مناظره اسلاوی ژیژک و جردن پترسون

مناظره اسلاوی ژیژک و جردن پترسون ;چند سطر نظر شخصی در باب این مناظره


در یکی از پرسر و صداترین مناظره ی سال های اخیر شب گذشته اسلاوی ژیژک فیلسوف و روشنفکر و جردن پترسون روانشناس ، به گفتگو بر سر ” شادی: مارکسیسم و سرمایه داری ” پرداختند.
این مناظره مفصل با استقبال زیادی (سالن سه هزار نفری پر شد و قیمت بلیط ها افزایش یافت) روبرو شد . صرفنظر از اینکه طرفین این مناظره چه دیالوگ هایی رد و بدل کردند، کلیات این بحث تأسف انگیز بود. اینکه دنیای تفکر و اندیشه نیز آلوده به سلبریتی های فکری شده است. شهرت این دو فرد و استقبال مخاطبان پرشمار آنها اخطار بزرگیست به دنیای امروز شهرت پرستی.
محتوای این مناظره چیزی جز سطح پایین معلومات و عدم استدلال های واضح ، دقیق و روشن نبود . در یک جمله اگر بخواهیم از این مناظره نتیجه ای بگیریم، باید به خود برگزاری و حضور این دو شخص نظر کنیم. چرا در دنیای امروز،در عرصه ی اندیشه ها و روشنفکری ، که مهمترین عرصه در حیات بشر محسوب می شود، باید دو نماینده فکری ، ژیژک و پترسون باشند؟ پاسخ این است که “چون این افراد جنجالی هستند”.سطح دانش ،معلومات و توانایی استدلال و سخنوری منطقی ، بی اهمیت ترین معیارها برای انتخاب نماینده های فکری جوامع هستند. این را به سادگی می توان در مناظره ی دیشب نظاره کرد.


پترسون در ابتدای مناظره اعتراف می کند که پس از تعیین این مناظره ،او قصد داشته تا با افکار ژیژک آشنا شود ، اما حجم زیاد نوشته های ژیژک باعث شده او پشیمان شود و به سراغ مانیفست کمونیست(کتاب مارکس و انگلس) برود!


علیرغم اینکه این اعتراف صادقانه واجد تحسین است، اما برای ختم جلسه کافیست. چطور کسی که پیش از این بارها و بارها به ژیژک تاخته است ، آشنایی دقیق و بی نقصی از آثار او ندارد!؟ حتی حالا که مشخص شده مناظره ای در این سطح بین المللی که از سرتاسر دنیا مخاطبان را متوجه خود ساخته، باز این شخص زحمت برطرف کردن این اهمال و کم کاری را به خود نداده است.پس تفاوت عوام و افرادی که داعیه ی اندیشمندی دارند در چیست؟ اگر پترسون زحمت مطالعه ی کامل آثار ژیژک (که از مهمترین رغبای فکری او بشمار می رود) را به خود نمی دهد، پرواضح است که با اندیشه های بسیاری از متفکران آشنا نیست و علاوه بر این ،همین نکته که او برای این مناظره به مانیفست رجوع کرده نیز تاییدی بر این مدعاست . فردی که منتقد سرسخت مارکسیسم و نئومارکسیسم بشمار می رود و شهرت کم نظیری در دنیای معاصر کسب کرده است .نه تنها بطور کامل با آثار رغیب خود آشنایی ندارد، بلکه با مکتبی که نقد می کند چندان آشنا نیست. از این نکته هم که بگذریم، در این مناظره پترسون کل انتقاداتش به مانیفست بود، بدون یک ارجاع مستقیم به این کتاب! او یک کلمه از مانیفست نقل نکرد ، در حالی که کل نقد وی برداشت ها و تفاسیری از آن بود.
اما در سوی مقابل اوضاع بهتر نبود. بخش عمده ای از سخنان ژیژک ارتباط درست و مشخصی با نقدهای پترسون نداشت. ایرادی که در میان بسیاری از روشنفکران و متفکران امروز در سراسر دنیا رایج است؛ یعنی در بسیاری از مناظرات، یک یا هر دو نفر ، پس از اتمام سخنان نفر قبلی، سخنانی که از قبل آماده کرده اند را بیان می کنند و واضح است که در چنین مواقعی ، بخش های زیادی از صحبت های شخص، ربط وثیقی به سخنان طرف مقابل نخواهد داشت.
پرواضح است هنگامی شخص توانایی تحلیل و آمادگی دفاع از مواضع خود را ندارد، چنین رویکرد مغالطه آمیزی را اتخاذ می کند. یکی از سودمندی ها و فواید مناظره و گفتگو ، پاسخگویی به نقد موضع مخالف و تحلیل آنهاست. به زبان ساده، نقد طرف مقابل و دفاع در برابر نقد های او، مناظره را نسبت به سخنرانی های یکطرفه متمایز می کند.
علاوه بر اینکه بخش های زیادی از صحبت های ژیژک واضح و مشخص نبود، اکثر سخنان او تنها ادعا بود. یعنی استدلالی برای تحکیم و تقویت اعتبار ادعاهای خود مطرح نمی کردـ البته چیزی که در این مناظره به وفور دیده می شد، مغالطات مکرر توسط هر دو طرف بود.
ژیژک در ابتدای بیانات خود مغالطه ی عجیبی می کند و می گوید:

اگر سرمایه‌داری یعنی نجات مردم از فقر پس چرا بیشترین نرخ کاهش فقر و بزرگترین موفقیت‌ های اقتصادی در دهه ‌های اخیر در کشوری استبدادی رخ داده است که با دست باز در بازار دخالت می‌کند؟ “

می دانیم که از نظر منطقی استثناء قاعده را نفی نمی کند. اگر فرض بگیریم که ادعای ژیژک صحت داشت، یک مورد موفق به هیچوجه دال بر صدق تمام موارد نمی شود. علاوه بر این ما در اینجا با شواهد علنی روبرو هستیم. یعنی کشورهای پرشماری را می توانیم بعنوان نمونه در نظر بگیریم و آنوقت ببینیم از نظر منطقی قاعده چیست. ادعای ژیژک بسیار ساده انگارانه و حیرت آور است! یعنی اگر چین،نظامی استبدادی داشت و در اقتصاد موفق بود، موفقیت چین بدلیل حکومت استبدادی آن است.

دو نقد بدیهی به این ادعا وارد است . یکی اینکه نمونه های متعددی از نظام های استبدادی وجود دارند و اکثر آنها اقتصادی موفق ندارند. دوم اینکه با چه استدلالی موفقیت اقتصادی چین را می توان ناشی از استبدادی بودن آن دانست؟
ژیژک در ادامه می گوید (خلاصه ) “حتی در صورتیکه اطلاع ناچیزی از روانکاوی داشته باشیم، میفهمیم که انسان‌ در نابود کردن شادی خود توانایی بی‌نظیری دارد. پس از نظر اخلاقی بدترین اتفاقی که امکان دارد برای ما رخ دهد این است که به امیال خود برسیم….بنابراین ما خواهان دلیلی برای زندگی هستیم که از لذت یا بقای صرف فراتر رود…. مدرنیته یعنی برطرف کردن محدودیت‌ها، اما خود آزادی بزرگ‌ترین محدودیت است و ما موظف هستیم این محدودیت را بپذیریم. این وظیفه ابزاری برای رسیدن به هدفی بالاتر نیست، بلکه خود هدف اصلی است….”
این استدلال ژیژک نوعی مغالطه ی ” پهلوان پنبه ” یا ” حمله به مترسک ” است. ابتدا او منظور از آزادی را ، آزادی مطلق انسان در ارضای مطلق امیال فرض میگیرد و سپس به این تعریف کاریکاتوری از آزادی می تازد.
هیچ آزادی خواهی یا دست کم اکثر آزادی خواهان و مدافعان آزادی،از آزادی ارضای امیال انسانی دفاع نکرده اند. از نظر روانکاوی وقتی انسان به رسیدن به تمام امیال خود میپردازد، با مشکل مواجه می شود.اما کجای آزادی به این معناست که انسان آزادی مطلق در رسیدن به امیال داشته باشد؟
این استدلال ضعیف، از معدود استدلال هایی بود که در این مناظره مشاهده شد، اما نکته جالب این بود که پترسون حتی ضعف این استدلال ضعیف را هم نشان نداد.
در نهایت دو طرف در ادامه ی گفتگو نیز از واکنش های مغالطه آمیز مناظرات استفاده کردند . کنایه های همراه با طنز ، تمسخر یا تحقیر و این قبیل واکنش های مرسوم .
نکته ای که لازم است بر آن تاکید شود ، این است که ممکن است ادعاهای مختلفی که توسط این دو شخص مطرح شد درست یا غلط باشند ، اما هر ادعایی نیازمند استدلال بی نقص و کامل است. اگر ما مغالطه کنیم اما ضمناً ادعای درستی هم داشته باشیم ، همچنان اشکال به ما وارد است.

نکته آخر اینکه اکثر مخاطبان این مطلب شاید شاهد این مناظره نبوده اند یا شناختی هم ندارند.اما هدف این متن ، در نقد یا بررسی این مناظره خلاصه نمیشود. امروزه در سراسر دنیا اندیشمندانی وجود دارند که شهرت آنها بیش از محتوای اندیشه ی آنهاست. اما بواسطه ی همین شهرت در جایگاهی فراتر از دیگر متفکران تکیه می زنند. همین امر موجب می شود که بسیاری از مخاطبان و علاقه مندان ، توجه خود را معطوف به آرای آنها کرده و از اندیشه های پرمایه تری مغفول بمانند. (آفت شهرت پرستی که در مطلبی دیگر به آن خواهیم پرداخت)


#arian_x ✍

آرین رسولی

1 دیدگاه برای «مناظره اسلاوی ژیژک و جردن پترسون»

  • جولای 7, 2019 در t 8:30 ب.ظ
    Permalink

    اول فک کردم اشتباه تایپی باشه ولی با تکرارش…
    رغیب خطاست، رقیب

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *