تعصب ؛ از تقسیم بندی گروهی تا راهکار علمی

تعصب ؛ از تقسیم بندی گروهی تا راهکار علمی

معمولاً عموم انسان‌ها به مسائل، مصائب و مشکلات بزرگ و جدی‌تر خود کمتر از مسائل بی اهمیت می‌پردازند. یکی از این مشکلات و معضلات جدی بشریت، خطر تعصبات است. معضلی که بزرگترین مصیبت‌های تاریخ بشر را رقم زده و اکنون نیز همچون تمام ادوار تاریخ به قوت خود باقیست. اما تعصب دقیقاً چیست؟ ابتدا باید بدانیم که چندین اصطلاح نزدیک یا گاه هم معنا با تعصب وجود دارند؛ prejudice ، bigotry ، fanaticism و…

در بین این اصطلاحات واژه prejudice شاید بهتر از سایر آنها به تعریف تعصب یاری می‌رساند. (سایر واژه ها نیز به معنای تعصب و سرسختی در عقیده بکار می‌رود) چون این واژه در اصل به معنای پیش‌داوری و غرض‌ورزی بوده و تعصب نیز همواره با نوعی پیش‌داوری و غرض‌ورزی همراه است.

تعصب یک نگرش موافق یا مخالف نسبت به یک یا چندین گروه اجتماعی است، که معمولاً بر پایه پیش‌داوری در باب مثلاً نژاد، جنسیت سن، قومیت، اعتقادات و انواع و اقسام گروه‌ها و دسته‌ها شکل می‌گیرد. یعنی شخص نسبت به یک گروه خاص، یک داوریِ از پیش تعیین شده دارد و نوعی موضع تقابل و تضاد سرسختانه نسبت به آنها اتخاذ می‌کند.

ریشه عربی واژه تعصب نیز از عصب می‌اید (عصبیت کردن هم می‌گویند) و به نوعی نشان از برآشفتگی و عصبانیت در دفاع یا حمله به یک گروه یا عقیده دارد. در اصطلاح عامیانه ما اکثراً تعصب را برای جانب داری سخت و توأم با نوعی خشم افراطی بکار می‌بریم، اما در واقع ممکن است کسی این سخت‌گیری افراطی و عصبانیت خود را نسبت به نظر خود بروز ندهد و با ظاهری آرام به دفاع از نظر متعصبانه خود بپردازد.

دگماتیسم

علاوه بر این می‌توان گفت تمام انسان‌ها در موضوعات مختلفی تعصب دارند و ”انسان موجودی است متعصب.” یعنی اکثر قریب به اتفاق انسانها در موضوعاتی از پیش‌داوری و سایر ویژگی‌های تعصب برخوردار هستند. اما هم شدت و هم موضوع این تعصب متفاوت است و به همین سبب تمام انواع تعصب را نمی‌توان به یک میزان مخرب و جدی تلقی کرد. ما به درستی در اغلب موارد واژه تعصب را تنها برای نوع افراطی و خاصی از تعصبات بکار می‌بریم.

برای مثال اگر شخصی به عزیزان و خانواده خود همواره تعلق خاطر بیشتری نسبت به دشمنان داشت، کمتر مورد سرزنش است، تا کسی که مثلاً تعصب نژادی دارد. پس برای تمایز میان این تعصبات افراطی و مخرب باید یک ویژگی دیگر را در نظر گرفت و آن دگماتیسم یا جزم اندیشی در نظرات و اندیشهٔ افراد است.( یعنی تنها این افراد را متعصب مخطاب می‌کنیم.)

اینکه عقیده‌ای بی چون و چرا پذیرفته شده و در باب صحت و خطای آن نظر و عقیده هیچ بررسی خاصی صورت نگرفته باشد. به اصطلاحِ منطقی، نظرات متعصبانه همواره ”خودمؤید” هستند، یعنی یک نظری که فقط از طریق خودش تایید می‌شود و شخصی که آن را می‌پذیرد با دلایل و بررسی به سراغ آن نرفته است و پس از پذیرش آن نیز، نقد و بررسی آن را برنمی‌تابد و یا حداقل نقد و بررسی آن هیچگاه موجب تجدیدنظر او نخواهد شد.

به عبارت دیگر علاوه بر نکات یاد شده، دو ویژگی بارز را برای تعصب می‌توان برشمرد: یکی پذیرش یک نظر به اتکای خود همان نظر. دیگری نقدناپذیری یک نظر و درستی آن نزد یک متعصب تا ابد.یکی از نکاتی که در مورد تعصب اهمیت دارد، این است که امریست ناخوداگاه و افراد به درستی نمی‌توانند میزان تعصب خود را تشخیص دهند. بنابراین تعجبی ندارد که متعصب نسبت به تعصب نداشتنِ خود نیز تعصب داشته باشند.

اندیشمندان

بسیاری از اندیشمندان دربارهٔ تعصب تأمل داشته و سخن گفته‌اند. فرانسیس بیکن شاید از نخستین کسانی بود که بطور جدی به آن پرداخت. او تصفیه عقل را از ” بت  ها ” (تعصبات) که ذهن را کور می کند ، به عنوان اولین قدم در جستجوی دانش پیشنهاد کرد.[1] این روند با تئوری دکارت ادامه یافت. به گفته وی ، اولین عمل فلسفه جدید جدا کردن ذهن از حواس و رهایی ذهن از تعصب است.[2] بازتاب این ایده‌ها منجر به مبارزه بزرگ روشنگری شد. ولتر می‌گفت حتی اگر همه تعصبات و پیش داوری ها نادرست نباشند ، مفید است که آنها را به احکام عقل بسپارید تا تشخیص دهید کدام یک از آنها درست هستند.[3]

به باور کانت تعصب وپیش داوری ها منشأ قضاوت های غلط و ناشی از عدم تأمل هستند ، زیرا تعصبات احکام موقتی هستند که به عنوان اصل یا احکام قطعی در نظر گرفته می شوند. [4] علاوه بر این ، کانت اضافه می‌کند كه تعصبات مفاهیم فردی نیستند. در واقع ، این یک تعصب نیست که بگوییم که کار یک فرد نادرست است ، اما این یک تعصب است که می توان آن ارزیابی را به دسته‌ یا گروهی از مردم گسترش داد. بنابراین تعصب یک تعمیم کم ارزش است.[5] به عبارت دیگر هنگامی که ما یک حکم کلی در باب یک گروه یا طرز تفکر اجتماعی صادر می‌کنیم دچار تعمیم نابجایی شده‌ایم که این امر برابر با تعصب است.

بارون دولباخ فیلسوف روشنگری که مواضع نسبتاً تندی هم داشت مبارزه با تعصب و پیش داوری را بسیار جدی می‌دانست. از نظر او مبارزه با تعصبات نه تنها موجب باز کردن راهی برای شناخت واقعی حقایق است؛ بلکه این گام را برای پیشرفت فردی و اجتماعی و درجهت مسیری برای جامعهٔ مترقی اجتناب ناپذیر می‌دانست . تجربه و عقل برای پیروزی بر تعصبات از نظر دولباخ ضروری است [6] 

بسیاری دیگر از فلاسفه و اندیشمندان و روشنفکران به نقد و نکوهش تعصب از زوایای مختلف پرداخته‌اند،(مثل اسپینوزا که شرح نظرات آنها خارج از بحث ماست) اما پس از روشنگری یکی از کسانی که از چشم انداز زبان و فهم زبانی به تعصب و پیش‌داوری پرداخت گادامر بود. گادامر معتقد بود عناصر متعددی در پیش فهم ما از مسائل دخیل هستند که در نهایت به ما اجازه نمی‌دهند از دام پیش‌داوری های ناخوداگاه رها باشیم.هرچند وی با نگاه هرمنوتیکی از منظر زبانی به پیش‌داوری های ذهن ما پرداخت، اما نگاه او در عین حال مؤید این نکته بود که همه ما کمابیش درگیر پیش داوری‌ و پیش‌فهم هایی هستیم که قبل از مواجهه با تجربیات در وجود ما حضور دارد.

علت ایجاد تعصب چیست؟

پس از آن تاکنون نظرات مختلفی در مورد تعصب تبیین شده اما همچنان بشر و تک تک ما با این پدیده دست به گریبان است. از تعصبات جزئی که بگذریم، هنوز کمر بشر زیر بار سنگین تعصبات افراطی خم مانده است و این پرسش مطرح می‌شود که آیا راه حلی برای رفع تعصبات بدست آورده‌ایم؟

تعصباتی که همگی بر روی مفاهیم انتزاعی و برساخته ذهنی انسان هستند و غالباً مابه ‌ازای عینی و واقعی ندارند. تفاوت‌های نژادی، ملی، قومی، جنسیتی و امثالهم که معنایی در واقعیت ندارند.آیا برای حذف تعصبات افراطی یا دست کم کاهش آنها، راهکاری ارائه شده است؟

برای دستیابی به راهکار حل تعصبات،ابتدا باید مشخص کنیم که چرا تعصب در ما وجود دارد؟ علت وجود تعصبات و پیش‌داوری‌ های ما چیست؟

دلایل متعددی وجود دارند اما دو دلیل عمده و مشخص را برای این پدیده می‌توان برشمرد؛ دلیل اول تمایل انسان به تشکیل گروه است. از منظر روان‌ شناختی انسان‌ها تمایل به تشکیل گروه،اعم از درونی و بیرون دارند.یعنی افرادی را در گروه خودی و سایرین را در گروه غیرخودی قرار دهند. این تمایل ریشه در تکامل ( فرگشت ) انسان دارد.

درواقع خود تشکیل زندگی اجتماعی توسط انسان‌ها، از بدو امر تاکنون، (مثل زندگی قبیله ای تا زندگی اجتماعی امروز) بر اساس این تمایل که ریشه در بقای بهتر انسان‌ها داشته شکل گرفته است. انسان برای بقای بهتر نیازمند شکار، جنگ با قبایل یا هر فعالیت گروهی دیگر بوده است.

یعنی همواره تمایل به ایجاد اتحاد با عده‌ای در یک گروه و در مقابل دسته بندی گروهی دیگر بعنوان دشمن بوده است. به عبارت ساده تر انسان‌ همواره در تلاش برای دسته‌بندی افراد بعنوان هم گروه و گروه مخالف بوده است. به همین دلیل ویژگیِ دسته‌بندی نزد انسان‌ها یکی از علل اصلی شکلگیری تعصبات است. اگر هیچ نوعی از دسته‌بندی‌ها وجود نداشت، تعصب دیگر معنا پیدا نمی‌کرد.دلیل دوم تعمیم شتابزده و کلیشه هاست.

تعمیم‌شتابزده مغالطه‌ای است که در آن شخصی با چند مثال محدود ، حکم کلی صادر کند. کلیشه ها نیز باعث می‌شود ما تصور کنیم که بر اساس چند مصداق جزئی می‌توان یک حکم کلی در مورد یک گروه صادر کرد. مثلاً من در طول زندگی با سه یا چهار شخص سیاه پوست برخورد کنم و رفتار نامناسبی از آنها ببینم، سپس به راحتی حکم کلی در باب سیاه‌ پوستان صادر کنم.

فرضیه تماس آلپورت

روان شناسان اجتماعی، متخصصان علوم شناختی، دانشمندان و اندیشمندان مختلف سالهاست این موضوع را مورد مطالعه و بررسی قرار داده‌اند تا راه حلی برای کاهش تعصبات پیدا کنند. در سال 1954گوردون آلپورت « فرضیه تماس » را برای کاهش تعصبات و پیش‌داوری ها مطرح کرد که ادعا می‌کند؛ تماس بین گروه‌های مختلف می‌تواند به تعصب و تبعیض نسبت به یکدیگر را کاهش دهد.

یعنی افراد در گروه‌های مختلفی که نسبت به هم نگاه متعصبانه دارند، با تماس و نزدیک شدن به یکدیگر درک فی‌مابین کسب می‌کنند و این درک موجب تسامح و نوعی نزدیکی میان آنها شده و نهایتاً به رفع پیش‌داوری آنها نسبت به یکدیگر می‌شود.[7]

یک متاآنالیز نشان بر روی بیش از 500 مطالعه نشان داد که تماس بین‌گروهی تاویر قابل توجهی در کاهش تعصب دارد. اما پس از آن مشخص شده که تنها تماس بین گروهی برای کاهش آن کافی نیست و کیفیت این تماس نیز اهمیت دارد. چرا که تماس مثبت منجر به کاهش تعصب شده اما از سوی دیگر تماس منفی میان گروهی موجب افزایش تعصبات خواهد شد.[8]

راه حل علمی

اخیراً پژوهش های زیست شناختی در مورد تعصب دنبال می‌شود که محققان سعی دارند تا درکنار مداخلات اجتماعی( مثل برقراری تماس) با روش علمی، یعنی تغییرات بیولوژیکی می‌توان برای کاهش تعصبات راه حلی یافت؟برای مثال در یکی از مطالعات صورت گرفته پژوهشگران سعی کردند تاثیر ناخودآگاه ترس و پرخاشگری را بر تعصب را بررسی کنند و همچنین اینکه چگونه می‌توان آنها را از نظر شیمیایی تعدیل کرد.

محققان در این مطالعه از بتا آدرنرژیک پروپرانولول استفاده کردند که مشخص شده علاوه بر کاهش فشار خون ، اضطراب حاد را کاهش می‌دهد. در این پژوهش گروهی از شرکت‌کنندگان پیش از انجام آزمون پروپرانولول و گروه دیگر دارونما دریافت کردند. سپس شرکت‌کنندگان باید نسبت به چهره‌های داخل یا خارج از گروه خود با فشار دادن یک دکمه بر روی رایانه واکنش مثبت یا منفی نشان می‌دادند.

در بخش اول آزمون از شرکت‌کنندگان خواسته شد نسبت به چهره‌های هم‌گروهی خود واکنش مثبت و به چهره‌های خارج از گروه خود واکنش منفی نشان دهند. در بخش دوم اما برعکس، شرکت‌کنندگان باید نسبت به چهره‌های افراد خارج از گروه واکنش مثبت و به چهره‌های درون گروه خود واکنش منفی نشان می‌دادند.

نتایج این آزمون نشان داد 80٪ شرکت کنندگان بخش دوم را دشوارتر می‌دانند و این نشانگر تعصبات درون‌گروهی است. نکته قابل توجه دیگر این بود که پروپرانولول تعصبات نژادی را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد.

تاکنون پژوهش‌های متعدد دیگری در این مورد صورت گرفته که راهکاری علمی برای کاهش تعصبات ارائه شود اما همچنان در دنیایی به‌سر می‌بریم که تعصبات افراطی در سراسر آن، در اقشار مختلف وجود دارد. نکته مهم‌تر این است که باپیشرفت علوم و فناوری علیرغم اینکه به دست‌یابی به یک راه حل نزدیک می‌شویم، خطرات تعصبات نیز بزرگ‌تر و گسترده‌تر می‌شوند.

پیشرفت سلاح‌های کشتار جمعی و ساختار سیاسیِ مبتنی بر تصمیمات قدرت‌ها بیش از پیش خطر تعصبات را جدی‌تر کرده است. همچنین خطر تعصبات دیگر نه تنها انسان‌ها بلکه تمام موجودات و حتی محیط زیست را تهدید می‌کند.(برای مثال تعصب سیاست‌مدارن نسبت به خطر گرمایش زمین)بنابراین در این مارتن بین کسب یک راه حل برای کاهش تعصب و یا خطرات جدی و تهدیدآمیز آن، باید دید چه سرنوشتی رقم خواهد خورد.

آرین رسولی پژوهشگر فلسفه ، کیهان شناس

منابع:

1- نوارغنون- فرانسیس بیکن- ترجمه محمود صناعی-انتشارات جامی

2-پیش‌داوری-فرانسوا ولتر، مرضیه خسروی-انتشارات روزگار نو

3- Voltaire, The Philosophical Dictionary, Selected and Translated by H.I. Woolf, Knopf, New York, 1924.

4-Immanuel Kant, Lectures on logic, translated and edited by J. Michael Young, Cambridge University Press, 1992.

5-همان

6-Paul-Henri Thiry, Baron d’Holbach (8 December 1723 – 21 January 1789), was a … 1770 – “Essay on prejudice”

7-Gordon Allport, The nature of prejudice, Reading, MA, USA: Addison-Wesley, 1979, p. 9.

8- Pettigrew, T., & Tropp, L. R. (2006). A meta-analytic test of intergroup contact theory. Journal of Personality and Social Psychology 90, 751-83.

9-Terbeck, S., Kahane, G., McTavish, S., Savulescu, J., Cowen, P. J., & Hewstone, M. (2012). Propranolol reduces implicit negative racial bias. Psychopharmacology, 222, 419-424.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *