چرا دروغ میگوییم ؟آیا حیله و دروغ جزئی از وجود انسان است؟
چرا دروغ میگوییم ؟
شاید صداقت بهترین سیاست باشد، اما حیله و دروغ جزئی از وجود انسان است.
پاییز سال ۱۹۸۹ جوانی به نام الکسی سانتانا بهعنوان دانشجوی سال اول در دانشگاه پرینستون پذیرفته شد. داستان زندگی این جوان برای کمیتهی پذیرش دانشگاه فوقالعاده قانعکننده بود.
او تحصیلات رسمی چندانی نداشت در ایالت یوتا بدون سرپناه زندگی کرده بود، دام و گوسفند پرورش داده بود و کتابهای فلسفی خوانده بود. او در بیابان موهاوی دویده و خودش را برای دوندهی مسافتهای طولانی شدن آموزش داده بود.
اما واقعیت این بود که داستان زندگی سانتانا دروغ بود. ۱۸ ماه بعد از ثبتنامش، زنی او را شناخت که شش سال قبل، در دبیرستان پالو آلتو کالیفرنیا، با نام جی هانتسمن دانشآموز بود. اما حتی آن هم نام واقعیاش نبود. مقامات پرینستون درنهایت دریافتند که نامش جیمز هوگ است، ۳۱ سال دارد و به جرم در اختیار داشتن ابزار و قطعات دزدی موتور در زندانی در ایالت یوتا حبس کشیده بود. او را با دستبند از پرینستون بردند.
بعضی وقتها آدمها برای بهتر جلوه دادن شخصیت خود دروغ میگویند؛ انگیزهای که شاید بهخوبی بتواند دروغ واضح آقای رئیس جمهور، دونالد ترامپ، را توضیح بدهد. او اظهار کرد جمعیت حاضر در مراسم تحلیف او از جمعیت حاضر در مراسم تحلیف اولین دور انتخاب آقای باراک اوباما بیشتر بوده است.
این افراد دروغگو بهخاطر دروغهای فاحش، گستاخانه، یا مخربشان شهرت پیدا کردند. اما حیلهگریشان به آن اندازه که ما فکر میکنیم، نادر نیست. دروغهای افراد فریبکار، کلاهبردار و سیاستمداران لافزن تنها در رأس هرم اکاذیبی قرار دارد که از دیرباز توصیفگر رفتارهای انسانی بوده است.
فراگیر بودن دروغ گفتن بار اول توسط بلا دهپائولو، روانشناس اجتماعی دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، بهطور سیستماتیک ثبت شد. دهپائولو و همکارانش ۲۰ سال پیش، از ۱۴۷ بزرگسال خواستند که یک هفته سعی کنند کسی را گمراه نکنند. محققان دریافتند که افراد مورد آزمایش در روز بهطور متوسط یک یا دو بار دروغ میگفتند. اکثر این دروغها بیضرر بودند و برای پنهان کردن کاستیهای شخصی یا محافظت از احساسات دیگران گفته میشدند. اما در مطالعهی بعدی دهپائولو و سایر همکارانش روی نمونهای مشابه، نشان داده شد که اکثر آدمها، در یک زمانی از زندگیشان یک یا چند «دروغ جدی» گفتهاند، برای مثال، خیانت به همسرشان را مخفی کرده، یا در فرم ثبتنام دانشگاه موارد نادرستی را نوشتهاند.
در سال ۲۰۰۵ یالینگ یانگ، روانشناس، و همکارانش اسکنهای مغزی سه گروه را با هم مقایسه کردند؛ ۱۲ بزرگسال با سابقهی دروغ گفتنهای مکرر، ۱۶ نفر که در زمرهی افراد دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی قرار داشتند اما مکرر دروغ نمیگفتند، و ۲۱ نفری که نه ضداجتماعی بودند نه عادت به دروغ گفتن داشتند. محققان دریافتند که حجم رشتههای عصبی در قشر جلویی مغز افراد دروغگو حداقل ۲۰ درصد بیشتر است و این امر نشان میدهد که اتصالات مغزی افراد دروغگو بیشتر است. ممکن است همین امر آنها را مستعد دروغ گفتن میکند، چون آنها میتوانند آمادهتر و سریعتر از دیگران دروغ بگویند، یا شاید هم دلیل این اتصالات مغزی بیشتر نتیجهی مکرر دروغ گفتن است.
محققان نشان دادهاند که ما در پذیرش دروغهایی که جهانبینیمان را تایید میکنند، مستعدتریم. تصاویری که اظهار میکنند اوباما در ایالات متحده متولد نشده، تغییرات اقلیمی را انکار میکنند، دولت ایالات متحده را به مغز متفکر حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ متهم میکنند، و سایر «واقعیتهای جایگزین» را پخش میکنند. به گفتهی جورج لاکوف، زبانشناس شناختی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، رد کردن آنها قدرتشان را از بین نمیبرد، چون مردم مدارک و شواهد ارائهشده را در چهارچوبی از باورها و تعصبات موجود ارزیابی میکنند. «اگر واقعیتی مطرح شود که در چهارچوب [ذهن] شما نمیگنجد، یا متوجه آن نمیشوید، یا آن را نادیده میگیرید، یا مسخرهاش میکنید، یا گیج میشوید، اگر هم تهدیدآمیز باشد، به آن حمله میکنید.»
پس بهترین راه برای جلوگیری از افزایش سریع تعداد داستانهای دروغین در زندگی جمعیمان چیست؟ پاسخ این سوال مشخص نیست. تکنولوژی و فناوری مرز جدیدی برای حقهبازی ایجاد کرده و به درگیری قدیمی بین ذات دروغگو و ذات اطمینانکنندهمان یک تغییر قرن بیستویکمی اضافه کرده است.
منبع:
National geographic
Yudhijit Bhattacharjee
magazine/2017/06/lying-hoax-false-fibs-science/
مطلب خوبی بود