نهنگ۵۲هرتز؛

‍ ‍🐳تنهاترین نهنگ دنیا؛

عنوانی بود که نیویورک تایمز در سال 2004 به یک وال آبی داد! ، قضیه از این قرار بود که تنهاترین نهنگ ، نهنگی بود که دانشمندان او را از سال 1992 تحت نظر داشتند تا بالاخره علت تنهایی‌اش را کشف کردند!
نهنگ 52 هرتزی ، نامی بود که دانشمندان پس از ضبط صدایش برای او در نظر گرفتند . محدوده صوتی آواز وال ‌های آبی بین 15 تا 20 هرتز است در حالی که آواز این نهنگ فرکانسی معادل 52 هرتز داشت، در نتیجه توسط هیچ نهنگ دیگری قابل شنیدن و شناسایی نبود!
این نهنگ که به خاطر فرکانس صدایش «52 هرتز» نیز نامیده می‌شود، تنهاترین نهنگ دنیا خوانده می‌شود چون هیچ پاسخی برای نغمه‌های عاشقانه‌اش دریافت نمی‌کند. «52 هرتز» نه تنها در فرکانسی به مراتب بالاتر می‌خواند، بلکه بسیار کوتاه‌تر و به دفعات بیشتری نسبت به دیگر گونه ‌های نهنگ می‌خواند، تو گویی به زبانی صحبت می‌کند که تنها خود آن را می‌فهمد و عجیب‌تر آنکه در انتخاب مسیر مهاجرت خود هم هرگز مسیر سایر نهنگ ‌ها را انتخاب نمی‌کند!

این داستان شاید حکایت تنهایی خیلی از ما باشد، سخن گفتن و زیستن در آواها ، رویاها و دنیاهایی که توسط دیگران قابل دیدن، شنیدن و درک کردن نیست.

3 دیدگاه برای «نهنگ۵۲هرتز؛»

  • سپتامبر 10, 2020 در t 1:27 ب.ظ
    Permalink

    از قبل توافق کردید که حقیقت تلخ رو با آغوش بار بپذیرید و شاید همیشه ترس از این بوده که نکنه دلخوشی های ما دروغه و این ترس کارو به جایی کشونده که نگارنده له له مطالبی رو میزنه که علم رد میکنه.همش رد کردن
    اما یه سوال
    از کجا خود این علم ها درست باشه ؟و اینکه چه اصراری هست بر اینکه افرادی که تجربی بودن علم و خطاپذیریش رو به رخش میکشن رو نقد میکنید و از طرفی هم کانت و لاک و راسل رو علم میکنید؟راجع به علت علاقه به علم مطلب میگذارید و مثبت اندیشی رو که البته در این مورد با شما هم عقیده ام رو زیر سوال میبرین و اینه آیا کهن الگوی سایه در شما این حسادت نسبت به مثبت اندیشان رو برانگیخته
    نقد روانکاوی هم مهر تایید این گمانه.
    چرا اینقدر ناراحتی برادر؟

    پاسخ دادن
    • اکتبر 6, 2020 در t 2:18 ق.ظ
      Permalink

      ممنون از نقد مفیدتون. بسیار جای تأمل داره. ببینید نه واقعا قصد من دفاع از نگاه ساینتیستی به جهان نیست. دفاع از علم رو تا جایی که بعنوان بهترین روش برای بررسی پدیده‌هایی که امکان بررسی علمی دارن، موجه میدونم. یعنی ما روش بهتری برای بررسی این نوع موضوعات نداریم. حالا اینجا نمیشه مفصل و جامع بحث کرد و توضیح داد که چرا. شاید نوع برخی مطالب باعث. بشه اینجوری برداشت کنید که نگرشی پوزیتیویستی و کاملاً علم‌زده دارم اما چنین نیست. در مورد مثبت اندیشی هم شاید حرف شما درست باشه در مورد کهن الگوی سایه و یک نوع حسادت به اون نگاه. اما من فکر میکنم واقعاً باید با باورهای کاذب جنگید و از جمله خرافات مدرن همین مثبت اندیشی هست. در باب ناراحتی هم خب باید از سرشت سوگناک هستی بپرسیم. نکته آخر اینکه شاید بنده واقعا بر اثر ناراحتی، ستیزه جویی از روی نگاه ناراحت شخصی به سراغ ارائه برخی مطالب رفته باشم، اما نباید انگیزه و انگیخته رو خلط کنیم. چون انگیزه هر چه باشد، محتوا و انگیخته میتونه موجه و درست و ارزشمند باشه یا برعکس. سپاس مجدد از شما و بیان دیدگاهتون

      پاسخ دادن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *