افسانه ها از کجا آمده اند؟ [ قسمت اول ؛ قنطورس ،موجودی نیمه انسان و اسب ]

افسانه ها از کجا آمده اند؟ [ قسمت اول ؛ قنطورس ،موجودی نیمه انسان و اسب ]

برای تک تک ما ممکن است این پرسش مطرح شده باشد که آیا هیولاها وجود دارند؟موجودات مختلفی که گاهی به شکل افسانه و گاهی از کسی می شنویم ، آیا همگی دروغ و خرافه هستند؟ آیا در زمان های دور اجداد ما همگی خرافی بوده اند که اینچنین داستان های واحدی از آنها تا امروز نقل شده و همچنان این افسانه یا داستان ها نقل می شوند؟ در این مطلب که بصورت چند بخش مختصر و چکیده ارائه می شود، به برخی از این موجودات که داستان های واحدی از آنها وجود داشته،با نگاهی تاریخی میپردازیم.اما با تاکید بر این نکته که تمام داستان ها و افسانه ها را نمی توان در یک مطلب جمع آوری و ریشه یابی کرد.به همین خاطر تنها به برخی از آنها خواهیم پرداخت.

قنطورس چیست؟

قِنطَروس – سانتور – نیماسب – کنتاوروس [به زبان پارسی : مانتیکورا ] در میان اساطیر یونان جز معروف‌ترین موجودات است.(صورت فلکی و ستاره معروفی به همین نام موجود است.)

قنطروس موجودی است نیمه اسب و نیمه انسان ، با بالاتنه کاملا انسان و چهار پای اسب .در افسانه ها و داستان های مختلف،از دوران باستان تا همین امروز،چنین موجودی با نام های مختلف مثل
مینوتور، ساتیر، هارپی و… نقل شده است. آیا ممکن است پشت این موجودات هراسناک افسانه ای ، واقعیتی نهفته باشد؟

در افسانه های اساطیر معروف باستان آمده است:

“قنطورس نام جانشین ایکسیون، پادشاه تسالی، بود. ایکسیون به خاطر قتل پدرزنش، عذاب وجدان داشت. زئوس بر او ترحم کرد و او را به کوه المپ برد. اما ایکسیون عاشق هرا همسر زئوس شد. زئوس از ماجرا باخبر شد و ابری را به شکل هرا به سراغ ایکسیون فرستاد. از نزدیکی ایکسیون و این ابر موجودی به اسم قنطورس متولد شد و از رابطه ی او با مادیان‌های کوه پلیون، تمام قنطورس ها پدید آمدند. اکثر آنها موجوداتی رام نشده و وحشی بودند و به مستی و مسائل شهوانی شهرت داشتند. تنها استثناء در این میان قنطروس خردمند کرون بود.”.
علاوه بر این حتی در داستان های معاصر مثل هری پاتر نیز قنطورس ها وجود دارند و در میان جوامع مختلف گاهی داستانی از چنین موجودی با این اوصاف نقل می شود.

اما به باور برخی محققان این افسانه ریشه در جنگ های دوران بسیار دور بوده است.قبایل آزتک و اینکا هرگز اسبی در عمر خود ندیده بودند، چه رسد به انسانهایی که سوار بر اسب باشند و به همین علت در نخستین جنگ ها با اسپانیا،وقتی جلودار لشگر سواره نظام اسپانیا را مشاهده کردند، به وحشت عظیمی افتادند.آنها تصور کردند که اسب ها و انسانهای سوار بر آنها موجودی تک و واحد هستند! حتی وقتی یکی از سوارها به زمین می افتاد ، جنگجویان این قبایل دچار وحشت شده و فرار می کردند،زیرا تصور میکردند هیولا دو نیم شده و به دو موجود مبدل شده است. امکان دارد ریشه اساطیر یونان و دیگر جاهای دنیا از موجودی نیمه اسب ، ناشی از چنین توهمات بصری باشد که در قبایلی مانند اینکا و آزتک ها رخ داده است.

#arian_x ✍

1 دیدگاه برای «افسانه ها از کجا آمده اند؟ [ قسمت اول ؛ قنطورس ،موجودی نیمه انسان و اسب ]»

  • دسامبر 19, 2020 در t 12:29 ق.ظ
    Permalink

    قدمت قنطورس خیلی بیشتر از ورود سفیدپوستان به قاره ی سرخپوستان است ، اما داستان جنگ بطور کلی ممکن است درست باشد البته احتمالا در یونان باستان .

    پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *