توهمی به اسم تلاش و اراده

توهمی به اسم تلاش و اراده



جمله هایی از افراد موفق – در هر کاری- بسیار رایج است که :
اگر تلاش کنی به هر چه می خواهی می رسی. یا مثلا با اراده و تلاش ، از پس هرکاری بر می آییم و…
جملاتی از این دست تقریبا ورد زبان افرادی است که در کاری موفق(از لحاظ افکار عموم) شده اند. افراد مشهور یا کسانی که حتی برای جایگاهی که به آن رسیده اند چندان کوشش غیر معمولی انجام نداده اند اما دائماً در توهمی بسر میبرند که تنها اراده و تلاش آنها بوده که باعث شده به جایگاه فعلی دست پیدا کنند.
آنها متوجه نیستند که تلاش و اراده ی آنها بسیار کمتر از خیلی از افرادیست که حتی شرایط نابسامان و وخیمی دارند و از این نکته غافل اند که اراده آنها کمترین نقش را در دستیابی به موقعیت آنها داشته است. البته به لحاظ روانشناختی کاملاً طبیعیست که اشخاص تمایل داشته باشند که بابت تلاش خود مورد تشویق قرار بگیرند و هیچ میلی به این ندارند که با واقعیتی که نشان از نقش کمرنگ اراده آنها دارد ، روبرو شوند.واضح است که اگر شما در کاری به موفقیت رسیدید ،دوست دارید همه شمارا لایق و شایسته بدانند و تنها اراده و عزم شما را علت موفقیت شما بدانند .
از سوی دیگر نکته ای که بر این توهم دامن می زند ، این است که این افراد تنها زندگی خود را تجربه کرده اند که با خواستن و حرکت به سمت یک هدف ، خواست آنان محقق شده و تلاش آنها به ثمر رسیده است. از اینرو اگر افراد متعددی را ببینند که تلاش و کوشش آنها به ثمر نرسیده ، تصور می کنند ، اراده آنها مناسب نبوده یا تلاش کافی نداشته اند.
اما نکته اصلی که آنها از آن غافل هستند ، موقعیت مناسب ، از شرایط اجتماعی و اقتصادی گرفته تا شرایط مناسب خانوادگی یا حتی فیزیکی یا ظاهری و….
حتی گاهی شخص هیچکدام از اینها را نداشته ، اما در موقعیت مناسب (زمانی و مکانی) قرار گرفته است و زنجیره حوادث به سود او بوده و نهایتاً او را در رسیدن به هدف یاری کرده است.

کارگری را تصور کنید که روزانه دوازده ساعت کار می کند.فرض کنید او سرشار از استعدادهای مثلا علمی یا هنری است. چه اراده و تلاشی او را به جایگاه یک هنرمند مشهور و موفق می رساند ؟
چندی پیش یکی از هنرمندان ، مستندی ساخته بود که در آن اراده ی خود را به نمایش میگذاشت و دائما از خواستن و توانستن سخن میگفت. البته هنر او موسیقی و شهرت او از همین بابت بود. اما حالا قصد داشت در ورزشی که البته قهرمانی نبود، (دو ماراتن ) خود را محک بزند . او در این مستند دائما تلاش خود را برای شرکت در مسابقه به تصویر کشیده بود و در نهایت در مسابقه شرکت کرد. او کاملا در این توهم بسر میبرد که هرآنچه اراده کرده است را انجام داده ، غافل از اینکه سرتاسر امکان و بستری که برای کارش فراهم بود را نمی دید. او در حرفه موسیقی موفق و به شهرت رسیده بود ، اما علاوه بر امکانات ، صدای خاص و زیبای خود را که از مهمترین عوامل موفقیتش بودند را در نظر نداشت. او حتی توجه نداشت حالا که تصمیم به شرکت در یک مسابقه دو گرفته بود، هیچوقت قهرمان این ورزش نخواهد شد .چرا که قهرمانی این ورزش یعنی ماراتُن نیز در حیطه ی اراده ی او نیست و مستلزم توانایی فیزیکی خاصی است که او فاقد آن است. البته هدف او نیز قهرمانی نبود ، بلکه به تصویر کشیدن اراده و تلاشی پوشالی ، هدف او بود که نتیجه ی همان وهم و خیال خام او بود. اما حتی وقتی در حال اجرای مستند بود ، لحظه ای به فکر نرفت که چرا من هرچقدر تلاش کنم ،نهایتا فقط توانایی این را دارم که مسابقه را به پایان برسانم و نه اینکه قهرمان آن شوم.
حال فرض کنیم بازیگری که تنها به سبب چهره ی خود به جایگاهی رسیده یا حتی سرمایه داری که تلاش کرده، اما شرایط مناسب نیز بر سر راه او موجب موفقیت او شده است. شاید حتی این شرایط مناسب،گاهی سلسله ای از قرار گرفتن در مکان هایی مناسب در زمان هایی مناسب باشد و اصلا در نظر خود فرد ، کمک خاصی وجود نداشته است.
برای تایید این ادعا کافیست به کارگرانی نگاه کنیم که ساعت ها با تمام توان کار می کنند و هیچ موقعیتی برای بروز استعداد ندارند. یا افرادی که شرایط اجتماعی یا خانوادگی ، آنها را از هرگونه حرکت مستمر در جهت کسب یک هدف باز میدارد.
برای مثال این روزها دائماً از استیو جابز و بیل گیتس میشنویم، به طرز کاملاً غیر منطقی ، روی یک یا دونفر متمرکز میشویم اما بیشمار افرادی که سالها تلاش کرده اند و نهایتاً به هدف خود نرسیده اند را نمیبینیم. گویی اگر جابز تلاش کرد و موفق شد، به این معناست که تلاش برابر با موفقیت است. بله ،جابز تلاش کرد و موفق شد، اما میلیون ها و بلکه میلیاردها انسان نیز تلاش کرده اند و هیچگاه موفق نشده اند.
شاید برخی ساده لوحانه تصور کنند علاوه بر تلاش ،این افراد نبوغ هم داشته اند، اما اگر شرایط برای بروز و ظهور نبوغ فراهم نباشد ، مانند همان کارگری که کل روز در حال کار بدنی است، یا بسیاری از نوابغی که هیچگاه شرایط بروز نبوغ را تجربه نمی کنند، ساده لوحانه نیست که تصور کنیم کوشش و نبوغ لزوماً منجر به موفقیت خواهد شد؟
سر کن رابینسون یکی از پژوهشگران حوزه آموزش در یکی از سخنرانی های تد ، یک خانمی را مثال زد که در کودکی مسئولین مدرسه بخاطر مشکل بیقراری ، در صدد اخراج او بودند ، اما با خوش شانسی استعداد او در رقص توسط یک روانشناس کشف شد ، حالا او صاحب یکی از بزرگترین کمپانی های رقص دنیاست!
چند نفر در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته سرشار از استعدادهای کشف نشده هستند که تا آخر عمر هم استعداد آنها کشف نخواهد شد و سرانجام آن را به گور خواهند برد؟
گاهی برخی افراد ادعا می کنند شرایط آنها از نظر مالی ، خانوادگی ، اجتماعی در شرایط اسفباری بوده اند ، اما با تلاش و پشت کار خود اکنون به جایگاه خوبی رسیده اند. این افراد نیز نمی دانند که میلیاردها مورد دیگر نیز به اندازه ی آنها پشت کار ، اراده ،تلاش و هوش داشته اند ، حتی چندین برابر بیشتر، اما زنجیره ی حوادث برای آنها طور دیگری رقم خورده و چیزی جز شکست نصیب آنها نشده است. اما این اشخاص با نگاه محدود و خودمرکزپنداری ، تصور می کنند اگر آنها با تلاش به جایگاه فعلی رسیده اند، به یقین هرکس تلاش کند به نتیجه ی مناسب خواهد رسید. آنها تنها ملاک و سنجه ی زندگی را تجربه ی خودشان تلقی می کنند. در حالیکه موارد بیشماری از ناموفقیت ها را با چند کلمه مانند : تلاش کافی نکرد-نخواست- اراده نکرد- زرنگ نبود- و…، توجیه می کنند. البته طبیعیست که آنها با این بیانات بدنبال افزایش شأن خود هستند، اما واقعیت چنین نیست. تجربه ی آنها معیار زیست جهان انسانها نیست.در روزگاری به جز اشراف ، کسی حق تحصیل نداشت.تنها درباریان و اشراف حق تحصیل داشتند، اگر در آن ایام کسی میگفت فقط اشراف توانمند هستند و تلاش می کنند و دارای نبوغ هستند، حرف مضحکی نبود؟
اکنون نیز شرایط متحول شده است، اما به همان میزان مضحک است اگر کسی مدعی شود سلسله ای از وقایع و شرایط مانع افراد یا کمک حال افراد نمی شوند. گاهی برخی از وقایع مانع شخص خواهند شد، اما به چشم نمی آید، اتفاقات بسیار جزئی که در زندگی افراد رخ می دهد و ما از آن بی خبر هستیم ، آن شخص را به پرتگاهی سوق می دهند که نه راه بازگشتی وجود دارد و نه خود شخص مقصر بوده است. اما ما با نگاه به کلیات زندگی آن شخص ، نتایج غیر واقعی استنباط میکنیم.
جمله معروفی هست که می گوید: کلیات زندگی دیگران را نمی توان با جزییات زندگی خود مقایسه کرد.


#arian_x
آرین رسولی

18 دیدگاه برای «توهمی به اسم تلاش و اراده»

  • ژوئن 18, 2019 در t 7:16 ب.ظ
    Permalink

    درود آریان عزیز….اینکه واقعیت را عریان و برهنه برای خواننده به تصویر میکشید نشان دهنده ی شجاعت شماست….خواننده مطالب کانال شما به مرور به فردی اسکپتیکال و رئالیستیک تبدیل میشود….
    آریان عزیز بعضی موضوعات بسیار دیرهضم و دشوارفهم است البته شما بسیار هوشمندانه این نوع موضوعات را مینیمال میکنید که تا حدودی همه فهم میشود و این نشاندهنده ی ادراک و اِشراف شما به آن موضوع است….آریان عزیز ممکن است بعضی از مخاطبان شما بعد از مطالعه ی مطلبی دچار یاس فلسفی شوند لطفاً قبل از انتشار هشدار بدهید که چنانچه پیش زمینه ای در آن موضوع ندارند از مطالعه ی آن اجتناب کنند….تشکر.

    پاسخ دادن
    • ژوئن 19, 2019 در t 7:42 ب.ظ
      Permalink

      درود و ارادت. ابتدا از لطف شما بینهایت ممنونم و این تشکر از شما و برخی دوستان که لطف بی دریغ دارید ،در چند کلمه قابل انتقال نیست. در مورد نقدتون هم با شما موافقم و این نقد به مطالب وارد هستش. البته که این نوعی تقابل موجود بین مصلحت و حقیقت هستش و دشوار میتوان تعادلی برقرار ساخت که مخاطب به دام یأس گرفتار نشه. اما چشم حتما سعی میکنم تا با ذکر نکاتی در مطالب کمی از این معضل کم کنم

      پاسخ دادن
  • ژوئن 19, 2019 در t 2:36 ق.ظ
    Permalink

    درود ارین جان
    بسیار عالی نوشتی و مطلب رو به درستی تحلیل کردی

    پاسخ دادن
    • ژوئن 19, 2019 در t 7:32 ب.ظ
      Permalink

      درود و سپاس رضاجان ، مرسی از توجهت

      پاسخ دادن
  • ژوئن 23, 2019 در t 6:54 ب.ظ
    Permalink

    سلام و عرض ادب
    مطلب جالبی نوشته بودید، با اجازه من هم چند تا نکته بهش اضافه می کنم:
    1- کاملا درسته که تلاش ما تنها عاملی نیست که موجب موفقیت ما رو فراهم میکنه، بلکه مجموعه ای از عوامل توی موفقیت دخیل هستن که همونطور که شما نام بردی میتونه از ظاهر و ژنتیک و شرایط خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی باشه تا عواملی که روزانه اتفاق میفتن و از کنترل ما کاملا خارج اند. اما نباید فراموش کرد که تلاش ما در تقریبا تمام سناریوهای واقع گرایانه ای که ما میتونیم در اون ها به موفقیت برسیم شرط لازم محسوب میشه و قابل حذف نیست، بنابراین صرف اینکه تلاش ما شرط کافی نیست دلیل بر کاهلی ما یا توجیه شرایط نامطلوب فعلیمون نیست.
    2- مثال ها و مدل هایی که بعضا استفاده میشه، مثل اون کارگری که شما مثال زدین، مثال های دنیای واقعی نیستن و بنابراین نمیتونن به عنوان مفروض برای نتیجه گیری و حکم دادن در مورد دنیای واقعی استفاده بشن، مثل پارادوکس های زٍن که یه مدل با قوانین خارج از قوانین این دنیا ارائه می داد و نتایجی در خصوص موضوعات واقعی می گرفت! برای مثال توی این مثالی که شما زدین، از کل دنیای اون آدم و موضوعات و مسائل مرتبط باهاش دو تا فرض بااستعداد بودن و تمام روز مشغول کار فیزیکی بودن رو کشیدین بیرون و با همون ها دارین آیندش رو پیش بینی می کنین، که خب این مدل انصافا واقع گرایانه نیست، چون خیلی بعیده کل زندگی یک آدم به همین دو موضوع خلاصه بشه
    3- به نظر من هیچ گارانتی و تضمینی برای موفقیت ما وجود نداره، همونطور که هیچ ضمانتی وجود نداره که ما لحظه ای دیگه زنده باشیم. و مساله ای که هست اینه مه همه ما به دنبال موفقیت هستیم تا بتونیم ازش استفاده کنیم برای شاد بودن و لذت بردن. اما همونطور که گفته شد اگه تضمینی برای موفقیت نیست، پس این یه خطای بزرگه که آدم موفقیت رو پیش نیاز شادی قرار بده. اما اگه درست نگاه کنیم می فهمیم که اگه موضوع کاملا برعکس باشه، یعنی ما لذت رو بی قید و بی چون و چرا داشته باشیم، نه تنها به هدف رسیدیم، بلکه احتمال موفقیتمون رو هم چندبرابر کردیم!

    پاسخ دادن
    • ژوئن 24, 2019 در t 1:13 ق.ظ
      Permalink

      با گزینه اول و اخر تمام و کمال موافقم. البته مراد متن هم این نبود که تلاش شرط ضروری نیست، مراد این بود که شرط کافی نیست. گزینه اخر هم که کاملا موافقم، البته موفقیت رو باید بازتعریف کنیم و تعریف فعلیش که کاملا به مادیات و خواسته های سطحی خلاصه میشه، کنار بذاریم.
      گزینه دوم اما منظور این نبود که فقط بر اساس دو ویژگی کارگر ، نمیتونه موفق بشه، مسلما جزییات یک زندگی فرضی رو نمیشه تو متن جا داد و مخاطب باید متوجه بشه ک منظور چه اوضاعی هست. اینکه موقعیت و بستر مناسبی برای کارگر تا اخر عمر پیش نیاد . ممنون از توجه و نظرتون

      پاسخ دادن
    • سپتامبر 22, 2019 در t 3:00 ق.ظ
      Permalink

      دوست عزیز,مطلب شما دقیقا چیزی بود که سالها ذهن من و درگیر کرده بود . من به شخصه جمله ی خواستن توانستن است را یک خیانت به حقیقت میدونم . جامعه ی ما بیشتر از هر زمانی درگیر جملات به اصطلاح انگیزشی شده . یه سری جملات که کاملا از یک خود خواهی نشات میگیره همش تکرار میشه از جابز و گیتس و انشتین و و و
      اما فقط کمک میکنه به ریسکهای وحشتناک
      تمام دنیا انشتین رو میشناسن اما همسر اولش میلوا رو کمتر کسی میشناسه
      تمام دنیا ادیسون رو میشناسن اما کمتر کسی تسلا رو میشناسه
      و صدها مورد دیگه
      من به شخصه فکر میکنم اراده و خواست فردی اصلا و ابدا کافی نیست بلکه یه چیزی خارج از ما وجود داره که اگر با اراده و خواست ما هماهنگ بشه حالا بگیم اقبال بگیم شانس یا هرچیز دیگه خارج از ما ,اتفاق موفقیت امیز میوفته
      از نظر من نویسندگان جملات انگیزشی فقط باعث میشن مردمان بیشتری داراییشونو به باد بدن
      حتی به زندان برن
      حتی اعدام بشن
      حتی بمیرن
      به جملات توهم زای انگیزشی نه بگیم
      تلاش کنیم کوشش کنیم اما در حیطه ی عقل
      نه در هپروت و توهم که چون من میخوام پس میشه

      پاسخ دادن
  • جولای 3, 2019 در t 8:16 ب.ظ
    Permalink

    مطلب جالبی بود. مرسی.
    ولی این مساله بزرگتر از اینه که بخایم بگیم تلاش و اراده و موقعیت و … زنجیره ای بزرگ از این فاکتورها باعث میشن کسی رو موفق یا ناموفق بنامیم و یا استعدادی شکوفا بشه یا نشه…
    اینکه اصلن موفقیت چیست و عدم اون چیست، یک سری قرارداد و تعریف اجتماعیه، انقدر غامض و پوشیده مثل سوالات اساسی و هستی شناسی!
    من کسی رو دیدم که موفق نبود، به خیلی چیزها که حقش بود(در نظر من و شایدم خودش) نرسید اما شاد و خوشحال بود به معنای واقعی کلمه…یکی یه بیل داره و یه زمین کوچولو و دنیاش همونه و هر روز شاکر و شاد و دیگری هکتارها زمین و کلی ماشین آلات کشاورزی و محصولات زیاد ولی باز نگرانه و باز غر میزنه که کم آوردم…
    این مطلبی که بیان کردید خیلی نگاه محور میتونه باشه…اون آدمی که گفتم شاد و شاکر بود انگار که اصلن فردا براش اهمیتی نداشت، فکر میکنم اصلن تعریفی که از موفقیت در دنیا وجود داره رو نمیدونست چیه و اگرم میدونست کوچکترین اهمیتی براش نداشت.
    اون افرادی که گفتید متوهم اند برای امثالی که در دنیای اونا نیستن و برای اونها هم نظرات ما توهمی بیش نیست…خیلی درهم تنیده تر از تعاریف و برآورد فاکتورهاست.

    پاسخ دادن
    • جولای 4, 2019 در t 3:34 ب.ظ
      Permalink

      ممنون از نظرتون. مراد از موفقیت ، همون تعریف اجتماعی و عرفی بود ک موفقیت رو مترادف با رسیدن به پول و شهرت و قدرت تعریف میکننکه تعریفی جاهلانه و ناشی از فرومایگی هست. اگر قرار بود تعریف کامل و دقیق بدیم ،به کل باید صرفنظر میکردیم .چون تعبیر عرفی ای که وجود داره اصلا موفقیت رو با یک نوع زیست غریزی و پست یکی فرض کرده. مهم فهم مخاطب هست که گویا همگی از جمله شما متوجه شدید ک منظور همین تعبیر ابلهانه از موفقیت است که در جامعه شکل گرفته.

      پاسخ دادن
  • سپتامبر 25, 2019 در t 12:42 ب.ظ
    Permalink

    این مطلب رو یه جایی خوندم؛
    هرروز صبح…
    در افریقا کودکی ازخواب بیدار میشود و بدنبال جایی برای مخفی شدن میگردد که توسط دشمنان کشته نشود،
    ودر سوییس کودکی ازخواب بیدار میشود که دغدغه او انتخاب نوع شکلات برای صرف صبحانه است.

    پاسخ دادن
  • نوامبر 1, 2019 در t 1:08 ب.ظ
    Permalink

    سلام ،
    بنده در مقابل شما دوست عزیز نویسنده این متن کم سواد بحساب میام .مرسی از این همه واقع بینی و حق گویی شما .البته که موفقیت با نگاهی ک جامعه داره یک مسئله بی ارزشه ، اکثر بازیگران و خواننده های هالیوودی که برای خیلی از مردم بت هستن ازدواجهای ناموفق داشتن بنظر من این خودش نشون میده که در زندگی شخصی نه تنها موفق نیستن بلکه شکست هم خوردن ،مثلا استیو جابز هم از دید من خیلی موفق نبود کاش جامعه تعریف از موفقیت رو اصلاح کنه اونوقت میفهمه خیلی از اون کارگرها آدمای موفقی هستند

    پاسخ دادن
  • می 18, 2020 در t 5:16 ب.ظ
    Permalink

    فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد

    پاسخ دادن
  • نوامبر 9, 2020 در t 8:00 ب.ظ
    Permalink

    موفقیت اصلی یعنی اینکه دو خصوصیت درونت به تکامل رسیده باشد
    1- از زندگیت لذت ببری
    2- قناعت داشته باشی

    پاسخ دادن
  • جولای 5, 2021 در t 9:51 ق.ظ
    Permalink

    ممنون از تحلیل باارزش تون آقای رسولی
    آمار کسب و کارهایی که شکست می خورند یا بدون پیشرفت می مانند بسیار بیشتر از کسب و کارهای است که پیشرفت میکنند….. اما بسیار کم هستند افراد واقع بینی که درک درستی از واقعیت و فاکتور های موفقیت یا عدم موفقیت را ارایه کنند.
    پشتکار و تلاش فقط نگاهی سطحی به موضوع است
    جایگاه اجتماعی، خانواده، سرمایه، کاریزمای شخصیتی، هوش، شجاعت و….. و صدها فاکتور دیگر میتواند در موفقیت تاثیر داشته باشد.
    البته اینکه چه تعریفی از موفقیت داشته باشیم مهم است و اینکه پول و شهرت همه چیز نیست
    در انتظار پست های دیگر شما هستم…

    پاسخ دادن
  • آوریل 1, 2022 در t 12:01 ب.ظ
    Permalink

    ممنون بابت مقاله ی خوب و واقع گرایانه تون
    خیلی وقته من به این نتیجه رسیدم
    و جالبه تک تک کلمات و مثال های شما رو من بهشون رسیدم بودم اون هم چند سال پیش
    خوشحالم حالا با خواندن این مطلب و مطلب دیگه ای در همین سایت با موضوع رئالیسم افسردگی دیگه احساس تنهایی نمیکنم

    پاسخ دادن
  • نوامبر 7, 2022 در t 9:08 ب.ظ
    Permalink

    سلام.
    مقاله خیلی جالبی بود ، کاملا موافقم که تلاش و اراده که یک ویژگی شخصیتیه شرط لازم برای موفقیته البته در جامعه ی متعادل و قانونمندی مثل ژاپن ولی شرط کافی نیست چون عواملی مثل محیط ، موقعیت ، امکانات و شانس هم در به ثمر رسیدن یا نرسیدن اون تلاش و اراده نقش دارند که مطمئنا این عوامل برای همه یکسان و برابر نیست.

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *