افسانه ها از کجا آمده اند؟ [قسمت سوم– شیمرا ]

افسانه ها از کجا آمده اند؟ [قسمت سوم– شیمرا ]

شیمرا ، شیمر یا کایمِرا (chimera) خیمایرا به معنی بز ماده .از غول‌های اساطیری یونان بوده است که در فارسی غول‌شیر نیز نامیده می شود که نام موجودیست ترکیبی از شیر ،بز و مار.

اکثر دانشمندان معتقدند شیمرا حیوانیست ساخته و پرداخته تخیل انسان ها و بس. همانطور که دانیل کوهن در کتاب “نگاهی تازه به جانوران غول آسا” این نظر را عنوان می کند.

در ” هومر ” شاعر ایلیاد و ادیسه ، در جایی می گوید این هیولا در آسیای صغیر وجود داشت و از دهانش آتش بیرون می داد .نباید او را صرفا یک متوهم بدانیم یا دیگرانی که داستان های مشابهی در وصف شیمرا گفته اند و تقریبا اتفاق نظر داشتند در اظهارات خود. شیمرا در افسانه ها همواره به یک صورت توصیف شده و محل زیست او را مشخص کرده اند؛ این هیولا همیشه به صورت حیوانی وصف شده که به شیر ،بز و مار شباهت داشته ، از دهانش آتش بیرون می آمد و در مناطق کوهستانی و پر درخت لیسی ویرانی و انهدام به بار می آورد.

نویسندگان کلاسيک شیمرا را با دقت و شباهتی زیاد توصیف نمودند . البته این موضوع، بعدها به اثبات رسید. ” سنکا ” یکی از همین نویسندگان، می نویسد:
« در لیسی يك ناحيه عجیب و خارق العاده ای وجود دارد. زمین این منطقه در چندین محل سوراخ شده و دارای حفره می باشد. آتشی در آنجا مشتعل است که هیچ آزاری به موجودات جنبنده ی آنجا نمی رساند.»
” استرابو ” ، نویسنده دیگری، می گوید:
« شایع است که در آن حوالی محل زندگی شیمرا می باشد، و در اطراف آن نیز پرتگاهی وجود دارد به نام ” شیمائرا ” (chimaera).

نویسنده دیگری به نام “سردیوس” از اصل و ریشه این افسانه طلاع داشت، زیرا می نویسد:
«این شراره های آتش از دهانه کوه ” شیمائرا ” بیرون می زند، و در همان منطقه، در زیر قله این کوه، درندگانی چون شیر وجود دارد. قسمتهای میانی کوهستان هم مملو از بز است و در پایین کوهستان و در کنار دامنه، جایگاه رشد و نمو مار می باشد.
این مسأله در همین جا بیشتر جلو نرفت، اما در اواخر قرن نوزدهم، يک دریاسالار انگلیسی به نام “بوفورت” (beafort) که در سواحل «لیسی» لنگر انداخته بود تا تحقیقاتی در زمینه نقشه برداری و تشر یح آب های روی زمین انجام دهد، هر شب شاهد شعله های آتشی بود که از قله کوهی پدیدار می شد. بومیان آن نواحی به او گفتند که این کوه همیشه در حال سوختن بوده است. بوفورت از کوه مزبور صعود کرد و شعله های آتشی را مشاهده کرد که از درون حفره هایی بیرون می زدند که متشکل از گازهای طبیعی بود. جالب اینجاست که واژه Chamirah» (شامیرا) به زبان فنیقی به معنی کوهستان مشتعل است!

آلن لندزبرگ می نویسد : «با در نظر گرفتن پراکندگی کوچ نشین های یونانی در لیسی ، من می توانستم دریابم که چگونه اسامی نامفهوم فنیقی ها، درست مانند اسامی سرخ پوستی در آمریکای شمالی، باقی ماندند و چگونه سبب گردید که این افسانه به وطن شان یونان بر گردد و سخن از کوهی باشد به نام شاميرا و اینکه چگونه آتش از دهانه آن بیرون می زده. بعدهم صحبت از هیولایی به نام شیمائرا به میان آمده که دارای شیرها و بزها ومارهایی بوده و کوهستان های واقع در لیسی را به نابودی و ویرانی می کشانده. و سرانجام این افسانه توسط شعرای یونانی نظم و ثبات پیدا کرد و کاری کردند که قهرمانی نامدار به نام بلروفون! (bellerophon) این موجود هیولا
مانند را بکشد، حال آنکه هرگز حتی در خواب نمیدیدند که این قهرمان بینوا را به مأموریتی مرگبار می فرستادند که مبارزه اش بر علیه چاهی از گازهای طبیعی در حال سوختن بوده!»

نکته نهایی: با بررسی نمونه هایی از افسانه های مختلف ، کم کم چیزی که به ذهنمان می رسد، نحوه تکامل افسانه هاست. چیزهایی که درست مثل جانداران در طول سالیان دراز تکامل می یابند و گاهی یک انسان سوار بر اسب را به هیولا تبدیل میکنند، گاهی یک کوه را به یک موجود هولناک که از دهانش آتش بیرون میزند.
البته از نقش تخیل انسان و همکاری آن با طبیعت برای یک کارگردانی جالب نباید غافل باشیم.

#arian_x

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *