اتمیسم ، مکتب اتمگرایی [ دموکریتوس و لوسیپوس ]
اتمیسم ، مکتب اتمگرایی [ دموکریتوس و لوسیپوس ]
مکتب اتمیسم یا اتمگرایی یا ذرهگرایی یکی از مکاتب فلسفی پیشاسقراطی بوده است و در ادامهٔ سنت امپدوکلس اما با آراء بدیع و بسیار اثرگذار شکل گرفت. گفتیم که امپدوکلس و پیروان بعدی او سعی کردند با ایدهی چندگانه گرایی به اختلاف بین پارمنیدس و هراکلیتوس پاسخ دهند.(رجوع کنید به مقاله امپدوکلس در اینجا)
اما از آنجایی که چندگانه گرایی نتوانست ب این اختلاف های فلسفیِ وقت پاسخ دهد و بنیان هستی را به شکل بی نقص تبیین کند، اتمیسم با اندیشههایی بسیار غنی -در آن دوران و حتی پس از آن- پا به عرصهٔ اندیشه نهاد. دموكریتوس و لوسيپوس بعنوان نخستین فلاسفه پایهگذار اتمیسم در سنت یونان قلمداد می شوند.
در مورد لوسيپوس اطلاعات متناقضی وجود دارد. اپیکور که او را وامدار این دو میدانند، وجود اورا زیر سوال برده بود و برخی به همین دلیل این قول اپیکور را صحیح میدانند. از طرف دیگر منابعی از جمله ارسطو به وجود و شرح اندیشه های او اشاره دارند. اما عقايد دموكريتوس – كه گفته میشود نظریات لوسیپوس معلم خود را در یک نظام منسجم آورده است – تعداد زيادی گزارش وجود دارد.
این اتمیستهای باستان ادعا می کردند که دو ماده اساسی و متضاد جهان طبیعی- غیرقابل تفکیک – اتمها و خلاء هستند. مورد دوم صرفاً به عنوان هیچ چیز یا نفی فیزیکی توصیف نمی شود. یعنی خلاء میان اتم هاست. اتم ها از نظر ماهیت خود ذاتاً غیرقابل تغییر هستند. آنها فقط می توانند در جای خالی یا همان خلاء حرکت کرده و در خوشه هایی متنوع ترکیب شوند. اتم ها فانی و نابودشدنی نیستند و همواره بطور ابدی و ازلی در حرکت هستند.
تعداد اتمها و تعداد انواع آنها بینهایت است و تفاوت آنها در شکل اندازه و میزان حرارت آنهاست.اتم ها هنگام برخورد یکدیگر از یکدیگر دور میشوند. از آنجا که همه اشیاء ماکروسکوپی در حقیقت ترکیبی از اتم ها هستند ، همه چیز در جهان ماکروسکوپی تغییر می کند ، زیرا اتم های تشکیل دهنده آنها تغییر می کنند یا دور میشوند. بنابراین ، در حالی که خود اتم ها در تمام مدت پایدار هستند ، همه چیز در جهان تجربی ما گذرا و در معرض انحلال است.
فلاسفه پیرو اتمیسم سعی کردند برای مشکلی که از نظر برخی مخالفان پارمنیدس وجود داشت و آن اصل تغییرناپذیری پارمنیدس و شاگرد مشهورش زنو بود رهیافتی ارائه دهند. اما توضیح پدیدهی تغییر با حفظ اصل تغییرناپذیری تمام وجود.(پارمنیدس معتقد بود تغییری وجود ندارد و هیچ چیزی از نیست، هست نمیشود.) اتمها مطابق اندیشههای اتمیسم هر چیز مادی متشکل از مجموعهای از اتمهاست و هست شدن هر شیء به معنای تجمع اتمهای آن و نیست شدنش به معنای جدا شدن اتمهای آن است. بنابراین خود اتمها نه به وجود میآیند و نه از میان میروند.اما این خلاء هم ”نیستی” یا ”عدم” نیست، بلکه بستری غیرمادی است که اتمها در آن حرکت میکنند.اتمهای بیشمار و بسیار ریز در خلاء با سرعت زیاد تحرک دارند. این اتمها به هم میخورند، به هم چسبیده و با این سازوکار تمام موجودات و اجسامی که در دنیا میشناسیم پدید میآیند.
اتمیسم و اندیشهٔ معاصر
ایدهٔ مکتب اتمیسم در دوران باستان را میتوان مستعدترین تبیین برای پیشرفتهای بعدی دانست. در دوران ایدههای بدوی، چنین تبیینی از جهان بسیار ستودنی است. میدانیم که پس از قریب به دوهزار و پانصدسال بعد در فیزیک پیشرفته و مدرن، فرض اتمها مطرح و سپس کشف شد. البته بدیهیست که ایدهٔ اولیه اتمیسم ، ابتداییتر از درک امروزین ما از ساختار جهان و خود اتم ها بود اما اگر با تعمق و تأمل بیشتر به آن نظر کنیم، بدون کمترین پشتوانهٔ معرفتی و تجربی، تا همین حد از تبیین هوشمندانه، تحسین برانگیز است. آنها پس از اینکه چنین فرضی را ارائه دادند، تلاش کردند ادراک و روان انسانها و دیگر جانداران را نیز با همین فرض اتمیسم توضیح دهند.
آنها درباب جبر و اختیار (در اینجا، در مقاله جبر و اختیار توضیح داده شد)، حواس و دیگر ویژگی های موجودات از همین تز استفاده کردند.آنها سعی کردند همه ادراکات حسی را ناشی از خواص اتم ها در نظر بگیرند. مثلاً درک رنگ از “چرخش” یا موقعیت اتمها ناشی میشود.یا ذائقه تلخ، با توجه به بافت اتمهای موجود در زبان ، از پارگی ناشی از اتمهای تیز ایجاد می شود. احساس گرما به اصطکاک نسبت داده میشد و حتی برای خورشید و ستارگان نیز از خواص اتمها بهره میبردند.
این نگرش اتمیسم شاید اگر بطور جدیتری از تمام فلاسفه بعدی دنبال میشد (به جز فلاسفه ای که همین ایده را پی گرفتند) سرنوشت علم و دانش بشر متفاوت بود. یا امروزه بشر از پیشرفت بیشتری برخوردار بود. اما باید دانست که در تاریخ ”اگر” معنا ندارد. البته این تحسین به معنایی که معمولاً در نظر برخی مطرح میشود نیست. اینکه آنها در دوران کهن تمام چیزهایی را کشف کردند که ما تازه امروز به آنها رسیدهایم یا آنها از قبل میدانستند. بلکه تنها به این معناست که اندیشههای آنها در زمانهٔ خودشان نسبت به دیگران پیشرو و خلاقانهتر بوده است.
آرین رسولی
منابع و مطالعات بیشتر
https://plato.stanford.edu/entries/atomism-ancient/
Furley, David J. Two Studies in the Greek Atomists, Princeton, NJ: Princeton University Press, 1967.
Furley, David J. The Greek Cosmologists vol 1: The Formation of the Atomic Theory and its Earliest Critics, Cambridge: Cambridge University Press, 1987.
Hasper, Pieter Sjoerd. ‘Aristotle’s Diagnosis of Atomism,’ Apeiron, 39 (2006): 121–56.
منابع ترجمه شده:
کاوندیش، نخستین فیلسوفان یونان. ترجمه خشایار دیهیمی، نشر کوچک
کی سی دبلیو گاتری، اتمیان. ترجمه مهدی قوام صفری، انتشارات فکر روز