ما استاد کم نداریم ، شاگرد کم داریم!

ما استاد کم نداریم ، شاگرد کم داریم!

جامعه ما چندان به توصیف نیاز ندارد، جامعه ای از هر لحاظ آشفته و پر التهاب. در این جامعه وضع فرهنگ و دانش عمومی نیز پریشان میان سنت و مدرنیته از یک سو و مواجهه ای نو با پست مدرن هم از سوی دیگر است.

در چنین اوضاع و احوالی هر کس از هر سو خود را واجد شرایط آموزش به عموم قلمداد می کند.با امکان فناوری های بهتر، این اوضاع تاسف انگیز وخیم تر نیز می شود.در مباحث علمی ورود افراد غیر متخصص به رشته های تخصصی به امری موجه بدل شده است و از آن بدتر تلقی عموم از برخی مباحث سیاسی فرهنگی است که تصور می کنند علوم اجتماعی یا سیاسی ، عرصه ی تخصصی عوام ، بدون کمترین دانشِ لازم است.هر شخصی امروزه به راحتی نسبت به اساتید حوزه های سیاست یا فرهنگ انتقاد می کند ، بی آنکه خود را موظف به مطالعه و دانش کافی ، (پیش از اظهار نظر) بداند.

در چند سال اخیر اوضاع وخیم تر شده و حتی در حوزه های علوم تجربی نیز افراد غیر متخصص یا از رشته های متفاوت به رشته های دیگر ورود میکنند.برای مثال اشخاص تنها به واسطه ی ترجمه چند کتاب عمومی از یک رشته ، فوراً خود را متخصص تلقی می کنند.

در این احوالات که همگی شاهد آن هستیم هر مخاطبی که هنوز ارزش شاگردی را درنیافته استاد می شود، ارزش شاگردان پرسشگر بسیار بیش از اساتید است. چرا که آگاهانه یا ناخداگاه ، آنها روح دانش و خردورزی را دریافته اند که همان پرسشگری و آموختن روزافزون است، نه نمایش متظاهرانه ی دانش پوشالی.

کاش به تعداد اساتید تهی از محتوی، شاگرد داشتیم . یا دست کم این اساتید پوشالی کمی از وقت خود را صرف آموختن می کردند تا یاد دادنِ چیزی که خود نیازمند آموختن آن هستند.

#arian_x

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *