منتقدان ناشی و نقد های بی اساس

منتقدان ناشی و نقد های بی اساس

به لطف پیشرفت فناوری در دوره ما ، امکان اظهار نظر برای هر فردی در مورد هر موضوعی مهیا شده است.اما این امکان اگر چه مفید بوده ،چرا که عده ی ناچیزی از افراد دیدگاه های مفیدی در انتقاد خود بیان می کنند، اما بیشتر از آن راه را برای هرگونه اظهار نظر بی اساسی باز کرده است.

در روز های اخیر چندین متن از افراد مختلف شاهد بودم که نسبت به یک مطلب (مطالب مختلف علمی و غیره) انتقاد کرده بودند.به این جهت که هرروز می توان این دست انتقادات را اینجا و آنجا شاهد بود، لازم دیدم مختصری در نقد این منتقدان ناشی توضیح دهم تا شاید از این پس وقتی با یک متن انتقادی مواجه می شویم دست کم خطاهای بدیهی و پیش پا افتاده آن را تشخیص دهیم.(چون از طرف دیگر شاهد بودم بسیاری از مخاطبان به جهت کمبود آشنایی با اصول ابتدایی منطقی ،این انتقادات را جدی می گرفتند) تمام این متن ها در چند چیز مشترک بودن که این موضوع بسیار جلب توجه می کرد. یکی از نکاتی که در تمام انتقادات مشترک بود حمله شخصی پیش از ارائه نقد به مطلب بود.یعنی قبل از نقد به مطلب ،ابتدا منتقد به نگارنده مطلب حمله شخصی می کرد.این امر یک مغالطه آشکار است و نشان می دهد تا چه حد منتقد با اصول منطقی انتقاد نا آشناست و از سوی دیگر نشان می دهد منتقد چندان از انتقادات خود به مطلب فوق اطمینان خاطر ندارد، لذا پیش از ارائه نقد خود دست به دامان حملات شخصی به نگارنده می شود.

نکته دیگری که در تمام این انتقادات مشترک بود( و همچنان هست) توصیه هایی بود که منتقد به نگارنده مطلب می کرد،اما خود منتقد “در همان متن” که این توصیه ها را داشت،همان توصیه ها را رعایت نمی کرد !

برای مثال منتقد ناشی ابتدا می گفت در یک نقد نباید حمله شخصی داشت و این مغالطه است. درست در ادامه همان مطلب ،خود او سراسر مرتکب مغالطه حمله شخصی میشد!

نکته دیگری که در این انتقادات مشترک بود توسل به یک نکته از یک مطلب و نادیده گرفتن کل نکات مطلب مورد انتقاد بود.برای مثال شخصی یک مطلبی ارائه می دهد و در آن مطلب ۱۰ نکته مختلف را عنوان می کند،اما منتقد این مطلب تنها یک یا دو گزینه از ۱۰ گزینه او را چسبیده و مدام به آنها انتقاد می کند.لازم به ذکر است که اغلب آنها نکاتی را مورد انتقاد قرار می دادند،که نکات فرعی و کم اهمیت تر در مطلب نگارنده بود. این نکته ظریف و در عین حال بسیار مهمی است.چرا که وقتی یک مخاطب عام مشغول مطالعه انتقاد است، تصور میکند منتقد تمام گفته های مطلب را زیر سوال برده است و مطلب را به کلی رد کرده است.

نکته دیگری که وجود داشت، ابهامات نوشتاری بود، به صورتی که به وضوح متوجه نمیشوید منتقد مقصود و مرادش از نقد چیست.آیا به کلی مطلب را مردود می داند ؟ که اگر چنین بود میبایست واو به واو مطلب را وارسی کرده و نقد کند. اما اگر جزئی از مطلب را مورد نقد قرار می دهد، باید اشاره شود که با مطلبی که نقد می کند مشکلی ندارد و تنها با فلان نکته یا نکات مخالف است.(که البته در هیچکدام از این انتقادات چنین نبود و در تمام انتقادات در هر حوزه ای که بود، منتقد طوری سخن می گفت که علیرغم ابهام و پریشانی سخن، گویا قصد رد کردن تمام مطلب را داشت)

نکته آخر اینکه این مختصر توضیح در مورد انتقاداتی بود که هم در حوزه مطالب علمی و هم مطالب دیگر در حوزه های دانش ،مثل فلسفه،روانشناسی،جامعه شناسی و سیاست به چشم می خورد.این نشان از آشفتگی جامعه مخاطبی دارد که بدون داشتن حرف قابل گفتن ، اقدام به انتقاد ناشیانه می کند و متاسفانه کسانی که در آن حوزه آشنایی ندارند اما در موقعیت نشر آن قرار می گیرند، بدون آگاهی از ارزش مطالب آنها را نشر می دهند. اینکه امروزه فضا برای اظهار نظر بازتر از گذشته است ،شاید جدی ترین آسیب را از همین زاویه به دنیای علم و فرهنگ وارد می کند، یعنی “دخالت های ناشیانه” از “افراد ناشی و فاقد صلاحیت” برای اظهار نظر.

#arian_x

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *