تئوری توطئه ؛ خود تئوری های توطئه ، توطئه هستند!

خود تئوری های توطئه ، توطئه هستند!

منظور از تئوری توطئه، نظراتی است که به واقعی‌ای اشاره دارد که سند و مدرکی از آن در دست نیست اما مثلاً دولت ها یا گروه ها یا حتی اشخاص در آن به عملی محکوم می‌شوند. در این اتهامات، شخص، نهاد یا حتی حکومت، بدون شواهد و مدرک کافی و معتبر متهم می‌شود که بطور توطئه آمیز یا مخفی افدامی را مرتکب شده است. مثال مشهور تئوری توطئه در جامعه ما ” دایی جان ناپلئون ” است.

هر تئوری توطئه ای معمولاً بی‌خطر، بی تاثیر و تنها تصورات عده‌ای ساده‌ انگار تلقی می‌شود، اما خواسته یا ناخواسته بسیاری از تئوری های توطئه، خود نیز آغشته به توطئه هستند. به عبارت دیگر در بسیاری از مواقع، توطئهٔ اصلی را همان تئوری پردازان توطئه مرتکب می‌شوند. در دنیای سیاست گاهی حکومت‌هایی که با هم اختلاف یا دشمنی دارند یا احزاب و گروه‌ها و جناح‌های سیاسی برای اقناع افکار عمومی و جهت‌دهی به آن، ادعاهای کاذب و بدون پشتوانه مطرح می‌کنند. تفاوتی که این ادعاها دارد این است که توطئه‌ای که میسازن آشکار است. اغلب رویدادهای مهم سیاسی غالباً با طرح تئوری توطئه همراه است. فی المثل شورش ها، انقلاب ها و تغییرات بنیادین حکومت‌های سیاسی، حملات مرگبار مثل جنایات تروریستی وغیره.

اغلب این وقایع در سراسر دنیا دستاویزی برای ضربه و بدنام کردن دشمنان از سوی یکدیگر قرار می‌گیرند.گاهی عموم مردم یک کشور در بر موج‌هایی از تئوری توطئه سوار می‌شوند، بویژه هنگامی که دچار نفرت از یک حکومت، شخص یا گروه شده باشند. نفرت آنان و سوابق پیشین نیز به باورپذیری این تئوری ها مدد زیادی می‌رساند، بقدری که گاهی ادعایی بی اساسی را به سادگی هرچه تمام می‌پذیرند. علت دیگر نیز خطای سوگیری شناختی و عدم تفکر انتقادی در جامعه و بویژه عوام است که آنها را به پذیرش هر نسبت محیرالعقولی سوق می‌دهد. یعنی پدیده‌ها را با نظرات و مواضع سیاسی یا هر عقیده دیگر خود می‌سنجند و کافیست یک ادعا فی‌المثل با روایت سیاسی آنها همخوانی داشته باشد، دیگر به شواهد و اعتبار آن ادعا کمترین اهمیتی نمی‌دهند.

یا برای مثال اگر روایت و تحلیل آنها درباب وقایع سیاسی، با یک اتفاق خاص ناسازگار باشد، آن اتفاق به دست‌های پشت پرده و یا هر روایت بی اعتبار دیگری نسبت داده می‌شود تا ناچار نباشند در روایت خود تجدیدنظر یا صورتبندی جدیدی داشته باشند.بنابراین نکته بدیهی این است که به هر اندازه که نفرت و کینه با عدم تفکر منطقی و سطح نازل دانش در جامعه فربه شود، اینگونه نظریات توطئه بازار گرم‌تری خواهد داشت. این خطاها در سایر مسائل و. موضوعات نیز بروز و ظهور جدی داشته است.گرچه نباید تصور کرد که هر توطئه‌ای در دایره تئوری توطئه قرار می‌گیرد.

سندی هوک

اما تئوری توطئه امروزه یکی از شیوه‌های مرسوم تبلیغات سیاسی است به سود یک موضع در برابر موضع دیگر. مثال معروف این پدیده در آمریکا توسط مدافعان اسلحه رخ داد. در حادثه‌ای در سال 2012 که به حادثه سندی هوک شهرت دارد، یک دانش آموز به اسم آدام لانزا قبل از اینکه خود را بکشد، ۲۰ کودک دبستانی، شش بزرگسال و مادرش را به قتل رساند. پس از تئوری پردازان توطئه و مدافعان آزادی اسلحه در ایالات متحده این حادثه را انکار کردند.

جیمز فتزر و مایک پالاچک کتابی با عنوان ”هیچ کس در سندی هوک نمرد” نوشته و مدعی شدند که این حادثه صحنه سازی توسط دولت اوباما بوده برای تشدید قوانین محدودیت حمل اسلحه. پس از انتشار کتاب پدر یکی از قربانیان از فتزر شکایت کرد و دادگاه نویسنده را جریمه کرد. (همین امروز 14 نوامبر یک حادثه تیراندازی دیگر در مدرسه ای رخ داد و کسی چه می‌داند شاید این حادثه نیز بعدها به تئوری های توطئه بپیوندد)

هزاران مثال مختلف وجود دارد که همگی نه بر اساس واقعیت، بلکه براساس موضع سیاسی یا عقاید شکل می‌گیرد اما سپس در سطح جامعه به دلایل مختلف گسترده می‌شود. ادعاهای مرتبط با فراماسونری ، دروغ سفر به ماه که بدلایل اختلاف شوروی با آمریکا در جنگ سرد انکارش آغاز شد و امروزه بین برخی افراد در جاهای مختلف فراگیر شده است و صدها نمونهٔ ریز و درشت سیاسی در جامعه ما که وجود دارد و کمترین شواهدی ندارند و دلیل شکلگیری بیشتر اینها «توطئهٔ تئوری توطئه» است.

✍ آرین رسولی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *