استیو پینکر و نظریه مناقشه برانگیز کاهش جنگ و خشونت در بین انسان ها

☮استیو پینکر و نظریه مناقشه برانگیز کاهش جنگ و خشونت در بین انسان ها

امروزه بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان معتقدند اوضاع جنگ، خشونت و اخلاق در تمدن بشر بحرانی است و حتی بسیاری از آنها معتقدند بشر در جهت افول تمدن و اخلاق در حرکت است. اکثر تحلیل هایی که از اوضاع و احوال دنیای انسان ها میبینیم، از وضعیت بحرانی و نابسامان تمدن بشر حکایت دارند. اما استیو پینکر ، روانشناس تکاملی،متخصص علوم شناختی و زبان از دانشگاه هاروارد که یکی از مشهورترین نویسندگان علمی معاصر نیز هست، با این تحلیل ها مخالف است و کاملا به نقطه مقابل این ایده های ناامید کننده اعتقاد دارد.پینکر معتقد است نه تنها وضعیت تمدن بشر رو به افول نیست، بلکه برعکس آمار نشان می دهند وضعیت تمدن انسان ها از نظر اخلاق و انسانیت، رو به بهبود است. او در کتاب ، مقالات و سخنرانی های خود به علل متعددی در جهت اثبات نظر خود اشاره می کند .

🚸ژان ژاک روسو میگفت هیچ چیز ملایم تر و لطیف تر از انسان در سالهای اولیه زندگی اش نیست، یعنی خشونت و رفتار زننده به خودیِ خود در انسانها وجود نداشته است . اما توماس هابز میگفت انسان گرگ انسان است و بطور طبیعی انسان خشن، تند و زننده است.پینکر معتقد است شواهد نشان می دهند که روسو اشتباه می کرد و حق با هابز بوده است.البته پینکر می گوید اکنون شرایط انسان ها نشان می دهد از گذشته تا امروز وضع بشر بسیار بهتر شده است.

☠پینکر به آمارهایی نیز اشاره می کند که این ادعا را تایید می کنند.او می گوید شواهد باستان شناسی نشان می دهد که ۱۵% از اسکلت های ماقبل تاریخ دارای آسیب های شدید هستند. آمارها نشان می دهند در جوامع قومی و غیر دولتی که هرج و مرج زیادی داشتند، بطور متوسط ۵۲۴ مورد مرگ در هر ۱۰۰ هزار نفر در یک سال اتفاق می افتاد.

پینکر به دو جنگ جهانی در قرن گذشته اشاره می کند، آلمان در قرن بیستم دو جنگ جهانی داشت و ۱۴۴ مورد مرگ و میر از هر ۱۰۰هزار نفر در طول یک سال داشت.روسیه ۱۳۵ ،ژاپن ۲۷ و آمریکا ۵.۷ داشتند.
اما امروز در قرن بیست و یکم در جهان، مرگ و میر به میزان ۰.۳ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال کاهش یافته است.

⚔در جوابع بدوی و ابتدایی ، ۱۵% از مردم با خشونت شدید کشته میشدند و این آمار ،امروز به ۰.۰۳ درصد رسیده است که ۱/۵۰۰ نسبت به قبل است.

🏳استیو پینکر عواملی را برای این پیشرفت و بهبود ،از جمله گسترش دولت ها و پیشرفت روشنگری و سواد آموزی ذکر می کند که البته دلایل متعدد او نیازمند بررسی است و مخالفان زیادی نیز دارد.او همچنین لغو برده داری ، کاهش جرایم مالی ، یعنی جایگزینی تجارت به جای غارت را مصادیق این پیشرفت می داند.

🤝یکی دیگر از مواردی که پینکر به آن اشاره می کند ، صلح طولانی از سال ۱۹۴۵ ، پایان جنگ سرد ،پایان جنگ کره تا سال ۱۹۵۳، به صفر رسیدن جنگ های غرب اروپا، پایان جنگ های استعماری،حمایت از سیاه پوستان ،زنان، حیوانات و گسترش دموکراسی همراه با کاهش ایدئولوژی است.او این مثال های متعدد را نتیجه انعطاف پذیری انسان می داند و معتقد است همانطور که طاعون و گرسنگی را برطرف کرد، خشونت را نیز برطرف خواهد کرد.چیزی که روانشناسان به اصطلاح دایره همدلی می دانند، از خانواده ها به روستاها و نژادها و ملل دیگر گسترش یافته است.علاوه بر این پینکر اصلاحات بشر دوستانه را رو به پیشرفت می داند.

📘قبل از اینکه به انتقادات پیرامون نظرات پینکر بپردازیم باید به نکته ای اشاره کنیم؛ برای ارائه نظرات استیو پینکر به طور کامل ، نیاز به توضیح مفصلی داریم. اما مراد ما مثل سایر مطالب ، توضیح و شناخت خلاصه از نظرات پینکر بود و صرفا به کلیات نظر او پرداختیم. همچنین استیو پینکر اخیرا کتابی منتشر کرده است با نام ” اینک روشنگری ” و نظرات او را بطور منسجم می توان در این کتاب مطالعه کرد. البته این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است.

💠نقد و بررسی نظرات استیو پینکر

✍🏼همانطور که گفتیم نقدهای بسیاری به پینکر شده است.برخی حتی به افول عاطفی تمدن بشر ، افزایش خشونت و بی اخلاقی معتقد هستند و طبیعی است که با نظرات پینکر به شدت مخالف هستند.

💡پینکر که یکی از مدافعان سرسخت روشنگری است ولی از دیگر مدافعان روشنگری نیز انتقاداتی به او می شود. نکته ای که در نقد به پینکر اهمیت دارد ، این است که او مثال های روشن و واضحی در تحلیل خود ارائه می دهد که هیچکس با رعایت انصاف نمی تواند منکر این مصادیق باشد.

🔎یکی از انتقادات به پینکر این است که او تنها مثال های مورد تایید نظرش را برجسته می کند و موارد نقض را نادیده می گیرد و علاوه بر این او تنها بخش هایی را میبیند که آمار امیدوار کننده و رضایت بخش دارند.برای مثال ظهور پدیده های تروریستی مثل داعش، بوکوحرام، القاعده و موارد متعدد دیگر را که با برخی از تحلیل های او ،مثل کاهش ایدئولوژی ناسازگار است. البته پینکر به کاهش این پدیده های خشن اشاره دارد و نه حذف آنها . نقد دیگری که خود پینکر به آن پاسخ می دهد این است که درست است عمل خشن کاهش یافته است، اما تهدیدات خشونت آمیز افزایش داشته است.پینکر می گوید این اشتباه است. با پیشرفت تکنولوژی و رسانه ها ما بیشتر از اخبار نا امید کننده مطلع می شویم. یک قتل در اینجا، یک تجاوز در آنجا و در سرتاسر کره زمین آمار کمی وجود دارد که ما با وجود پیشرفت ارتباطات از این اخبار به سرعت با خبر می شویم.

🎭نقد دیگر که برخی اندیشمندان که به رومانتیسیسم (مشهور به رومانتیسیسم های آلمانی ) شناخته می شوند به روشنگری دارند، متوجه نظرات پینکر نیز شده است.در نگاه رومانتیسیسم ها ،(که خود به تنهایی مستلزم شرح و توضیح گسترده است) مثل آیزا برلین ، هردر ،ویکو ، پدیده روشنگری تنها یک وجه از تمدن و فرهنگ را تحت پوشش دارد که وجه عقلانیت است. به گمان آنها روشنگری با ایجاد مدرنیته ارزش عقل را کاملا به جا آورده، اما ارزش احساسات، عواطف و تخیل را که با هنر و ادبیات ایجاد می شوند نه تنها مغفول گذاشته است، بلکه نابود کرده است. نوع خشونت هایی که امروز وجود دارد ، مثل نابودی آثار باستانی و حذف اساطیر در فرهنگ های مختلف را مصادیقی در مرگ احساسات و عواطف بشری می دانند. آنها معتقدند امروزه جایگاه هنر که با روح و عواطف انسان سروکار دارد، دیگر همانند گذشته محترم و با ارزش نیست. امروز نمونه های خشونت آمیز با همان جنگ جهانی که پینکر مثال می زند متفاوت است، برای مثال خشونت های داعش با نازی ها متفاوت است. گرچه هر دوی آنها جنایات هستند و از این لحاظ تفاوتی ندارند، اما می دانیم که در جنگ جهانی نازی ها آثار هنری مثل تابلوهای نقاشی را مراقبت کرده و برای خود تصاحب میکردند، اما امروز خشونت ها همراه با نابودی آثار همراه است.ارزشی که در گذشته ادبیات اساطیر ، اشعار و هنر داشت، امروزه رو به افول و نابودیست. به باور رومانتیسیسم ها این نابودی به بحران معنا و نابودی ساحت احساسات و عواطف انسان منجر شده یا خواهد شد.

نقد دیگری که متوجه پینکر است، بحران در اندیشه و پرسشگری است.این نقد بر خلاف نقد رومانتیسیسم ها ، از درون خود مدافعان روشنگری مطرح می شود. امروزه برخی معتقدند اگر چه مدرنیته بر جهان سایه انداخته ،اما پرسشگری و اندیشه ورزی وضعیت بحرانی دارد. چیزی که هایدگر مطرح می کرد . هایدگر در مقاله مشهور ” اندیشیدن چیست ” می گوید همه در دنیای امروز نظر دارند اما کسی اندیشه ندارد همان چیزی که افلاطون اصطلاح دوکسای را در موردش بکار می برد.نمونه های بارز این مورد در جوامع امروزی آشکار است. همه در مورد همه چیز اظهار نظر می کنند،اما کسی کمترین اهمیتی برای اندیشیدن قائل نیست. این نگاه به این مورد اشاره دارد که اگر چه میزان خشونت در آمار و ارقام کاهش یافته ،اما فرار از تفکر منجر به یک نوع تظاهر شده است. برای مثال امروزه دفاع از حقوق زنان امری فراگیر در یک تظاهر همگانی وجود دارد. کسی نسبت به مسأله زنان تفکر و مطالعه جدی ندارد ، حتی بر عکس در واقعیت شاید بسیاری از مدافعان زنان ،خود مهاجمان به حقوق زنان هستند.اما در ظاهر اینگونه به نظر می رسد که امروز در سراسر دنیا توجه به برابری جنسیتی امری جهانشمول است . البته می توان از جانب پینکر گفت اگر فرض کنیم که این درست باشد و مثلا اکثر مدافعان حقوق زنان، به ظاهر چنین ادعاهایی دارند، اما باز همین تظاهر به معنای جا افتادن چنین حقوقی است.

تقلید و عدم مسئولیت پذیری ، نقد دیگری است که به پینکر و نگاهش به دنیای امروز گرفته می شود.در دنیای امروز چنانچه زیگموند فروید و اریک فروم معتقد بودند، انسانها تمایلی به مسئولیت پذیری ندارند، به همین دلیل ارزشی برای آزادی به معنای واقعی قائل نیستند.یعنی به ندرت افرادی پیدا می شوند که تقلید و پیروی از عرف و اندیشه های دیگران را نداشته باشند.مثلا اگر همان دفاع از حقوق زنان را در نظر بگیریم ، اکثر کسانی که از آن دفاع می کنند،نه به این دلیل که خود آزادانه با تفکر خود به چنین نتیجه ای رسیده اند،بلکه تنها به تقلید از دیگران به آن رسیده اند. مورد دیگری که نشان از عدم مسئولیت در دنیای امروز است، در فضای مجازی کاملا پیداست.افراد متعددی که با نام و عناوین مختلفی به غیر از نام حقیقی خود و عکس هایی غیر از عکس خود اظهار نظر می کنند.

نکته آخر

اما نکته نهایی که باید اشاره کنیم بحران های متعدد در دنیای امروز وجود دارد، اما این نباید به معنای کتمان واقعیت های امیدوار کننده ای باشد که پینکر به آنها اشاره می کند.از سوی دیگر کسانی مثل پینکر با واکنش های یک طرفه و نادیده گرفتن شواهد مخالف ، رسیدن به نتیجه ای ارزشمند را ناممکن می کنند.سوگیری در تحقیقات و بررسی هر پدیده ای ،منجر به نتیجه گیری های غیر دقیق خواهد شد.
برای مثال چندی پیش دانشمندان ساعت نمادین آخرالزمان را سی ثانیه دیگر جلو کشیدند، که به معنای بحرانی تر شدن شرایط سیاسی بشر است. یا در ماه ژانویه نشریه نیوساینتیست پرونده ویژه جلد خود را با عنوان سقوط بشریت و فروپاشی اجتماعی در جهان منتشر کرد.
در آن مطلب به بازه نابرابر و مصرف بی حد از منابع که به مرز سقوط رسیده، اشاره شد.همچنین به تحقیقاتی که سه سال پیش با حمایت ناسا انجام شده بود نیز اشاره شده بود.این تحقیقات نشان می داد انباشت ثروت و سرمایه و بی عدالتی در دنیا به اندازه ای رسیده که در هیچ زمانی از تاریخ بشر سابقه نداشته است.در تحقیقاتی که پیتر تورچین زیست شناس تکاملی از دانشگاه کنتیکات انجام داده بود با استفاده از مدل های خود دو الگوی اقتصادی ثابت در مورد ظهور طبقه الیت ثروتمند و کاهش درآمد طبقه ضعیف و فقرا و فروپاشی و بحران شناسایی کرد.وی همچنین یک دوره کوتاه تر، سرشار از خشونت ،هرج و مرج و بی قانونی را که به نظم سیاسی دوباره منجر می شود را پیش بینی کرد. از نظر تورچین علائم پایان دوره اول و ورود به فاز خشونت اکنون در دنیای ما مشاهده می شود.

اما صرفنظر از این نقد ها باید گفت می توان با بررسی همه جانبه و دو طرفه به موضع و نتیجه دقیق تر و واقع بینانه تری دست یافت. نگاهی که نه آنقدر یکطرفه خوشبینانه باشد که هر شواهد مخالفی را سرزنش کند(برای مثال استیو پینکر کتبی مثل کتاب رابرت مولر در مورد آثار به جا مانده از جنگ و چندین کتاب دیگر را به شدت سرزنش می کند و آنها را مضر می داند!) و از طرف دیگر نه آنقدر بدبینانه که هیچ شواهد امیدوار کننده ای را نادیده بگیریم.

#arian_x ✍🏻
منابع:
https://www.theguardian.com/books/2018/feb/26/further-reading-steven-pinker-books-to-make-you-an-optimisthttps://stevenpinker.com/publications/enlightenment-now-case-reason-science-humanism-and-progresshttp://longnow.org/seminars/02012/oct/08/decline-violence/فایل صوتی سخنرانی پینکر در سمینار در مورد کاهش خشونتhttp://podcast.longnow.org/salt/redirect/salt-020121008-pinker-podcast.mp3http://longnow.org/membership/

New scientist /january 20–26 2018

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *