است و با عنوان کتاب هم نسبت خاصی دارد. سرل تصریح میکند که در قرن بیست و یکم احتیاج ما به فلسفه اجتماع بیش از پیش خواهد بود. لذا در این زمینه شاهد رشد مباحث خواهیم بود. تاکنون مسائل فلسفه اجتماع غالبا ذیل فلسفه سیاسی یا علوم اجتماعی بررسی میشدند، اما سرل تاکید میکند که باید شاخه جداگانه و مستقلی به نام فلسفه اجتماع داشته باشیم.